تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 10 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):روزه و حج آرام‏بخش دل‏هاست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1835937506




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

در حسرت «تیر خلاص» ماندم - ایسنا


واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا:
مهدی
فرمانده بعثی با کلاه قرمز تکاوری بالای سرم آمد، می‌توانستم چهره برافروخته‌اش را ببینم، در دل از خدا طلب مغفرت کردم، هفت تیرش را به سمت سرم نشانه گرفت، چشمانم را آهسته بستم. به گزارش ایسنا، «مهدی آشتیانی» از جمله رزمندگان آزاده و جانبازان دوران هشت سال دفاع مقدس است. او که به شکل معجزه آسایی از شهادت بدست افسر عراقی نجات یافته بود خاطره‌ای را از چگونگی مجروحیتش در جریان عملیات رمضان را برای  نویسنده، خبرنگار و عکاس مشهور سوییسی خانم لورنس دئونا رویات کرده است. کتاب این نویسنده درسال 1999 به چاپ رسید و خانم دئونا برنده جایزه ادبی یونسکو شد. در خاطره‌ آشتیانی اینگونه می‌خوانیم:«امروز بعد ازظهر در محاصره دشمن گیر کردیم، هرچه مهمات داشتیم خرج بعثی‌ها کرده بودیم، آتش دشمن بسیار سنگین بود، در نزدیکی محل سنگرم، راکتی خورد، حفره بزرگی ایجاد کرد، به قصد رفتن به حفره که حالا بعد از اصابت راکت محل امنی به نظر می‌رسید خیز برداشتم، برای لحظه‌ای صدای انفجار و سپس دود مانع از این شد که بفهمم چه شده است.  چند لحظه بعد به خودم آمدم، گوش‌هایم سوت می‌کشید، خواستم تکان بخورم، دیدم بدنم با من همراهی نمی‌کند، به سختی سرم را بالا آوردم، تقریبا ترکش‌ها به تمام بدنم خورده بود، پای راستم هم از زانو دیده نمی‌شد.  دردی جانکاه از ناحیه گردن احساس می‌کردم، تعجب می‌کردم که چرا دردی از ناحیه پا احساس نمی‌کنم، اطرافم را به زحمت نگاه کردم، تمام بچه‌ها مورد آماج و اصابت ترکش‌های راکت‌های دشمن قرار گرفته بودند، عده‌ای شهید شده بودند، عده‌ای ناله می‌کردند، صدای برادر غلامی را شناختم، مداح گردان بود و داشت روضه حضرت ابوالفضل را زمزمه می‌کرد.  زبانم از تشنگی خشک شده بود، شهادتین را در دل خواندم، لحظاتی نگذشته بود که نیروهای عراقی به بالای سرمان رسیدند، هر که زخمی بود یا ناله می‌کرد تیر خلاص می‌زدند. در دل دوباره اشهدم را خواندم، منتظر بودم به بالای سرم بیایند و تیر خلاصی هم به من بزنند. بی‌رمق با چشمانی نیمه باز به آسمان آبی می‌نگریستم، یعنی می‌شد تا لحظه‌ای دیگر در کهکشان ستاره‌های این آسمان جای بگیرم!  فرمانده بعثی با کلاه قرمز تکاوری بالای سرم آمد، می‌توانستم چهره برافروخته‌اش را ببینم، در دل از خدا طلب مغفرت کردم، هفت تیرش را به سمت سرم نشانه گرفت، چشمانم را آهسته بستم، ظاهرا تا شهادت چیزی باقی نمانده بود اما صدای داد و بیداد و بحث تندی به زبان عربی باعث شد تا چشمانم را دوباره باز کنم. یک سرباز عراقی مانع تیراندازی شد،شاید به خاطر وضعیت بسیار بد بدن خون آلودم و پای از دست رفته‌ام یا کلا تیرهای ناجوانمردانه خلاص، این درگیری لفظی ایجاد شده بود، فرمانده عراقی اسلحه را بالا آورد و به سر سرباز شلیک کرد. بعد به طرف سر من هم شلیک کرد، اما خواست خدا بود که این کار را با بی‌دقتی انجام دهد. چون تنها زخمی نه چندان عمیق بر بالای سرم ایجاد کرد. حالا سرم یکپارچه درد شده بود، دیگر دردها را از یاد برده بودم، لحظه‌ای بعد از هوش رفتم، رزمندگان ایرانی ساعاتی بعد در یک پاتک دشمن را به عقب راندند و من را به پشت جبهه منتقل کردند.  حالا یک پای مصنوعی جایگزین پای راستم شده است، لیاقت شهادت نداشتم، اما امیدوارم به خاطر پای از دست داده‌ام، پایم به بهشت باز شود.» انتهای پیام


شنبه / ۲۶ تیر ۱۳۹۵ / ۰۸:۱۴





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 62]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن