واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: ** نشانه ديدار خدا قبل از خروج از منزل به نيت انجام دستور خداوند، با يك يا چند دانه خرما افطار نموده و دعايي را كه در اين مورد رسيده؛ بخواند و در آن تامل كند. زيرا دعا به روشني ميگويد كه رفتن به سوي نماز، رفتن به طرف خداوند است. بنابراين بايد نشانه ديدار با خدا را داشته باشد. اگر بتواند بايد به اندازه بزرگي خدا و شناخت منت او، در اجازه ديدارش بلكه دعوت به اين كرامت، آنگونه كه شايسته است ادب اين مقام را رعايت كند ولي خيلي بعيد است اين مخلوق ضعيف بتواند آنگونه كه شايسته اين مجلس است؛ تواضع و احترام و شكرگزاري كند. بنابراين بايد همراه با اعتراف به ناتواني به اندازهاي كه ميتواند سپاسگزار و متواضع باشد و اگر نتواند، نبايد حضور در اين مجلس براي او سبكتر از حضور در مجلس سلطان زمانش باشد. زيرا از سلطان، به خصوص هنگام سخن گفتن با او غفلت نميكند. اگر سلطان بداند كه دل رعيتش جاي ديگر است او را از مجلس خود طرد، از حضور او جلوگيري و او را از عطاياي خود محروم مينمايد؛ به خصوص كه بداند اين غير، دشمن سلطان است كه در اين حالت به شدت بر او خشم ميگيرد. اگر از ياد و احترام به خدا غفلت كردي؛ بايد بداني كه علت اين همه غفلت از پروردگار چيزي جز دوستي دنيا نيست، دنيايي كه دشمن خدا و دوستانش است. بپرهيز از اين كه اين مجلس را كوچك شماري. زيرا اهل آن، فرشتگان مقرب، پيامبران و رسولان، شهدا و صديقين و بندگان صالح خدا هستند. شرمسار باش كه حاضرين مجلس در بهترين حالات باشند - همگي پاك، مقدس، آراسته، بر سر ايشان تاج كرامت مراقبت خداي جليل بوده، بر بدن هايشان لباس هاي توجه به خدا، بر دل هايشان جامه اشتغال به خدا و بر بدن هايشان لباس بازداشتن از نافرماني خدا، بر دست هايشان انگشتر نگشودن دست به نافرماني خدا و بر پاهايشان كفش منع از رفتن در حرام هاي خدا - و سر تو برهنه از عمامه مراقبت و قلب تو آلوده به دوستي دشمن خداوند، بدنت برهنه از لباس نگهداشتن از مخالفت با خدا و بر دستت انگشتر ستم بر بندگان خدا بوده و پايت برهنه از رفتن به سوي طاعت خدا باشد. اگر پرده از جلو ديدگانت برداشته شده و ببيني بدنت آلوده به نجاست هاي گناهان، و باطن تو گرفتار انواع بيماري هايي است كه تو را از چشم ديگران مياندازد؛ چه حالي خواهي داشت؟ آيا با اين شكل و قيافه بر سر سفره پاكان و بزرگاني كه هيچ عيبي ندارند حاضر خواهي شد؟ اگر زيبايي باطني آنان را ببيني؛ از همنشيني آنان پرهيز خواهي كرد، چه رسد به اين كه سر سفره آنان بنشيني و حتي اگر هزار چوب هم به تو بزنند؛ راضي نميشوي تا با اين همه پليدي كه در تو هست، خود را به آنان نشان بدهي. ** حالت اضطرار و علامت آن برادرم حال بد و وبال خود را بنگر و خود را مضطر به اين مطلب بنما تا خداوند بدي هايت را پوشانده و به خوبي تبديل نمايد. آنگاه در كرم حضرت اله را بكوب و صدا بزن: اي كريمترين كريمان! اي اجابت كننده دعاي مضطرها، به پستي و ذلتي كه نسبت به خودم روا داشتم رحم كن. تو از من به خودم مهربانتري به خصوص در مثل چنين روزي كه مرا دعوت به ديدار خود نمودهاي. من ميهمان تو هستم پس راضي نشو كه آبرويم پيش ميهمان هايت بريزد. كارم را اصلاح كرده و از لباس هايي كه به ميهمانانت ميدهي به من نيز عنايت فرما تا بتوانم زشتيها و نقايص خود را پوشانده، خود را بيارايم و آبرويم را حفظ كنم. اگر انسان با اضطرار واقعي روي به درگاه پروردگارش آورد؛ محال است او را اجابت نكند. او كسي است كه در قرآن خود فرموده است امن يجيب المضطر اذا دعاه و يكشف السوء؛ يعني اي كسي كه هنگامي كه مضطر او را بخواند، او را اجابت نموده و گرفتاريش را برطرف ميكند. بنا بر اين بنده بايد اضطرار را در خود بوجود بياورد. اغلب مردم روحيات بدي در خود بوجود آورده و از صفات خوب غافل هستند. به همين جهت نيز از خود خجالت نميكشند تا به خاطر حيا و پوشاندن زشتي ها و رسوايي هاي خود مضطر شوند و اگر در اين مورد عملي هم انجام دهند، ناشي از چيزهايي است كه به طور اتفاقي شنيده و مسموعات آنها خجالت و شرمي در آنها بوجود نميآورد، چه رسد به اين كه آنچنان خجالت بكشند كه به اضطرار برسند. خلاصه اگر شرمي كه به اضطرار برسد؛ بوجود آمد اجابت نيز به دنبال آن آمده و گرفتاري بر طرف ميگردد. علامت اضطرار نيز اين است كه در هنگام عيد قلب او شكسته و از رد شدن بترسد، اميدوار عفو و فضل او بوده و اميدواري به كرم پروردگارش را بيشتر نمايد، به انتظار رحمت و عنايت خداوند باشد؛ آنگونه كه بندگان صالح او هستند و ترس خود را با ملاحظه اين كه امروز، روز جايزه دادن و به دست آوردن فضيلت است از بين ببرد. در عين حال با گوشه چشم به عظمت خدا و بزرگي جنايت خود نگريسته و مانند كوتاهي كنندگاني كه به دامن عفو فراوان او پناه آوردهاند، رفتار ميكند و تمام سعي و تلاش او براي استغفار و جلب رحمت و ديدن آثار قبولي است و به نگهبانان و حاميان خود كه از معصومين (ع) ميباشد، پناهنده شده تا او را شفاعت نمايند و خداوند را به حق و آبروي آنان نزد خدا قسم ميدهد كه او را با عفو خود اكرام نموده، از فضل مخصوص خود محروم نكند، صورت كريم خود را از او برنگردانده، به خاطر آنان او را قبول نمايد و آنگونه كه با حزب و دوستان خود رفتار ميكند با او نيز معامله كند. از بوجود آمدن اين حالات معلوم ميگردد كه فيض قدسي شامل حال او شده است كه بايد خدا را به خاطر نجات و رهايي از خطر هلاك ثنا گفته و از اين به بعد با ياري گرفتن از پروردگار، خود را از غفلت و انجام كارهايي كه باعث هلاكت دائمي است دور بدارد. آنچه درباره اضطرار به پوشش پروردگار گفتيم، فقط در كسي بوجود ميآيد كه با چشم دل نجاست گناهان را بر اعضاي بدنش و پليدي عيوب دل بر روح و جانش را ببيند؛ آن هم نه مجازا بلكه واقعا اين مطلب را درك كند و بفهمد كه اين نجاست ها و پليدي ها كثيفتر از چيزهاي كثيف اين عالم و بدبوتر از مردارهاي بو گرفته دنياست. اگر كسي خود را در پيشگاه سرور رسولان و ائمه طاهرين و فرشتگان مقرب و ساير پيامبران و رسولان فرض نمايد چه حالي خواهد داشت؟ فكر ميكنم اگر انسان يك دهم اين رسوايي را داشت، آرزو ميكرد زمين او را فرو برد تا از اين رسوايي رهايي يابد. مريم راستگو هنگام فرض رسوايي بين مردم، با اين كه نزد خداي عزوجل و فرشتگان پاك بود، گفت كاش قبل از اين مرده و كاملا فراموش شده بودم به هر صورت تمامي ما به پوشش زيباي خدا محتاج بوده و اگر اين پوشش از ما برداشته شود، رسوا خواهيم شد. ** مصيبت غيبت امام زمان (ع) هنگام برپايي نماز عيد فطر به صورت جماعت، مصيبت غيبت او را بياد آور و بياد داشته باش كه امامت نماز عيد از حقوق مخصوص امام زمان (عج) و برپايي آن از كارهاي معروف اوست. آيا اين مصيبت نيست كه به جاي نماز با امام (ع) با ديگران نماز بگزاريم. اگر به جاي ديگران، امام زمان (ع) خطبههاي نماز عيد را ميخواند چه حالي داشتيم و اگر او در ميان ما بود؛ روزگار ما چقدر با امروز فرق داشت. آنگاه به آنچه در روايات درباره او آمده از قبيل بركت ها و نورهاي زمان حضور او، گسترش عدل، برچيده شدن بساط ظلم و سركشي، عزت اسلام، احترام قرآن، رواج ايمان، كامل شدن عقل ها، تزكيه دل ها، اصلاح اخلاق و از بين رفتن تفرقه و نفاق بنگر. ** مناجات با امام زمان آنگاه با صداي بلند او را مورد خطاب قرار داده و با زبان شوق به حضرت قدس او عرضه بدار: اي پسر احمد! آيا به سوي تو راهي هست تا ملاقات شوي؟ چه وقت روزها را با تو سپري كرده و بهرهمند ميگرديم؟ چه زماني وارد آبشخورهاي فراوان و سيراب كنندهات شده و سيراب ميگرديم؟ تشنگي زياد ما طول كشيد. چه هنگام از آب گوارايت استفاده خواهيم كرد؟ مولايم! سرورم! چه وقت ما را ديده و ما نيز تو را ميبينيم در حالي كه پرچم پيروزي را برافراشتهاي؟ مولايم! چه زماني يكديگر را ديده و چشمان ما از ديدار تو روشن ميگردد و با راهنمايي تو هدايت ميشويم و آنگاه ما را از حقايق امورمان آگاه كرده، گرهام به دست تو باز شده، ناداني ها از بين رفته و كمالات كامل ميشود؟ آقا و مولايم اميد و آرزويم كاش سرنوشت خود را ميدانستم، آيا با نور جمالت ديدگانم روشن خواهد شد آيا از وصال گوارايت سيراب خواهم شد يا با اين اندوهها روانه قبرم شده و با غصهها و اندوه فراوان از اين دنيا ميروم؟ آقايم! طولاني شدن جدايي شما مرا كشته و اميد وصال شما و آنچه درباره نشانههاي ظهورتان فرموديد، زندهام ميكند. چرا چنين نباشد كه اگر اين وعدههاي در روايات و انتظار ظهور شما و آثار آن نبود؛ از بين رفته بوديم. درود و سلام خدا بر كسي كه ما را با اين وعدهها و انتظار ظهور شما زنده كرده و ما را از آن آگاه نمود. زيرا اين مطلب، امروز باعث زندگي بندگان مشتاق به شما و به وصال شماست. آقايم! اگر نميدانستيم كه گشايش بعد از سختي است، اين سختي ها بر دل و جان ما بيش از آن بود كه بتوانيم آن را تحمل كنيم، ولي به اين جهت كه اينها علامت گشايش است؛ تحمل آن براي ما آسان است و به اين جهت كه به اين وسيله به شما ميرسيم اين سختي ها محبوب ماست. سرورم! اين مصيبت هاي ما بود ولي ناراحتي هاي شما به خاطر اين مطالب براي ما سختتر بوده و دل ما را بيشتر به درد ميآورد تا مصيبت هايي كه به خودمان وارد ميآيد. زيرا از رافت شما به شيعيانتان و غيرت و رقت قلب شما آگاهي داريم. خدايا! بندگان گرفتارت را ياري كن اي ياور ياري خواهان. سرورشان را به آنان بنمايان اي مهربانترين مهربانان. و با آن ستم ستمكاران، حاكميت كفار و حيلههاي مخالفين را از آنان دور كن و با فرج ولي خود، در فرج آنان تعجيل نما و بعد از پر شدن زمين از ظلم و جور، آن را پر از قسط و عدل گردان. الهي! ديدگان مومنين را با جمال ولي دين روشن نموده و بهره آنان را با ظهور جلالش در ميان جهانيان بيشتر گردان؛ عدل فراوان و حكومت بزرگ و عالي خود را آشكار نما و با آن حق را بر پا و باطل از بين ببر؛ اوليايت را با آن حاكم، و دشمنانت را خوار فرما؛ با آن از ستمكاران و دشمنان برگزيدگانت انتقام بگير و در انجام وعدههايت در مورد ياري مومنين و عاقبت پرهيزكاران تعجيل فرما. اي راستگوترين راستگويان و تواناترين توانمندان ** دل شكسته نمازگزار خلاصه اگر سالك در اين دريا فرو رفته، نسبت به اين امر اهتمام ورزيده و از اين فجايع دلتنگ شود، بطور طبيعي حال او تغيير كرده، خوشحالي او به اندوه و عيد او به عزا تبديل ميگردد و با حسرت و شكستگي در مصلي حضور مييابد. خداوند متعال نيز نزد دل هاي شكسته است و اگر حسرت هاي سابق را كه بخاطر فهميدن نقايص باطني و تيرگيهاي روحي ميباشد به آن ضميمه نموده و در حالي كه مشغول خواندن دعاهاي وارده، در راه ميباشد، از منزل خود به سوي مصلي حركت نمايد، در چنين شرايطي تمامي اسباب پناه بردن به در فضل، كرم و جود مالك نفس ها، ارواح و وجود براي او بوجود ميآيد. به نيت قرار گرفتن در سايه عنايت خدا، در فضاي بدون سقف نماز خوانده و به نيت فروتني براي رب الارباب، انتقال از گناه به طاعت، از تكبر به تواضع و از ديدن خود به مقام فناء، بر خاك بنشيند، تا روح توجه در نماز كامل شود. زيرا توجه و رو به قبله كردن يعني بريدن كامل از همه و توجه كامل به سرپرست همه اشياء و مالك و خالق آنها، و منظور از ايستادن روي دو پا اين است كه در حال ترس و اميدواري، و شوق و ترس است. ** تكبيرهاي نماز عيد در نماز عيد، تكبير اهميت زيادي دارد. به همين جهت بايد براي بدست آوردن روح تكبير تلاش نمود. امام صادق (ع) فرمود: بندهاي كه تكبير بگويد ولي قلبا از حقيقت آن روگردان باشد، خداوند به او ميگويد آيا با من نيرنگ ميكني؟ به عزت و جلالم قسم تو را از شيريني ذكرم محروم نموده و نميگذارم به من نزديك شده و از مناجاتم لذت ببري. ** عيد فطر روز جايزه گرفتن مطلب مهمي كه انسان بايد آن را رعايت كند، اين است كه بداند در رابطه با اين نماز از او چه ميخواهند، و چگونه بايد مراقب خداوند بوده و چه حالي بايد داشته باشد. به اين جهت كه تكليف به نماز گرچه در همه جا از باب عنايت، لطف و احضار بندگان به مقام حضور است ولي در بعضي از آنها جهت ترس بيشتر بوده و بعضي ديگر فقط جهت ايجاد رغبت است. مثلا نماز آيات از روي لطف و عنايت، ولي در مقام ترس از خشم و نازل شدن بلا واجب شده تا از شمول بلا امنيتي حاصل و بلا بوسيله نماز دفع شود. نماز عيد نيز فقط براي گرفتن جايزه و كامل كردن نقصها و اعطاي بخشش هاست. خلاصه تشريع عيد و نماز آن به منظور اظهار رافت و رحمت، گستراندن جود و كرم و بخشش به رعيت است. اجازه عمومي در اين مقام اقتضا ميكند كه بساط قهر و غضب برچيده و پرچم هاي الطاف پروردگار افراشته شود و خوف و ترس با اين امر سازگاري ندارد، گرچه بنده مرتكب گناهان جهانيان شده باشد. فراهنگ**1003**1647
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 215]