تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 6 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):ردم دو گروه‏اند: دانشمند و دانش‏اندوز و در غير اين دو، خيرى نيست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1844928008




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

پسر اسیدپاش: دوستي خياباني زندگي‌ام را تباه كرد


واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: پسر جوان‌ كه متهم است به صورت دختر مورد علاقه‌اش مايع اسيدي پاشيده، در بازجويي‌ها مدعي شد دوستي خياباني زندگي‌اش را تباه كرده است.
 

به گزارش جوان، ساعت 9 صبح روز 29 شهريور ماه امسال مأموران كلانتري 137 نصر از حادثه اسيدپاشي به صورت دختر جواني با خبر و راهي محل شدند. مأموران در محل حادثه كه ساختمان شماره 58 در حوالي خيابان گيشا بود، دريافتند لحظاتي قبل دختر جواني به نام شكيلا از خانه مجردي پسری به نام شايان وحشت‌زده بيرون آمده و با فرياد‌هاي‌ « آي سوختم» از همسايه‌ها درخواست كمك كرده است تا اينكه خودروي شاسي بلندي او را به بيمارستان منتقل مي‌كند. همچنين مشخص شد شايان پس از حادثه سوار بر خودروی پرشيايش شده و به مكان نامعلومي گريخته است.
 
پس از اين مأموران براي بررسي موضوع راهي بيمارستان شدند. دختر جوان كه به سختي حرف مي‌زد، گفت: سه سال قبل با شايان دوست شدم و قرار بود با هم ازدواج كنيم تا اينكه مدتي قبل متوجه شدم او با دختر ديگري رابطه دارد. ساعتي قبل با او به خاطر همين موضوع مشاجره لفظي كردم كه ناگهان مايع اسيدي لوله بازكني را به صورتم پاشيد. در حالي كه از شدت سوزش فريادهايم به آسمان بلند شده بود، راننده خودرویي مرا به بيمارستان رساند.
 

پس از طرح شكايت اسيدپاشي، تيمي از كارآگاهان پليس آگاهي به دستور قاضي مدير روستا، بازپرس شعبه ششم دادسراي جنايي تهران براي شناسايي و دستگيري متهم فراري وارد عمل شدند.
 

مأموران سرانجام ساعت 15 همان روز متهم را در حوالي يافت‌آباد دستگير كردند. او در بازجويي‌ها به اسيدپاشي اعتراف كرد و مدعي شد دختر مورد علاقه‌اش با دروغگويي او را سركار گذاشته بود.
 

متهم صبح ديروز براي بازجويي به دادسراي جنايي منتقل شد و پس از اعتراف به اسيدپاشي به دستور قاضي مدير روستا براي تحقيقات بيشتر در اختيار كارآگاهان پليس آگاهي قرار گرفت. متهم در حاشيه جلسه بازجويي در گفت‌وگو با خبرنگار ما ماجراي حادثه را شرح داد.

معتادي؟

نه.
در پرونده ات نوشته شده سابقه سرقت داري، توضيح مي‌دهي؟

[سكوت مي‌كند.]
 

چه كاره‌اي؟

من ديپلم عمران از هنرستان فني دارم و چند سالي است در بنگاه املاكي در غرب تهران در كار خريد و فروش خانه و زمين هستم.
 

چند سال با شاکی دوست هستی؟

سه سال قبل با او دوست شدم.
 

چطوري؟

متأسفانه دوستي ما از نوع دوستي‌هاي خياباني بود. سه سال قبل در پاركي حوالي پونك او را ديدم و با هم دوست شديم. ابتدا به صورت تلفني رابطه داشتيم تا اينكه مدتي بعد رابطه ما بيشتر شد و تصميم گرفتيم با هم ازدواج كنيم.
 

بعد چه شد؟

ما از سه سال قبل با هم زندگي مي‌كنيم. من واقعاً عاشق او هستم و دوستش دارم، اما اين اتفاق افتاد.
 

چطوري يك عاشق به صورت دختر مورد علاقه‌اش اسيد مي‌پاشد؟

من اسيد نپاشيدم و اين يك اتفاق بود.
 

بيشتر توضيح بده؟



شب قبل از حادثه من خانه يكي از دوستانم بودم و شاکی خانه من بود. صبح وقتي به خانه آمدم، او دوباره شروع به مشاجره لفظي كرد. او مدتي بود به من مشكوك شده بود و خيال مي‌كرد من عاشق دختر ديگري شده‌ام به همين خاطر هميشه به من گير مي‌داد. آن روز هم چون شب خانه نبودم، بيشتر به من مشكوك شده بود. وقتي به خانه آمدم فهميدم او شب قبل با چند پسر خلافكار قمار بازي كرده و هر چه پول داشته به آنها باخته است. او حتي صداي دوستان خلافكارش را هنگام قمار بازي ضبط كرده بود و براي من پخش كرد كه مرا اذيت كند. ما با هم در مشاجره بوديم كه صداي آنها را پخش كرد و در حالي كه به شدت عصباني شده بودم، دست مرا هم گاز گرفت كه بطري آبي كه در آشپزخانه بود به طرفش پرتاب كردم. وقتي مايع داخل آن به صورت و بدنش پاشيد، فرياد‌هاي«‌ آي سوختم» او بلند شد كه تازه فهميدم داخل بطري مايع اسيدي بوده است. پس از اين به صورتش آب پاشيدم و او را به بيمارستان رساندم و از ترس فرار كردم.
 

چطوري شما خبر نداشتي كه داخل بطري مايع اسيدي است؟

چاه داخل آشپزخانه گرفته بود و من خبر نداشتم كه شكيلا شب قبل مايع اسيدي را خريده بود و مقداري از آن را به داخل چاه ريخته و مابقي مايه اسيدي را همراه بطري‌اش داخل آشپزخانه گذاشته بود.
 

چرا سر بطري را باز كردي؟

سرش از قبل باز بود.
 

اما شما در بازجويي‌ها گفته بودي از قبل با او اختلاف داشتي و از او كينه به دل گرفته بودي؟

من با او اختلاف داشتم، اما كينه نداشتم و حتي الان هم عاشق او هستم و دوستش دارم.
چه اختلافي با هم داشتيد؟

او ابتداي آشنايي، خودش را دختر پولداري معرفي كرد و گفت خانه پدري‌اش در شهرك غرب است و وضع مالي خوبي دارند تا اينكه مدتي بعد متوجه شدم او به من دروغ گفته است و خانه شهرك غربي كه به من معرفي كرده بود، خانه مجردي پسر خلافكاري است كه او قبلاً به آنجا رفت و آمد داشته است. اين اولين اختلاف ما بود و به خاطر همين موضوع بار‌ها ما با هم مشاجره داشتيم، اما اين آخر ماجرا نبود. من مبلغ 25 ميليون تومان به صورت امانت به او دادم كه هرگز پول مرا پس نداد و حتي يك بار هم كارت عابرم را از جيبم سرقت و پول‌هاي مرا برداشت كرد و بعد فهميدم در قمار‌بازي باخته است.
 

چرا او را دوباره به خانه‌ات راه مي‌دادي؟

واقعيتش دوستش داشتم. هر بار كه او را از خانه‌ام بيرون مي‌كردم تا صبح پشت در التماس و حتي گريه مي‌كرد و من هم دلم برايش مي‌سوخت و او را به خانه‌ام راه مي‌دادم.
 

الان چه احساسي داري؟

دوستي خياباني زندگي‌ام را تباه كرد و الان پشيمان هستم. اميدوارم هرچه زودتر خوب شود و مرا ببخشد.


۰۴ مهر ۱۳۹۵ - ۱۰:۲۵





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تابناک]
[مشاهده در: www.tabnak.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 19]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن