واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها: روزنامه شرق: تمسخرهای هرروزه انگیزهای بود که باعث شد پسر جوان با دوستانش درگیر شود و یکی از آنها را به قتل برساند.
١٤ سال بعد از ارتکاب قتل، متهمی که با کمک خیرین توانسته است رضایت اولیای دم را جلب کند، روز گذشته پای میز محاکمه رفت و در شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران از خودش دفاع کرد.
با توجه به کیفرخواست ارائهشده، متهم که نگهبان یکی از باغهای اطراف تهران بود، روز حادثه با دو جوان به نامهای سجاد و آرش که از قبل آنها را میشناخت درگیر شد و هر دو را با چاقو زخمی کرد. یکی از دو مرد مجروح بر اثر شدت جراحات جان خود را از دست داد اما دیگری نجات پیدا کرد.
با توجه به درخواست اولیای دم و مرد مجروح، امیر به قصاص و پرداخت دیه محکوم شد تا اینکه ١٤ سال بعد از ارتکاب جرم موفق به جلب رضایت اولیای دم شد. با توجه به مدارک موجود در پرونده و با توجه به بخشش اولیای دم، دادستانی برای متهم درخواست مجازات قانونی کرده بود. متهم وقتی به دستور قضات محاکمهکننده پشت تریبون ایستاد، اتهام قتل را قبول کرد و گفت: زمانی که قتل اتفاق افتاد، من در یک باغ نگهبان بودم مدتها بود که سجاد و آرش من را اذیت میکردند و حرفهایی میزدند که خوشم نمیآمد. آنها من را مسخره میکردند و توهینهایشان تمامی نداشت.
اول نمیخواستم به روی خودم بیاورم اما بعد دیگر نتوانستم تحمل کنم و به آنها گفتم اگر یک بار دیگر چنین کاری کنند، با آنها برخورد جدی خواهم کرد. روز حادثه برای خرید از باغ بیرون رفتم، سجاد و آرش هم روی موتور بودند و داشتند رد میشدند؛ باز هم من را مسخره کردند و من عصبانی شدم و به آنها فحش دادم، پیاده شدند و به سمت من حمله کردند. چاقویی دست سجاد بود که با آن به من حمله کرد، من هم عصبانی شدم و چاقو را گرفتم و با آن به سمت سجاد حمله کردم، او را زدم و بعد هم آرش را که میخواست به هواخواهی سجاد من را بزند، با چاقو زدم که متأسفانه آرش جان خودش را از دست داد و من هم از همان موقع در زندان هستم.
متهم گفت: من قصد کشتن نداشتم و فقط نتوانستم خشم خودم را کنترل کنم؛ از کاری که کردم پشیمان هستم. در این سالها اتفاقات بد زیادی برایم افتاد. من در زندان بودم که پدر و مادرم فوت کردند و من حتی نتوانستم در این سالها سر مزار آنها بروم. پول دیه را هم خیرین فراهم کردند. آنها بدبختی من را دیدند و قدم جلو گذاشتند و به اتفاق خواهرهایم برای پرداخت دیه با اولیای دم صحبت کردند و پول دیه سجاد را هم دادند.
وگرنه من پولی نداشتم بدهم و قصاص میشدم. حالا هم بعد از اینهمه سال زندان و سختی از دادگاه درخواست دارم کمکم کند تا آزاد شوم، بیرون بروم و زندگی خوبی را شروع کنم. متهم در پاسخ به این سؤال که در این سالها آیا در زندان حرفهای یاد گرفته است یا نه، گفت: من در این سالها مکانیکی یاد گرفتم و بچهمحلهایم که خیرین را برای من پیدا کردند، گفتهاند کمکم میکنند تا در یک مکانیکی کاری پیدا کنم و مشغول شوم؛ میخواهم زندگی خوبی را شروع کنم و درخواست دارم دادگاه هم کمکم کند. با پایان جلسه رسیدگی، هیأت قضات وارد شور شدند و متهم را با توجه به سالهای زندانی که گذرانده بود، آزاد کردند.
۱۹ مهر ۱۳۹۵ - ۰۸:۵۱
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 94]