محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1829190870
سرکی به زندگی جورج برنارد شاو - ایسنا
واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا:
نحوه زندگی افراد سرشناس همیشه برای مردم جذاب بوده. شاید بد نباشد به مناسبت 160 سالگی «جورج برنارد شاو» نمایشنامهنویس مطرح ایرلندی، سرکی به خانه و اتاق کار او بکشیم. به گزارش ایسنا، هر یک از نویسندهها خلق و خوی منحصربهفردی دارند و در یک مکان خاص میتوانند دست به قلم بشوند. مثلا «پروست» ترجیح میداد روی تخت لم بدهد و رمان بنویسد، «امیلی دیکنسون» بعد از انجام کارهای روزمره به انباری میرفته و زیر نور شمع سرودههایش را مینوشته و «ناباکوف» روی صندلی عقب ماشین خاموشش شاهکارهای ادبیاش را خلق میکرده. از نزدیک دیدن پناهگاهی که یک نویسنده آثار ادبیاش را در آن به نگارش درآورده میتواند تجربه جالبی باشد. «گاردین» درباره جورج برنارد شاو دو یادداشت منتشر کرده که ترجمه آنها و در پی آن، زندگینامه مختصری از این چهره برجسته ادبی را میخوانید: من اهل پیادهروی نیستم. برای من پیادهروی باید هدف بخصوصی داشته باشد. همسرم «بریجت» مدتها شکایت میکرد که چرا با هم قدم نمیزنیم. بنابراین خواهشهای او و فرصت قدم گذاشتن پا جا پای «جورج برناد شاو» بود که مرا به گذراندن یک عصر در هرتفوردشایر ترغیب کرد. وقتی به سمت ایستگاه قطار «ویتامپستد» حرکت میکردیم، یک عصر بهاری بود و آسمان آبی. ایستگاه قطار گرچه دیگر مورد استفاده قرار نمیگیرد (آخرین قطار مسافربری سال 1965 اینجا را ترک کرد)، اخیرا توسط افراد داوطلب بازسازی شده است. ایستادن روی سکوی لخت ایستگاه، مثل ایستادن در محل فیلمبرداری بعد از خاموش شدن دوربینها بود. وقتی این ایستگاه هنوز فعال بود، «شاو» قبل از رسیدن به قطار لندن این مسیر را با دوچرخه طی میکرد. گفته میشود اگر «شاو» دیر میرسید، رییس ایستگاه قطار را نگه میداشت. این موضوع با توجه به این که «شاو» هم جایزه نوبل و هم اسکار را دریافت کرده بود، به نظر منطقی میآید. ما از زمینها و خانههای بسیار بزرگی گذر کردیم که احتمالا کدپستی مخصوص به خودشان را داشتند. «بریجت» به شکوفههای شیرخشت و آلوهای جنگلی اشاره کرد. بوریاهایی طلاییرنگ در نسیم خشخش میکردند. از کنار عابران دیگر هم عبور کردیم. از کنار خانه «لمر» (محل زندگی «اپسلی چری جرارد» دوست «شاو») رد شدیم. وقتی «بریجت» برای بو کردن کاجها توقف کرد، پونیهای مینیاتوری را به «لایلا» دختر هفتماههمان نشان دادم.
خانه «برنارد شاو»
بعد از پایین رفتن از یک کوچه آهکی به گوشه دنج «شاو» رسیدیم. من خانه این مرد بزرگ را وارسی میکردم و «لایلا» چرت میزد. خانه بزرگ مثل ظاهر «شاو» شگفتانگیز است اما بیشتر جذب کلبه نویسندگی دوار او شدم که خورشید را دنبال میکند. درون کلبه یک خط تلفن و یک تختخواب باریک بود تا اگر از ایده جدیدی که به ذهنش رسیده، از خود بیخود شد، بتواند کنار دستگاه تایپش آرام بگیرد. به نظرم باید جالب باشد به جای نوشتن پشت میزی در گوشه اتاق خواب، یک کلبه نویسندگی که خورشید را دنبال کند داشته باشد. وقتی گوشه «شاو» را برای دومین نوبت پیادهروی ترک میکردیم، خورشید داشت غروب میکرد و کُره عسلیرنگش زیر مزارع سبز و مهآلود گم میشد. آسمان صورتیرنگ شده بود و زهره و مشتری بالای سرمان میدرخشیدند. ***** این کلبه مکان عجیبی برای آرام گرفتن یک سوسیالیست ریشقرمز که ایدههای بزرگی برای تغییر جهان داشت، بود. اما میشود گفت مناسب «شاو» بود. در هر حال او استاد پارادوکس بود وعلاوه بر این، همه ما نویسندهها حتی اجتماعیترین ما، موقع نوشتن به خلوت نیاز داریم. «شاو» اعتراف کرده: مردم آزارم میدهند، اینجا میآیم تا خودم را از آنها قایم کنم. او از این خفای مختصر میتوانست بدون وقفه مردم را اذیت کند. با همه این احوال، خانهای که او از 50 سالگی (سال 1906) در آن زندگی میکرد، جای عجیبی بود. روستای هرتفوردشایر «آیوت سن لارنس»، یک مغازه دارد، دو کلیسا و هیچ ایستگاه قطار و خدمات پخش روزنامهای ندارد. وقتی «شاو» درگیر مسائل زیادی مثل کارگردانی تئاتر، سخنرانی کردن، سروکله زدن با ناشران، بحث کردن با زندگینامهنویسها و در کل یک پدید جهانی بودن نبود، میتوانست بازنشسته شود و در کنام مخفی خود برای همه نطق کند. این خانه یک ویلای روستایی ساده است که به عنوان خانه یک کشیش ساخته شده. «شاو» و همسرش واقعا این خانه را دوست نداشتند. اما «شاو» سرش برای اثاثکشی خیلی شلوغ بود و تا زمان مرگش در سال 1950 همانجا ماند. در آن زمان نام این مکان «گوشه شاو» گذاشته شد. او سفر کوتاه به محل کارش را دوست داشت. اینجوری همسرش میتوانست به آنها که کارش داشتند، بگوید او «بیرون» است. این کلبه نویسندگی که گاه «خانه تابستانی» هم نامیده میشود، گاهی با انبار ابزار هم اشتباه گرفته میشد. از زمانی که او پا را از روی بالکن عقبی خانه بیرون میگذاشت، یکی دو دقیقه طول میکشید تا به کلبه نویسندگیاش برسد. از این جهت، این مخفیگاه شبیه جعبه تلفن پلیس پرنده «دکتر هو» بود: از بیرون کوچکتر از داخل به نظر میرسید.
داخل کلبه «شاو»
این کلبه توهم چرخش به دور دنیا را هم به آدم میدهد، با چند هول محکم در صبح و عصر خانه حالت چرخشی پیدا میکند و مسیر خورشید را دنبال میکند. چه کسی میتواند حدس بزند که این کلبه اینقدر فناوری در خود جای داده باشد؟ یک هیتر برقی، دستگاه تایپ، یک تختخواب برای چرتهای ناپلئونی (ناپلئون به توانایی در سریع به خواب رفتن حتی در بدترین شرایط شهرت داشت) و خط تلفنی به خانه که در موارد اضطراری مثل ناهار، مورد استفاده قرار میگرفت. مسلما اینها همه چیزهایی هستند که یک نویسنده نیاز دارد. ***** «جورج برنارد شاو»، نویسنده سرشناس ایرلندی در بیستوششم جولای 1856 در دوبلین متولد شد. «برنارد شاو» از یک پدر تاجر غلات و مادری خواننده متولد شد و تحصیلات رسمیاش را در مدرسه علوم انگلیسی و تجاری دوبلین به پایان رساند. وی در طول دوران فعالیت ادبیاش، بیش از 60 نمایشنامه نوشت و تنها فردی بود که هم جایزه نوبل ادبیات (1925) و هم جایزه اسکار (1983) را برای نمایشنامه «پیگمالیون» دریافت کرد. »شاو» از مدافعان سرسخت حقوق زنان و سوسیالیسم بود. وی علاوهبر نمایشنامهنویسی، مهارت چشمگیری در نامهنگاری داشت. گفته میشود در دوران حیاتش حدود 250 هزار نامه نوشته است. از او بهعنوان توانمندترین نمایشنامهنویس انگلیسی پس از «ویلیام شکسپیر» و نافذترین رسالهنویس پس از «جاناتان سوییفت» هجونویس ایرلندی یاد میکنند. »برنارد شاو» همچنین یکی از برترین منتقدان موسیقی و تئاتر نسل خود محسوب میشد که علاوه بر اینکه یک منتقد در موسیقی، هنر و نمایشنامه بود، رمان هم مینوشت. او هر پنج رمان ناموفق خود را بین سالهای 1879 تا 1883 در ابتدای حرفهاش نوشت و آنها را به چاپ رساند؛ «حرفه کاشل بایرون»، «یک سوسیالیست غیراجتماعی» (1887)، «عشق در نزد هنرمندان» (1900)، «پیوند غیرمنطقی» (1905) و «بیتجربگی» (1931).
این نمایشنامهنویس ایرلندی اولین نمایشنامهاش به نام «خانهی بیوهمردها» را در سال 1885 با کمک «ویلیام آرچر» منتقد نوشت. اگرچه این پروژه نیمهتمام ماند، اما در سال 1892 او به تنهایی آن را به پایان رساند و در همان سال در سالن تئاتر «رویالتی» لندن روی صحنه رفت. اولین نمایشنامههای او تقریبا در دهه 90 قرن نوزدهم روی صحنه رفتند و در این سالها او دیگر میتوانست به عنوان یک نمایشنامهنویس امرار معاش کند. «شاو» در مجموع 63 نمایشنامه نوشت که تعدادی از آنها پیش از آنکه در انگلیس و آمریکا نمایش داده شوند، در آلمان به موفقیتهایی رسیدند. به غیر از «اسکار وایلد»، سایر همعصران «برنارد شاو» طنز و شوخی را در آثار او منحصربهفرد میدانستند. او مردی بود که کلمات قصارش میان مردم میچرخید. به عبارت دیگر آنقدر که با نیش زبان و شوخطبعی او آشنا بودند، با آثار هنریاش آشنا نبودند. با افزایش شهرت و تجربه، «برنارد شاو» به نگارش نمایشنامههای بلند رو آورد که آنها نیز موفقیتآمیز بودند. از آن جمله میتوان به «سزار و کلئوپاترا» (1898)، «بشر و فوق بشر» (1903) و «سرگُرد باربارا» (1905) اشاره کرد؛ با این حال محبوبترین اثر او «گاری سیب» بود که در سال 1929 نوشته شد. از خصوصیات بارز «شاو» در نوشتههایش این بود که همواره به مشکلات اخلاقی دوران خود میپرداخت و تلاش داشت تا با استفاده از طنز و کنایه، مقصود خود را برساند. «جورج برنارد شاو» در دوم نوامبر 1950 در سن 94 سالگی در هرتفوردشایر درگذشت. انتهای پیام
سهشنبه / ۵ مرداد ۱۳۹۵ / ۱۰:۱۹
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 201]
صفحات پیشنهادی
سیری در زندگی سردار شهید غلامرضا صالحی - ایسنا
صالحی با شروع جنگ تحمیلی با یک گروه 100 نفری ـ که خود سرپرستی آنان را بر عهده داشت ـ عازم جبهههای نبرد حق علیه باطل میشود وی و همرزمانش در جبهه سرپل ذهاب شجاعانه حماسه میآفرینند وی پس از سه ماه نبرد پیاپی در این جبهه پیروزمندانه به نجف آباد باز می گردد به گزارش ایسنا غلامرضرمان «زندگی همین است» نقد میشود - ایسنا
نشست نقد و بررسی رمان زندگی همین است اثر محمدهاشم اکبریانی برگزار میشود به گزارش ایسنا در این نشست که روز سهشنبه پنجم مردادماه از ساعت 19 تا 20 30 در موسسه بهاران برگزار میشود مهدی یزدانی خرم و اسدالله امرایی به طرح دیدگاههایشان درباره رمان زندگی همین است میپردازندگی منافقین در پادگان اشرف به روایت «زیر پوست اشرف» - ایسنا
زیر پوست اشرف با نگاه حقوقبشری به زندگی طاقت فرسای اعضای سابق منافقین در پادگان اشرف از شبکه مستند سیما روی آنتن میرود به گزارش ایسنا به نقل از روابط عمومی شبکه مستند سیما مستند زیر پوست اشرف به بررسی آخرین آثار منافقین در پادگان اشرف میپردازد در این مستند تعدادی از اانقلاب میخواست قرآن در تمام عرصههای زندگی افراد حاکم شود - ایسنا
حجتالاسلام سیدمصطفی حسینی با اشاره به اینکه زمانی در کشور به تعداد انگشتان یک دست حافظ کل قرآن وجود نداشت گفت انقلاب میخواست قرآن در تمام عرصه های زندگی افراد حاکم شود به گزارش ایسنا رئیس مرکز قرآنیِ سازمان اوقاف و امور خیریه روز یکشنبه 3 مرداد در آئین افتتاحیه سیوچهارمیزندگی قهرمانان ورزشی فراموششده در یک مستند - ایسنا
مجموعه راه ناتمام درباره زندگی ورزشکارانی که در گذشته در رشتههای خود قهرمان بودهاند اما اکنون برای تامین معاششان نیز به مشکل خوردهاند از شبکه مستند پخش میشود به گزارش ایسنا به نقل از روابط عمومی شبکه مستند سیما مجموعه راه ناتمام به کارگردانی اعظم نجفیان و تهیهکنندگی عپخش زوایای جدیدی از زندگی امام موسیصدر - ایسنا
هشت بهانه کوچک برای یادآوری عنوان مستندی است که قرار است زوایای جدیدی از زندگی امام موسیصدر را روایت کند سازنده این مستند شناساندن جایگاه سیره و اهداف امام موسی صدر را انگیزه ساخت این مستند عنوان کرد به گزارش ایسنا به نقل از روابط عمومی سازمان هنری رسانهای اوج مستند هشتزندگی بلوچها زیر ذرهبین کلانتری - ایسنا
فیلم مستند خاک دامنگیر به کارگردانی پیروز کلانتری در مرحله تدوین قرار دارد به گزارش ایسنا به نقل از روابط عمومی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی پیروز کلانتری پیرامون تولید فیلم مستند خاک دامنگیر اظهار داشت سفرهای متعددی به سیستان و بلوچستان داشتم و مثل یک توریست در بازدیدتلاش کردیم نگاه جدیدی از زندگی مولانا در مخاطبان ایجاد شود - ایسنا
نویسنده سریال مولانا اظهار کرد به دلیل کمبود منابع تاریخی درباره مولانا به داستانپردازی در مقاطعی از قصه پرداختهایم تا جاهای خالی تاریخ را به این واسطه پُر کنیم مهدی کیا نویسنده سریال تاریخی مولانا در گفتوگو با ایسنا با اشاره به فیلمنامهنویسی گروهیِ سریال مولانا درتقوایی: بعد از درگذشت کیارستمی در خلأ زندگی کردم - ایسنا
ناصر تقوایی در برنامهای که به مناسبت سالروز تولدش و نمایش فیلمهایش برگزار شد گفت از روزی که عباس کیارستمی از بین ما رفته اولین باری است که از خانه بیرون آمدم بعد از درگذشت او در خلأ زندگی میکردم به گزارش خبرنگار ایسنا هرچند تولد ناصر تقوایی تیرماه است اما از آنجا که در ایواشنگتنپست: زندگی در برخی شهرهای آمریکا مانند زندگی در قرون وسطی است - ایسنا
"تراژدیهایی که هر روزه تیتر یک روزنامهها و اخبار هستند باعث میشوند تا ما فراموش کنیم که از منظر تاریخی در سطحی بی سابقه از بهداشت صلح و رفاه به سر میبریم " به گزارش ایسنا روزنامه واشنگتن پست در تحلیلی به بررسی میزان بالای جرایم و جنایت در دنیای امروز آمریکا و مقای-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها