واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: چالشسازي براي انفعال روحيه انقلابيگري
مذاكرات هستهاي ايران با گروه 1+5 و بهطور مشخص نمايندگان امريكا و توافق حاصل از آنكه «برجام» ناميده ميشود، از جمله رويدادهاي مهم تاريخ سياسي كشور است كه...
نویسنده : عباس حاجينجاري
مذاكرات هستهاي ايران با گروه 1+5 و بهطور مشخص نمايندگان امريكا و توافق حاصل از آنكه «برجام» ناميده ميشود، از جمله رويدادهاي مهم تاريخ سياسي كشور است كه فضاي سياسي و اجتماعي كشور را تحتالشعاع خود قرار داده است. هرچند مذاكرات هستهاي از اوايل سالهاي دهه 80 ادامه داشته است، اما سطح و نوع مذاكرات در دور اخير با گذشته كاملاً متفاوت و از منظر ايران مبتني بر تاكتيك نرمش قهرمانانه، از يك سو به عنوان معياري براي شناسايي بهتر ماهيت غرب و از سوي ديگر سنجش ظرفيت و توان دستگاه ديپلماسي و تيم ايراني در پايبندي به اصول و آرمانها تبديل شده است.
مقام معظم رهبري در تبيين اهداف اين استراتژي در 30/4/1392 ميفرمايند: ما از اول هم اهل تعامل با دنيا بوديم، منتها در تعامل، طرف مقابل را بايد شناخت، شگردهاي او را بايد دانست، هدفهاي اساسي و كلان را بايد مدنظر داشت. ممكن است دشمني سر راه شما را بگيرد، بگويد از اينجا نبايد جلو برويد، سازش با او اين نيست كه شما قبول كنيد برگرديد، هنر اين است كه شما كاري كنيد كه راهتان را ادامه دهيد، او هم مانع كار شما نشود؛ والا اگر چنانچه توافق و تفاهم به اين معنا باشد كه او بگويد شما بايد از اين راه برگرديد، شما هم بگوييد خيلي خوب، اين خسارت است.
اكنون و با گذشت بيش از سه سال از بيان آن هشدار رهبري و مسيري كه مذاكرات هستهاي طي كرد، شايد روشنتر بتوان پيامدهاي حركت انقلابي را در مقايسه با تعامل و سازش به ارزيابي نشست و نسخه مناسب را براي پيشبرد مصالح اصلي نظام پي گرفت.
1- در قضيه مذاكرات هستهاي بهرغم فرصتسازيهاي نظام در قالب تاكتيك نرمش قهرمانانه، اعتماد دستگاه اجرايي و تيم مذاكرهكننده به طرف امريكايي و عدم دريافت ضمانتهاي لازم، سبب شده است كه بهرغم انجام تعهدات از سوي ايران، طرف مقابل نه تنها از انجام تعهدات استنكاف كند، بلكه با اعمال تحريمهاي جديد، برجام را به بستري براي دريافت امتيازات بيشتر و اعمال نفوذ در سازوكار نظام تبديل كند و اين در حالي است كه در مسير مذاكرات مقامات عالي بارها بر ضرورت دريافت تضمين قابل اعتنا از طرف امريكايي تأكيد كرده بودند. اذعان رئيسجمهور بر بدعهدي امريكاييها در جريان سفر نيويورك و ديگر مسئولان مذاكرهكننده نظير آقايان ظريف، صالحي يا مسئولان اقتصادي كشور مبني بر بينتيجه بودن اين روند نشانگر سوءاستفاده طرف مقابل از اعتماد طرف ايراني است. سخنان آقاي شمخاني، دبير شوراي عالي امنيت ملي آخرين شاهد بر اين مدعاست. او ميگويد: تجربه ثابت كرده كه اعتماد به امريكا چه در رفع تحريمهاي اقتصادي و چه در موضوع آتشبس در سوريه مصداق حركت به سوي سراب است. اگر قرار باشد براي كارهاي كوچك مانند خريد هواپيماي مسافربري شاهد كارشكني و اخلال از طرف امريكا باشيم، تصميمات جديتر براي احقاق حقوق لازم است.
2- در ماجراي شهادت حجاج ايراني در فاجعه منا، بهرغم تقصير و قصور حكام آلسعود، نوع واكنشها و عمل مسئولان اجرايي و دستگاه ديپلماسي تحقير مضاعفي را براي كشور به دنبال داشت. واسطهجويي براي ارتباط با حكام آلسعود و حتي زانوزدن در برابر يكي از حكام خليج فارس منجر به كسب ويزا براي وزراي ايراني كه قصد پيگيري سرنوشت شهداي مظلوم آن فاجعه را داشتند، نشد و اگر نبود برخورد مقتدرانه رهبر معظم انقلاب كه تمكين و تسليم سعوديها را به دنبال داشت، شايد هيچ جنازهاي به داخل ايران بازنميگشت، اما نكته مهم اين بود كه تلاش نشد تجربه اين برخورد به تغيير رويه در دستگاه اجرايي و ديپلماسي تبديل شود و مسائل كماكان باقي ماند.
3- استمرار تحركات انفعالي و با اميد كسب آوردهاي براي تعاملات سياسي داخلي، ماجرا را به امضاي FATF كشاند و اين در حالي است كه اندك تأملي در محتواي اين نقشه راه حقارتآميز ميتوانست از امضاي آن جلوگيري كند. ابعاد اين اقدام آنچنان خسارتبار است كه برخي از كارشناسان اروپايي هم از امضاي ايران تعجب كرده بودند.
4- مشي مداراجويانه مهمترين عرصه را براي نفوذ دشمن فراهم ميكند، به گونهاي كه وزير اطلاعات دولت يازدهم نيز از آن به عنوان يكي از تهديدات اساسي نام ميبرد و اين در حالي است كه رفت و آمدهاي برخي از چهرههاي مشكوك در قالب سفرهاي دانشگاهي و نوع ارتباط با افراد خاص ترديدي براي تحقق عيني نفوذ باقي نميگذارد.
5- آخرين نمونه سوءاستفاده از اين انفعال دستگاه ديپلماسي را در سفر اخير وزير اقتصاد و معاون صدراعظم آلمان به ايران ميتوان ديد كه در آستانه سفر از مشروط كردن تعاملات اقتصادي به شناسايي رژيم صهيونيستي توسط ايران يا موضوعات حقوق بشر سخن ميگويد. اين در حالي است كه به اذعان نامبرده و ديگر مسئولان آلماني، آلمانها بيش از ايران به تعاملات اقتصادي و دستيابي به بازار ايران نيازمند هستند.
6- اندك تغيير لحن رئيسجمهور و وزير خارجه در جريان سفر نيويورك و گلايه از بدعهدي امريكاييها در كوتاهترين زمان آثار خود را نشان داد و سبب شد كه آنها در تعامل قطرهچكاني و آن هم با ابراز نگراني از شكست احتمالي دولت در انتخابات آينده، گشايشي در فروش هواپيماها يا تعاملات بانكي ايجاد كنند و اين در حالي است كه برخي از اين پادوهاي داخلي استكبار همين اندك برخورد مقتدرانه از سوي دولتيها را برنتابيدند و گفتند كه آقاي روحاني نبايد بپذيرد كه امريكا در اجراي برجام بدعهدي و نقض عهد كرده، چون در آن صورت حرف منتقدان تأييد ميشود؟!
محصول اين روند درونيسازي چالشهاست، چراكه استمرار مشي سازشكارانه باعث ميشود كه علاوه بر سوءاستفاده دشمنان و فرصتيابي آنها براي نفوذ كه محصولي جز تشديد اختلافات داخلي ندارد، به جاي بهرهگيري از ظرفيتهاي ملي براي وادارسازي دشمنان به تمكين در برابر نظام و احقاق حقوق ملي، دعواها به داخل كشانده شده و پرخاشگريها، به جاي دشمنان نظام، نيروهاي انقلاب را هدف قرار بگيرد و سوگمندانه بايد تأكيد كرد كه برآيند مواضع آقاي روحاني در سفر به استان قزوين محصولي جز اين نداشت!
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۳ مهر ۱۳۹۵ - ۲۲:۰۱
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 32]