محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1832784032
گزارش فارس از طرح گروههای جهادی برای محرومیتزدایی از حاشیه شهر مشهد درسهایی از «رمضان» که باید آن را در تمام سال «مشق» کنیم
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: گزارش فارس از طرح گروههای جهادی برای محرومیتزدایی از حاشیه شهر مشهددرسهایی از «رمضان» که باید آن را در تمام سال «مشق» کنیم
جهادگران؛ افرادی که گاهی حتی تا 30 منزل را در دو ساعت، آنهم در گرمای تابستانی ماه رمضان سرزدهاند و علیوار، دست یاری بهسوی محرومان و مستضعفان شهرمان گشودهاند...
به گزارش خبرگزاری فارس از مشهد، نشستهایم؛ زیر سقف مطمئن خانه، در جمع صمیمی خانواده، تابستان باشد کولر روشن است و زمستان هم، بخاری. سفره صبحانه و نهار و شام هم به لطف زحمات پدر و همسر همیشه به راه است. خب... حال یکلحظه چشمانمان را ببندیم و به این فکر کنیم که اگر هر یک از اینها نباشد، آنوقت شرایط به چه صورت است؟ بد نیست کمی سرمان را بچرخانیم و به چند خانه اینطرفتر و آنطرفتر از خانه خودمان هم نگاهی بیندازیم، حتماً افرادی در همسایگی ما هستند که چیزی را سر سفرههای خویش کم دارند؛ یکی نان، یکی آب و... دیگری شاید پدر را. حال باید از خودمان بپرسیم آیا برای جبران نداشتههای همسایگانمان کاری کردهایم؟ فرصتی مهیا شد تا در جمع افرادی باشم که این سؤال را حداقل در ذهن خویش پاسخ دادهاند و آنجا که نیاز بوده و توانستهاند، به این ذهنیت خویش جامه عمل نیز پوشاندهاند؛ آنجا که محرومیت، همسایه دیوار به دیوار ماست. جهاد فی سبیل الله یعنی این! ساعت 5 بعدازظهر یک روز تابستانی است، انگار آفتاب و گرما دستبهدست هم دادهاند تا روزه گرفتن سختتر شود برای همه! دعوتشدهام تا از نزدیک شاهد جهاد جهادگرانی باشم که در همه حال، به فکر همسایگان خویش هستند. در محل قرار، به یکی از گروههای جهادی بسیج سازندگی ناحیه مسلم ملحق میشوم تا خط به خط، مشق عشق را با آنها بنویسم. پیش از آنکه سوار شوم، اینکه این ماشین پلاک دولتی ندارد، توجهم را جلب میکند. داخل خودرو از راننده جهادگر میپرسم که ماشین مال خودتان است؟ و او با حرکت سر و کلام خویش حرفم را تأیید میکند. عجب جهادی است این؛ هم جهاد با وقت است و هم مال. این اتفاقی است مستمر، و جهادی است که در آن از هیچچیزی دریغ نخواهند کرد این جهادگران، حتی از جان خویش! اما برنامه ازاینقرار است که میخواهیم سبدهای معیشتی را میان خانوارهای محروم برخی مناطق مشهد تقسیم کنیم تا سفره افطار یا سحرِ خانوادهای، خالی از غذا نباشد؛ کاری که قبل از ماه رمضان، در طول آن و پس از آن نیز استمرار دارد و 5 گروه جهادی برادر و 5 گروه جهادی خواهر از ابتدای ماه رمضان شروع به توزیع این سبدها کردهاند. البته در سایر نواحی بسیج نیز حرکتهای مشابهی درحالیکه انجام است. اما بودجه این بستههای معیشتی از دو طریق تأمین میشود؛ قرارگاه محرومیتزدایی سپاه و همچنین خیرین محترم، توزیع آنها نیز در مناطق شهری و روستایی صورت میگیرد.
درحالیکه طی طریقی هستیم که به یکی از مناطق محروم مشهد منتهی میشود. دو نفر از جهادگران خواهر نیز در میانه راه به جمع ما افزوده میشوند. در همین حین، جهادگران از چندوچون کارشان برایم میگویند. مثلاً اینکه پس از تأمین اعتبار، اقلام موردنیاز تهیه و سپس بستهبندیشدهاند. سازماندهی گروههای جهادی هم تقریباً یک روز قبل از ماه رمضان صورت گرفته و سپس جهادگران مشغول به توزیع سبد غذایی ماه مبارک شدهاند. البته توزیع اقلام این بستههای معیشتی که شامل قند، روغن، مرغ، تن ماهی، رب، پنیر، حبوبات و برنج هستند، به دو شکل صورت گرفته است؛ هم در مکانهای خاصی مثل حوزهها و پایگاههای بسیج سبدهای غذایی به افرادی که ثبتنام کردهاند تحویل دادهشده و همگروههای جهادی بسیج سازندگی با تلاشهای شبانهروزیشان این بستهها را درب منازل هدف توزیع کردهاند. این واژه شبانهروزی هم مصداق تلاش بیوقفه همین جهادگران گمنامی است که بدون هیچ چشمداشتی، سختی روزهداری را به جان میخرند و در این هوای گرم و طاقتفرسا، با شوقوذوق عجیبی، طعم خدمت به محرومین را زیر لب مزمزه میکنند؛ بهراستیکه جهاد فی سبیل الله یعنی این! آرزویی که درمان همه دردهاست وارد بخشی از شهر مشهد میشویم که پرت و دورافتاده بودنش، یکی از علتهای محرومتر بودنش است، نمیدانم این چه بلایی است که به جان مناطق بهاصطلاح حاشیه شهر مشهد و دور از مرکز شهر افتاده است و انگار فقط مردم مناطق خاصی از مشهد حق زندگی در رفاه را دارند! در ذهنم با این تقسیم ناعادلانه مناطق شهری کلنجار میروم که ماشین جلوی یک مسجد متوقف میشود. اذن پیاده شدن میدهند و همراه دو برادر و دو خواهر جهادگر حاضر، از ماشین پیاده میشوم. یکی از برادران صندوقعقب را باز میکند و مشغول بیرون آوردن سبد غذایی است و دیگری، درب مسجد را دقالباب میکند. من و دو خانم جهادگر هم منتظریم تا در را باز کنند. دخترکی جلوی درمیآید و بعد از کسب اجازه، به همراه دو خانم جهادگر وارد حیاط مسجد میشویم. خادم مسجد همراه دخترش به استقبال ما میآید. در حیاط مسجد، زنان و دختران محله جمع شدهاند و بساط افطاری را مهیا میکنند. هرکسی مشغول کاری است و بوی آش فضای مسجد را پر کرده است. ما نیز همراه خادم مسجد وارد منزل ایشان میشویم.
پلهها را به سمت زیرزمین یکی پس از دیگری طی میکنیم. دو خواهر جهادگر با سبد غذایی در دست، پشت سر صاحبخانه قصد ورود به داخل منزل را میکنند و من اما نگاهم به راهپلهی دیگری است که در گوشهای دیگر از زیرزمین قرار دارد. در نگاهی گذرا شاید حدود 15 پله را میشمارم و بعد وارد اتاق میشوم. اتاقی کوچک که محل زندگی خانم مسنی است که خادم مسجد است. در بدو ورود سبد معیشتی تحویل صاحبخانه میشود و ما هم در گوشهای از اتاق، مینشینیم. دختر جوان نیز کنار مادر مینشیند. خادم مسجد پیرزنی است تنها که حدود 60 سال سن دارد، دخترش که به خانه بخت رفته، شرححال مادرش را برایمان بازگو میکند. مادر که پاهای ورمکردهاش را نشانمان میدهد، سرم سوت میکشد! چشمم پاهای پیرزنی تنها را میبیند که از درد واریس متورماند و در ذهنم، یاد آنهمه پلهای میافتم که اکنون میفهمم، منتهی به سرویس بهداشتی میشوند؛ یعنی روزی چند بار با این پاها، باید اینهمه پله را پیمود؟ دقایقی با خودم کلنجار میروم و دنبال راه چارهای میگردم برای این پلههای سرسامآور، کاش این پلهها هیچوقت نبودند. کاش هیچ پیرزنی مجبور به پیمودن اینهمه پله نباشد. خانم امیری که از جهادگران است، جویای مشکلات خادم مسجد میشود. دختر جوان گلایه دارد که از جانب کمیته امداد به مادرش حقوق تعلق نمیگیرد چون خانم است! از هزینههای درمان مادر میگوید و از هزار و یک درد نگفته. اما وقتی نوبت به درخواست میرسد، پیرزن چیزی نمیخواهد جز سفر کربلایی که تابهحال نرفته است. گویی اینهمه درد و مشکل در برابر این آرزوی بزرگ، گم میشود و اصلاً به چشمان قانع و مهربان خادم مسجد، نمیآید. خانم امیری از وضعیت و مشکلات خادم مسجد یادداشت برمیدارد و شرححال او را مینویسد تا در دستور کار قرارگرفته و پیگیری شود. دستان رنجور پیرزن را به گرمی میفشارم و با این خانه محقر و کوچک، خداحافظی میکنم، گرچه هنوز هم نمیتوانم تکرار قدمهای آن پاهای متورم و رنجدیده بر آنهمه پله را در ذهن خودم مجسم کنم. استعدادی برخاسته از دل محرومیت سوار بر خودرو میشویم و در حلاوت گرمای تابستانی، کوچههای مختلف را پشت سر میگذاریم تا به خانه بعدی برسیم. بازهم فرصت را مغتنم شمرده و با جهادگران همصحبت میشوم. هنوز در فکر آن پیرزن تنها هستم و راهکار موقتی چون توزیع بسته معیشتی برای افرادی چون او. این مسئله را مطرح میکنم که توزیع این سبدها شبیه به قرص مسکنی است برای رفع موقت یک نیاز از خانوادههای محروم، برای رفع دائم این محرومیت دنبال چارهای بزرگتر باید بود، که یکی از جهادگران میگوید: «توزیع این سبدها تنها بهانهای است تا مشکلات خانوادههای محروم را بفهمیم، مثلاً منزل فرد نیاز به تعمیر دارد، یا بیماری صعبالعلاج دارد و در هزینه درمان مشکل دارد و امثالهم. توزیع این بستهها به ما کمک میکند تا بتوانیم پس از کشف این مشکلات، برای رفع آنها تلاش کنیم.»
شنیدن این حرف مرا راضی میکند. اما هنوز درگیر این فکر هستم که چطور میشود ضرورت وجود یک بسته غذایی برای یک خانواده محروم را تعریف کرد. یکی دیگر از جهادگران به دادم میرسد و برایم اینگونه توضیح میدهد: در بحث معیشت در این مناطق بحران جدی وجود دارد، خانوادههایی هستند که به نان شبشان محتاجاند. وضعیت آنقدر بغرنج است که ممکن است برخی به خاطر همین سبدها روزه بگیرند، یعنی قبلش روزه نمیگرفتند! این بحثهای حمایتی بیشتر شبیه مسکن است ولی خب یک نیاز است. چون برخی خانوادهها واقعاً نیاز دارند و لازم است در طول سال چندین بار تحت حمایت معیشتی قرار بگیرند. گرچه علاج نیست اما نوعی نیاز و ضرورت است. از این گروه راهکاری میخواهم تا بتواند این خانوادهها را خودکفا کند، مسئول گروه میگوید: راهکار پیشنهادی ما توانمندسازی و ایجاد اشتغال برای آنهاست؛ یعنی آموزش، فرهنگسازی و اشتغال. در بحث اقتصاد مقاومتی نیز، طرحهای کشاورزی و دامپروری را برای مهاجرت معکوس در نظر داریم. فرد تمام مراحل از نوشتن طرح تا وام را با همه سختیهایش طی میکند و به مرحله تولید میرسد، اما مشکل فروش دارد. این مشکل فروش را برخی ارگانها میتوانند حل کنند. تشکیل شبکهای از خریداران و فروشندگان که بتوانند این محصولات را بدون واسطه به مردم عرضه کنند راهکاری برای حل این مشکل است. گرچه همه این کارها که ما انجام میدهیم متولی خاص خودش را دارد، اما خب اینها باری است که بر دوش جهادگران افتاده است.
در گیرودار این صحبتها، کوچههای پر پیچوخم نیز پیموده میشوند تا به مقصد بعدی میرسیم. بازهم از ماشین پیاده شده و طبق روال قبلی، وارد منزل خانوادهای دیگر میشویم. این بار خانمی میانسال پیش روی ما قرار میگیرد. بهمحض ورود به اتاق گرمای عجیبی به صورتمان میخورَد، با نگاهم دنبال وسیله سرمایشی میگردم اما چیزی عایدم نمیشود. بسته تحویل داده میشود و ما نیز گوشهای از اتاق مینشینیم. گرما بهشدت آزاردهنده است. اتاق چون در زیرزمین واقعشده، پنجره کوچکی دارد که هوای تازه برای آمدن به داخل، راهش را بهزور پیدا میکند. خانم میانسال که همسرش معتاد است و در کمپ ترک اعتیاد به سر میبرد، تنها منبع درآمدش را یارانه میداند. او که یک دختر 10 ساله و یک پسر 4 ساله دارد، از اجاره خانهاش میگوید که باید ماهی 200 هزار تومان بابتش پرداخت کند. او از فامیلش گله میکند که حتی به آنها سر هم نمیزنند، چه رسد به کمک. هزینههای کمپ همسرش نیز ماهیانه 500 هزار تومان است و من نمیدانم، دخلوخرج این خانواده، چگونه باهم جور در خواهد آمد؟! مشکلات یکی دوتا نیست و متوجه میشویم که این خانم، خودش هم آسم دارد و هزینه تهیه داروهایش نیز، مشکلی مضاعف است بر سایر مشکلاتش. او به تلویزیونی که گوشه اتاق قرار دارد اشاره میکند و میگوید: بچهها تلویزیون نداشتند. دخترم بهانهگیری میکرد. آخر سر زن همسایه این تلویزیون را برای ما آورد و حالا شده دلخوشی بچههایم. در حال گرفتن شرححال هستیم که خانم همسایه که زنی جوان است، وارد اتاق میشود. با دیدن خانم همسایه، گُل از گُلِ صاحبخانه میشکفد. خانم صاحبخانه از خانم همسایه تشکر میکند و او را همراه همیشگیاش میداند، اینکه او هر کمکی از دستش بر بیاید انجام میدهد و البته ایشان همان کسی است که تلویزیون را برای کودکانش آورده است. هزینههای کمپ هم با یاری همین همسایه مهربان و خیر تأمین میشود.
در ذهنم دنبال واژهای و صفتی برای این همسایه دلسوز میگردم، کسی که در همه حال پشتیبان زنی تنهاست؛ اسمش را فرشته نجاتی میگذارم که نهتنها در آسمانها نیست، بلکه توی یکی از همین کوچههای خاکی و در خانههای کلنگی پایینشهر زندگی میکند، فرشتهای که دستان خداست بر روی زمین. هنوز هم گرما آزاردهنده است. طاقت نمیآورم و از خانم صاحبخانه میپرسم: «هیچ وسیله سرمایشی ندارید؟ پنکهای چیزی...» که او سر تکان میدهد و میگوید نه! با این نه، من و خانمهای جهادگر نگاهی به هم میاندازیم و من اما تصور میکنم روزهداری در این هوای گرم را، آنهم بدون پنکه یا کولر. ناهید، دختر 10 ساله این خانه وارد اتاق میشود و گوشهای را برای مخفی کردن شیطنتهای کودکانهاش انتخاب میکند. خانم همسایه میگوید ناهید شاگرد زرنگی است که تمام نمراتش در مدرسه 20 شده است. و ناهید 10 ساله، استعدادی است که از دل محرومیت برخاسته و روزی برای رفع فقر و استضعاف، قد بلند خواهد کرد. شنیدن حکایت این خانواده هم به پایان میرسد ولی داستان محرومیتزدایی تازه آغاز میشود و انگار دردی به جانمان میافتد که ناشی از لمس این دردها و محرومیتهاست. در دل خدا را شکر میکنم از اینکه اینجا هستم، تا قدر داشتههایم را بیشازپیش بدانم و زبان بر ذکر نا داشتههایم، ببندم! پای کلاس درس رمضان برای خاطر ملاحظه حال من هم که شده، برنامه توزیع سبد غذایی جهادگران میان محرومان، به همین دو مورد خلاصه میشود و این برخلاف تلاشهای همیشگی آنهاست. جهادگرانی که گاهی حتی تا 30 منزل را در دو ساعت، آنهم در گرمای تابستانی ماه مبارک رمضان سرزدهاند و علیوار، دست یاری خویش را بهسوی محرومان و مستضعفان شهرمان گشودهاند. در طول مسیر برگشت، جلسه جهادی جهادگران هم برگزار میشود و مفهوم کار جهادی نیز همین است؛ مدیریت فرصتها و موقعیتها در هر مکان و زمان.
شنیدن خاطرات تلخ و شیرین جهادگران، حسن ختام این روز جهادی میشود. آقای زارعی تلخترین خاطرهاش از توزیع سبدهای معیشتی را اینگونه تعریف میکند: در حالی که مشغول توزیع سبد معیشتی در یکی از مناطق محروم مشهد بودیم که یک خانم جلوی ماشین ما را گرفت، من هم گفتم امرتان را بفرمایید. این خانم من را به سمت منزلش راهنمایی کرد وقتی به منزل رسیدیم در یخچالش را باز کرد، دیدم هیچی داخلش نیست. بدون سحری روزه گرفته بود. این صحنه هنوز هم توی ذهن من مانده است. هیچی در یخچالش نبود، فقط آب خالی بود. اتفاقاً دختر این خانم هم همان زمان داخل خانه آمد، حدوداً 8 ساله بود. دست این دختر با آبجوش سوخته و به طرز وحشتناکی آسیبدیده بود، طوری که گوشتهای دستش بیرون زده بود. این خانم حتی پول خرید پماد سوختگی برای دست دخترش را نداشت. آن سبد معیشتی را هم که به او دادیم، بهقدری خوشحال شده بود که مدام گریه و تشکر میکرد.» این کوچهها و این مردم، این خانهها و این محرومیتها، گفتنیها و شنیدنیهای بسیاری دارد؛ چه تلخ و چه شیرین، و کاش ما به خواندن و شنیدن این حکایتها بسنده نکنیم و قدمی برداریم برای دیدن آن. ماه مبارک رمضان رو به اتمام است و اما، درسهایش باید ادامهدار باشد، که از علی (ع) و پسرش درس انسانیت آموختهایم و این ماه را، به نام بلند کرامت علوی و حسنی میشناسیم. حال که درس آموختگان خوبی هستیم، پس کی نوبت درس پس دادنمان میشود و کی میشود که ما نیز، در این راه قدمی برداریم؟ کافی است کمی به همسایگانمان دقت کنیم، حتماً سفرهای خالی پیدا خواهیم کرد. =========== گزارش از فریبا دهقان =========== انتهای پیام/3268/ط40
95/04/15 :: 11:57
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 28]
صفحات پیشنهادی
گزارش فارس از طرح فرمالیته تعزیرات در کوچه مروی ویترینهای خالی و مغازههای بسته تعزیراتیها را به بنبست کشان
گزارش فارس از طرح فرمالیته تعزیرات در کوچه مرویویترینهای خالی و مغازههای بسته تعزیراتیها را به بنبست کشاند جمع آوری کالای قاچاق یا رفع مسئولیت عکس طرح برخورد با کالاهای قاچاق در کوچه مروی امروز در حالی آغاز شد که با توجه به اطلاع رسانی قبلی تعزیرات تمامی مغازههای این بازافارس گزارش میدهد بحثها برای خرید زمین هتل ناهارخوران گرگان بالا گرفت/شورای شهر منافع شهروندان را در اولویت ق
فارس گزارش میدهدبحثها برای خرید زمین هتل ناهارخوران گرگان بالا گرفت شورای شهر منافع شهروندان را در اولویت قرار دهد عضو شورای اسلامی شهر گرگان گفت اگر زمینی که قرار است در هتل شهرداری ناهارخوران خریداری شود از دست برود باید شورا نسبت به خسارتی که به شهر تحمیل میشود پاسخگو باشنقرهکار در گفتوگو با فارس مطرح کرد راهبردهای حقوق بشری آمریکا و تناقض در گفتار و کردار /اقدام شهرداری تهران
نقرهکار در گفتوگو با فارس مطرح کردراهبردهای حقوق بشری آمریکا و تناقض در گفتار و کردار اقدام شهرداری تهران در افشای جنایات آمریکا قابل تقدیر است عضو هیئت علمی دانشگاه علم و صنعت با بررسی ابعاد حقوق بشر آمریکایی گفت حقوق بشر آمریکایی که مبتنی بر فرهنگ لیبرالیستی و سرمایهداری غمدیرعامل شرکت شهرکهای صنعتی فارس خبر داد اختصاص یارانه برای اجرای طرحهای امکانسنجی واحدهای صنعتی
مدیرعامل شرکت شهرکهای صنعتی فارس خبر داداختصاص یارانه برای اجرای طرحهای امکانسنجی واحدهای صنعتی مدیرعامل شرکت شهرکهای صنعتی فارس از اختصاص یارانه برای اجرای طرحهای امکانسنجی واحدهای صنعتی متقاضی جذب سرمایهگذار خارجی خبر داد به گزارش خبرگزاری فارس از شیراز شاهپور قنبری بعگزارش فارس از روستای اسماعیلآباد مشهد اینجا ملاک وحدت حب اهلبیت(ع) و کینه با صهیونیسم است/ وقتی روحانی و مول
گزارش فارس از روستای اسماعیلآباد مشهداینجا ملاک وحدت حب اهلبیت ع و کینه با صهیونیسم است وقتی روحانی و مولوی با هم اخت میگیرند در حاشیه شهر مشهد در مکانی که حضور اهل سنت چشمگیرتر است برادران شیعه و سنی در کنار هم و دوشادوش هم و دور از هیاهوی زمانه محلهای را ساختهاند کهگزارش فارس از راهپیمایی باشکوه روز قدس در شهرهای مختلف دشتستان خروش دشتستانیها بر ضد رژیم صهیونیستی/تجدید بیع
گزارش فارس از راهپیمایی باشکوه روز قدس در شهرهای مختلف دشتستانخروش دشتستانیها بر ضد رژیم صهیونیستی تجدید بیعت با آرمانهای قدس شریف مردم شهرها و مناطق مختلف شهرستان دشتستان با حضور در راهپیمایی عظیم روز جهانی قدس بار دیگر استکبار جهانی و رژیم صهیونیستی را محکوم و از آرمان قدس شفارس گزارش میدهد ترافیک کاری متکدیان خارجی در البرز/ غبار بیتدبیری بر چهره شهر
فارس گزارش میدهدترافیک کاری متکدیان خارجی در البرز غبار بیتدبیری بر چهره شهر استان البرز و به ویژه شهرستان کرج در سالهای گذشته با پدیده منفی تکدیگری دست و پنجه نرم میکند اما آیا متکدیانی که با حال آشفته در خیابانها و معابر حضور دارند به راستی نیازمند هستند به گزارش خبرگطرح بوسههای آسمانی در شهر زیر زمینی برگزارشد
طرح بوسههای آسمانی در شهر زیر زمینی برگزارشدتاریخ انتشار چهارشنبه ۷ مهر ۱۳۹۵ ساعت ۱۲ ۳۱ طرح "بوسههای آسمانی در شهر زیر زمینی" به مناسبت فرارسیدن روز خانواده و تکریم سالمندان درایستگاه های مترو تهران اجرا شد به گزارش مدیریت ارتباطات و امور بین الملل شرکت بهره برفارس گزارش میدهد طرحهای ایدهآل توسعه پارک جنگلی بیرجند لابلای درختان کاج پنهان شده است
فارس گزارش میدهدطرحهای ایدهآل توسعه پارک جنگلی بیرجند لابلای درختان کاج پنهان شده است پارک جنگلی بیرجند پس از گذشت سالها از طرح توسعه آن هنوز هم مورد استفاده کلاغها و زاغها است و برای تبدیل به قطب تفریحی و توریستی شهر بیرجند به صرف میلیاردها اعتبار نیاز دارد به گزارش خبرخبرنگار فارس از دمشق گزارش میدهد تقلای آمریکا برای توافق با روسیه در سوریه؛ آیا طرح «ب» اجرا شدنی ا
خبرنگار فارس از دمشق گزارش میدهدتقلای آمریکا برای توافق با روسیه در سوریه آیا طرح ب اجرا شدنی است پیشنهاد آمریکا برای هماهنگی با روسیه در مبارزه با تروریسم در سوریه مؤید این مطلب است که آمریکا به حضور بیثمر ائتلاف بین المللی بدون مشارکت روسیه و نقشآفرینی ارتش سوریه برای مبار-
گوناگون
پربازدیدترینها