واضح آرشیو وب فارسی:الف: حضور ديرين ايران در انتخابات امريكا
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۸ مهر ۱۳۹۵ ساعت ۱۲:۵۲
در مبارزات انتخاباتي جرج بوش پسر بار ديگر بحث ايران داغ بود، در دوره او و پس از جنگ اول صدام در كويت، كه منجر به دخالت اوليه امريكا و اخراج نيروهاي عراقي از كويت شده بود، ناگهان فاجعه ۱۱ سپتامبر پديد آمد كه حمله به افغانستان و سرنگوني طالبان را در پي داشت، بديهي است ايران از اقدام عليه رژيمهاي صدام و طالبان اشك نميريخت و مانع تردد هواپيماهاي امريكايي نيز نميشد. به گزارش اعتماد، در زماني كه امريكا بر آن شد كه صدام را از كويت بيرون براند، در واقع رفع خطري جدي به سود ايران بود، خصوصا آنكه خصومتهاي صدام با ايران همواره از حمايتهاي مادي و نظامي و اطلاعاتي عربستان و امارات خليج فارس نيز برخوردار بود. اما به گفته هاگا رام، نويسنده كتاب ايران هراسي، ترس اسراييل از اينكه مبادا آن تحمل در روابط ايران و امريكا منجر به تفاهم و سازگاري بيشتري ميان آنها شود، موجب شد اسراييل مصرا خواهان رفتار خصومت آميزتري از سوي امريكا نسبت به ايران شود. پافشاري اسراييل منجر به اقدامي نابخردانه و عجولانه از سوي بوش پسر شده كه طي اعلاميهاي بيربط كره شمالي و عراق و ايران را محور شرارت ناميد و دشمني ميان دو كشور را تشديد كرد. حتي جنگ امريكا و صدام دشمن ديرين ايران نيز نتوانست بهبودي در روابط دو كشور ايجاد كند. روي كار آمدن احمدينژاد در ايران و شعارهايش درباره لزوم نابودي اسراييل و تشكيل حكومت جهاني...، موجب تشديد تبليغات ايران هراسانه از سوي اسراييل و عربستان و صدور قطعنامههاي شوراي امنيت و تشديد تحريمهاي مالي و بانكي و اقتصادي علاوه بر كالاهاي نظامي شد. با اين حال از زماني كه اوباما فعاليت انتخاباتي خود را آغاز كرد كوشيد مذاكره با ايران و رفع و حل و فصل مسائل حاد را از طريق مذاكره به جاي درگيري و جنگ در متن فعاليتهاي انتخاباتي خود قرار دهد. در حالي كه در همان زمان ملك عبدالله پادشاه عربستان مصرا خواهان آن بود كه امريكا سر مار يعني ايران را بكوبد. اين موضوع نه تنها در اسناد اسنودن آمده بود، بلكه اخيرا از سوي آقاي خليل زاد ديپلمات امريكايي كه اخيرا ديداري از رياض داشت نيز تصريح شد. با اين حال درك اوباما از آمادگي زمينههاي اعتدال و اصلاحات در ميان دولتمردان ايران موجب شد در مبارزات انتخاباتي او نيز تلاش براي بهبود رابطه با ايران از راه مذاكره به جاي جنگ مطرح شود. اين سياست در دوران احمدينژاد موثر نبود، هرچند ارتباطات از طرق مهمتري برقرار و مقدماتي فراهم شده بود. همين زمينه چينيها موجب شد آقاي روحاني كانديداي رياستجمهوري ايران نيز حل مساله تحريم را در اولويت كار خود قرار دهد و به اعتبار كليد راهحل توانست پيروزي مناسبي به دست آورد و رقيب اصلي و ضد تفاهم خود را به شكست قاطعي بكشاند. با اينكه قول قبلي اوباما و تعهد روحاني منجر به مذاكرات طولاني ۱+۵ و نيل به تفاهم و سرانجام تصويب قطعنامه شوراي امنيت مبني بر لغو قطعنامههاي پيشين شد و به اين ترتيب ايران از شر تحريمهاي بينالمللي آزاد شد، اما تحريمهاي دوجانبه بستگي به روابط دوجانبه ميان كشورها دارد. گروههاي تندرو و همچنين اسراييل و عربستان و همراهانش كه از تحريمهاي ايران برخوردار بودند، هيچگاه از تحريكات خود دست نكشيدند تا اينكه با رو به پايان رفتن دوران اوباما و رو در رو شدن شخصيت نامتعارفي مانند ترامپ با كلينتون، بار ديگر نوع برخورد هر يك با ايران به موضوع اصلي بحث بدل شد كه در اين روزها شاهد آن بودهايم. آقاي ترامپ ضمن مخالفت با برجام گفت كه برجام به ايران مهلت ميدهد كه خود را به يك قدرت بزرگ تبديل كند. همچنين گفت چرا در برجام ايران را مجبور نكرديد كه از عملكرد كره شمالي نيز جلوگيري كند! كه اينگونه داوري به ديوانگي نماند كه عين ديوانگي است. جاي حيرت است كه حزب قديمي جمهوريخواه چنين بازيگر ناداني را كانديداي خود كرده است كه يقينا از مباني ليبراليسم تاريخي آن حزب نيز آگاهي ندارد.منبع: اعتماد
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 23]