واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها: هفته نامه صدا - علی بیگدلی*: «تعیین سفرای جمهوری اسلامی ایران و بریتانیا» اقدامی است که پس از روابط پر فراز و نشیب دو کشور می تواند در شرایط کنونی، سرآغاز نو برای مناسبات اقتصادی و سیاسی ایران و بریتانیا تلقی گردد و در بلندمدت نیز به تعمیق روابط با سایر کشورهای اروپای غربی بینجامد. از دیگر سو، این موضوع وجهه و جایگاه بین المللی ایران را بهبود می بخشد. با این همه راه از سر گرفته شده، همچنان برای تعمیق و گسترش روابط و مناسبات بریتانیا و جمهوری اسلامی ایران هموار نیست.
در باب از سرگیری روابط دو کشور، توجه به جدایی بریتانیا از اتحادیه اروپا ضروری به نظر می رسد؛ آنجا که این انفصال بر اقتصاد بریتانیا سایه افکنده و بر این اساس، این کشور بسیاری از بازارهای اقتصادی خود را از دست داده است. این هشداری است که مقامات اروپایی پس از روی کار آمدن خانم «ترزا می» بارها به او گوشزد کرده اند. بر همین مبنا است که خانم «ترزا می» که خود نیز با ماموریت اجرایی کردن خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا روی کار آمده، سیاست خود را معطوف به شرق کرده و این نگاه، ایران را به عنوان بهترین کشور، پیش روی بریتانیا قرار می دهد؛ کشوری که با قطع روابط و مناسبات با ایران از سال 1390 منافع بسیاری را از دست داده است و حالا می تواند با گسترش روابط با برخی کشورها از جمله ایران، نگاهی تازه به بازارهای خارج از اتحادیه اروپا داشته باشد.
حال پاسخ به یک پرسش ضروری به نظر می رسد؛ آنکه با ارتقای روابط دو جانبه دو کشور کدام منافع می تواند از جانب ایران عاید بریتانیا گردد؟
جمهوری اسلامی ایران با جمعیتی حدود 80 میلیون نفر و امکان سرمایه گذاری های اقتصادی فراوان و نیز الگوی بالای مصرف، می تواند موقعیت مناسبی را برای اقتصاد ضربه خورده بریتانیا فراهم سازد. ایران، کشوری جوان و ثروتمند با الگوی مصرفی مشابه مردم اروپا، یکی از بازارهای بزرگی است که بریتانیا را به ارتباط تجاری با خود علاقه مند ساخته است؛ بریتانیایی که این روزها دوران سخت پسااتحادیه را پشت سر می گذارد و خواهان تسریع بهبود روابط با تهران است.
این فضا حتی می تواند بستری برای همکاری های ایران و بریتانیا در مسائل منطقه ای ایجاد کند؛ چه آنکه تروریسم و افراط گرایی هم اینک در حال رشد است و تهران و لندن درباره این مسائل نگرانی های مشترکی دارند. از سویی، ایران امن ترین و باثبات ترین کشور خاورمیانه است و تنها کشوری در این منطقه است که توانایی مبارزه با گروه های تروریستی را دارد. دیگر همگان می دانند برای مبارزه با تروریسم در منطقه لازم است ایران نیز مشارکت داشته باشد چرا که بدون حضور ایران، مبارزه با تروریسم در منطقه به سرانجام نمی رسد. بنابراین احتمال همکاری هایی در این باره وجود دارد.
از منظری دیگر ارتقای روابط میان دو کشور برای ایران نیز حایز اهمیت است؛ تعیین سفیر ایران در بریتانیا نشان می دهد مناسبات سیاسی و اقتصادی ما با این کشور، در حال خروج از انجمادی است که در چند سال اخیر حاکم بوده است؛ فضایی که در دولت قبل در سیاست خارجی پدید آمده بود و حالا در حال تبدیل شدن به یک فضای منبسط است که اجازه می دهد روابط گسترده و جامعی میان ایران و کشورهای مختلف جهان شکل بگیرد و گشایش های اقتصادی در ایران ایجاد کند.
این اقدام حتی می تواند انبساط اقتصادی در بریتانیا را به وجود آورد. این امر خود تشویق بریتانیا و پس از آن رقبای وی به سرمایه گذاری های اقتصادی در جمهوری اسلامی ایران را در پی خواهد داشت؛ و موضوعی که نمی توان نادیده گرفت، تلاش های دولت حسن روحانی برای از سرگیری مجدد این رابطه است.
فضای پس از برجام نیز کمک کرده است که ایران و بریتانیا بتوانند بدون توجه به تاریخچه تعاملات گذشته نگاه جدیدی به رابطه خود داشته باشند. هم زمان با اعلام خبر گشایش تعدادی از شعب بانک های ایرانی در آلمان، بریتانیا هم برای اینکه از دیگر همتایان اروپایی خود در نزدیکی با ایران عقب نماند، برای بازگشایی شعب بانک های ایرانی ابراز تمایل کرده است. طی سال های اخیر کم کم انباشت تجربه های جدید در سیاست خارجی باعث افزایش عقلانیت در سیاست گذاری ها و تصمیم گیری های سیاست خارجی شده است که می تواند عامل گشایش در روابط خارجی باشد و بر همین اساس می توان گفت که ممکن است دیگر شاهد بروز اتفاقاتی مانند گذشته در رابطه میان تهران و لندن نباشیم.
با این همه، موانعی کماکان بر سر راه تعمیق و گسترش روابط میان دو کشور باقی است؛ از مهمترین آنها می توان از انتخابات ریاست جمهوری در ایالات متحده آمریکا یاد کرد که هنوز نتیجه آن مشخص نیست.
از سوی دیگر، واکنش مخالفان ایرانی گسترش روابط دو کشور نیز در ایجاد مانع بر سر تعمیق این روابط قابل ذکر است. این موضوع حتی می تواند در آستانه انتخابات ریاست جمهوری سال 96 ایران، به دستاویزی برای مخالفان حسن روحانی و همفکران او تبدیل گردد؛ ماجرایی که می تواند موانع بر سر گسترش روابط با بریتانیا را تشدید کند.
با این حال توجه به این نکته ضروری است که نمی توان پشت درهای بسته کشورهای جهان زندگی کرد چه آنکه شاهد آنیم که این روزها برخی واکنش های منفی داخل ایران به پیوستن به FATF، تا حدودی اروپایی ها را از سرمایه گذاری در ایران مایوس کرده است. بر این مبنا، می توان گفت واکنش های داخلی ایران به گسترش روابط با کشورهای اروپای غربی به ویژه بریتانیا، بر رغبت این کشورها برای سرمایه گذاری های اقتصادی و گسترش مناسبات سیاسی اثرگذار است و ادامه آن، فضای سرمایه گذاری در کشور را مسدود می کند؛ موضوعی که نمی تواند نشان از امنیت اقتصادی به ویژه امنیت سرمایه گذاری در ایران داشته باشد.
در این میان سرمایه گذاری در ایران با مانعی دیگر نیز روبرو است؛ مانعی که تحت فشارهای بین المللی از جمله لابی صهیونیزم و محافل عرب بر سر سرمایه گذاری در ایران ایجاد می شود. چه آنکه اقدام اخیر ایران و بریتانیا برای مبادله سفیر به حتم خشم رژیم صهیونیستی و محافل عرب را به وجود خواهد آورد. به هر روی با وجود تبادل سفیر میان دو کشور، به نظر می رسد بریتانیا پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا و جمهوری اسلامی ایران دست به سرمایه گذاری های سخاوتمندانه در ایران نزند. این همان موضوعی است که سبب شده سایر کشورهای اروپایی که رقبای اقتصادی بریتانیا به شمار می روند نیز سرمایه گذاری گسترده در ایران را به تعویق بیندازند.
با وجود همه این موانع و مشکلات، مبادله سفرا میان ایران و بریتانیا به معنای حل و فصل بسیاری از اختلافات بین دو کشور تلقی می شود؛ روابطی که پس از تعیین سرنوشت انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و ایران، می تواند به بهبود و از سرگیری روابط تهران با اتاوا در وهله اول و تعمیق روابط با سایر کشورهای دنیا در وهله دوم تسری یابد. کانادا کشوری است که به نوعی تابع بریتانیا در روابط خارجی محسوب می شود. بر این اساس، همانگونه که دولت کانادا سفارت خود را پس از حمله به سفارت بریتانیا در تهران تعطیل کرد، این انتظار می رود که به خصوص با توجه به نگاه مثبت نخست وزیر جوان کانادا نسبت به روابط با ایران، روابط تهران – اتاوا هم به زودی از سر گرفته شود.
*استاد دانشگاه شهید بهشتی
۰۷ مهر ۱۳۹۵ - ۰۸:۳۶
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16]