تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 6 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):سزاوار است هر يك از شما در دهان و بينى زياد آب بچرخاند، چرا كه اين كار، مايه آمرزش...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1834531115




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

بازگشت به محله ستایش قریشی


واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها: سعید برآبادی درابره پرونده ستایش قریشی در روزنامه شرق نوشت: زن می‌گوید: «آن‌موقع همین شماها اومدید و کل این محله رو به‌هم ریختید، گفتید که قتل شده، گفتید که تجاوز شده، گفتید که افغان‌ها فلان و ایرانی‌ها بهمان. حالا از جانمان چه می‌خواهید؟» نه‌فقط او که باقی اهالی محله‌ای که چند ماه پیش ستایش در آن به قتل رسید، این‌چنین از رسانه‌ها شاکی هستند.

می‌گویند که محله آرامی داشته‌اند با مشکلات همه محله‌های پایین شهر، اما حالا چی؟ «حالا؟ شما بودی چه می‌کردی؟ اگر بچه خودت بود باز هم می‌گفتی ببخش؟ مگر می‌شود چنین چیزی را بخشید؟» خبر به اینجا هم رسیده، خبر که نه، همان شایعاتی که در تلگرام و شبکه‌های اجتماعی پیچیده و می‌گویند قرار است قاتل ستایش دوبار اعدام شود، اما مگر می‌شود آدمی را دوبار کشت؟ «باید‌ هزاربار بکشندش!

 من اگر بودم با او همان کاری را می‌کردم که با این بچه بیچاره کرد!» اینها را زنی می‌گوید که دست بچه‌اش را گرفته و دارد از مدرسه برش می‌گرداند. بچه هم با شنیدن اسم ستایش سرش را پایین می‌اندازد، معلوم نیست که او را می‌شناسد یا نه، اما چیزی مثل ترس در صورتش می‌دود. یک آهنگری در خیابان اصلی همان اطراف و مردی که با دستگاه بزرگ، تیرآهن‌ها را می‌تراشد. وقتی که مرا می‌بیند، می‌داند کی هستم و برای چه به اینجا آمده‌ام: «شرایط فرق کرده، شش ماه پیش همه داغ بودند، انگار بچه خودشون بود، الان منطقی‌تر شدن، ممکنه حتی همین آدم‌ها هم بدشان نیاید اگر اعدام انجام نشود. بالاخره ظلمی است که رفته، چه‌کار می‌شود کرد، با کشتن آن پسر وضع بهتر می‌شود؟»

 نگاه هم‌محله‌ای‌ها این‌طور است که گویی می‌خواهند بپرسند اینجا چه می‌کنی؟ رسانه در این ماجرا، چوب دوسر طلاست؛ فروردین‌ماه به‌خاطر انتشار خبر تجاوز و قتل در خیرآباد ورامین زیر سؤال رفت و حالا به‌خاطر انعکاس خبر حکم دادگاه و شروع تلاش‌هایی برای بخشش قاتل ستایش. راستی خانواده پسر چه شدند؟ یکی از بقالی‌ها می‌گوید که چند وقتی در اینجا ماندند، اما حالا مثل سایه‌اند: «من به‌شخصه ندیدم که کسی به آنها بی‌احترامی کند، از همان اول حساب بچه را از خانواده‌اش جدا کردند. پدرش مرد محترمی بود، آدم بدی نبود که بخواهد بدی ببیند. حالا نیستند یا شاید هم هستند، خانه‌شان آنجا نیست، برید خودتان در بزنید». هر قدم كه به خانه ستایش و آن خانه مورد نظر نزدیک‌تر می‌شوم، هوا سنگین‌تر می‌شود، جا برای نفس‌کشیدن نیست، گهگاه که رهگذری رد می‌شود، نگاهش آنچنان سنگین است که می‌خواهم برگردم. «خبرنگارین؟»

 می‌گویم بله و بعد همین دختر نوجوان با صدای بلند - انگار که دارد داد می‌زند تا تنها نباشد- می‌گوید: «هیچکی با شما حرف نمی‌زنه». هنوز شش ماه از آن فاجعه در این کوچه خلوت نگذشته، اما انگار همه می‌خواهند آن را نادیده بگیرند. خصوصا حالا که شنیده‌اند حکم قصاص هم آمده و باید خیالشان راحت باشد، اما نیست: «به ما اجازه نمیدن زیاد تو کوچه بیایم». خانه دختر نوجوان، پشت خانه ستایش است، هشت نفر در ٥٠ متر! فقط همین نیست، محله حالا دیگر زخمی شده است: «شنبه که بچه‌ها را بردیم مدرسه، یکی از اولیا می‌گفت که خیر از خیرآباد رفته، من هم همین‌طور فکر می‌کنم.

پس چه فرقی دارد اعدامش کنند یا نه، این اتفاق ضربه‌اش را به همه ما زد، خیلی‌ها را می‌شناختم که همین‌جا به دنیا آمده بودند، اما حالا با چند سر عائله رفته‌اند قرچک یا ری». مرد جاافتاده‌ای که این حرف‌ها را می‌زند هم درست مثل دیگر همسایه‌های این دو خانه خلوت، بغض دارد. انگار آنها که رفته‌اند و آنهایی که مانده‌اند، هنوز ماتم‌زده مرگ یک بچه بی‌گناه هستند و از خود می‌پرسند چطور می‌شود خون را با چیز دیگری پاک کرد.




۰۵ مهر ۱۳۹۵ - ۰۷:۵۱





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: برترین ها]
[مشاهده در: www.bartarinha.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 18]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن