واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: بيگاري كشيدن از دختر نوجوان پس از فريب تلگرامي
پسران شروري كه دختر نوجوانی را بعد از يك آشنايي تلگرامي به دام انداخته بودند، او را براي بيگاري به خانههاي مردم ميفرستادند و شبها نیز به من تعرض میکردند متهمان در حالي كه قصد اخاذي 200 ميليون توماني از پدر اين دختر داشتند، به دام پليس افتادند.
دختر جوان كه بعد از آشنايي تلگرامي با يك پسر از خانه گريخته بود، مجبور شد براي كلفتي در خانههاي مردم كارگري كند.
به گزارش خبرنگار ما، چندي قبل مرد پولداري به اداره پليس تهران رفت و گفت: دختر نوجوانش به طور ناگهاني ناپديد شده است. وي گفت: شغل من آزاد است و وضع مالي خوبي دارم. دختر و پسري نوجوان به نامهاي شيما و شايان دارم. چند روز قبل متوجه شدم شيما عضو گروه تلگرامي شده است به همين دليل عصباني شدم و او را دعوا كردم و خواستم گروه تلگرامي را حذف كند. چند روزي گذشت و در اين مدت دخترم با من قهر بود تا اينكه امروز براي ديدن يكي از دوستانش از خانه بيرون رفت و ديگر برنگشت. وقتي با او تماس گرفتم، گوشي او خاموش بود به خاطر همين تصميم گرفتم از پليس كمك بگيرم. با طرح اين شكايت تيمي از مأموران پليس آگاهي تهران با دستور قاضي پرونده براي پيدا كردن دختر نوجوان وارد عمل شد.
درخواست 20 ميليون تومان براي دادن نشاني دختر گمشده
در حالي كه مأموران تحقيقات خود را براي يافتن دختر گمشده آغاز كرده بودند، پدر شيما به اداره پليس رفت و گفت پسر جواني براي دادن نشاني دخترش 20 ميليون تومان درخواست كرده است. وي گفت: ساعتي قبل پسر جوان با من تماس گرفت و مدعي شد نشاني دخترم را ميداند و چنانچه 20 ميليون تومان به او بدهم، آدرس دخترم را به من ميدهد و من هم قبول كردم و قرار شد در يكي از خيابانهاي غربي تهران پول را به او تحويل دهم و او هم نشاني دخترم را به من بدهد. پس از اين مأموران محل قرار شاكي و پسر جوان را تحت نظر گرفتند و پسر جوان را بازداشت كردند.
با شيما از طريق تلگرام آشنا شدم
متهم كه ارسطو نام داشت، گفت: مدتي قبل از طريق تلگرام با شيما دوست شدم. ما با هم ارتباط تلفني داشتيم و گاهي هم در خيابان و پارك يكديگر را ميديديم. چند روزي بود شيما حال خوبي نداشت و به شدت افسرده بود. وقتي از او سؤال كردم، گفت كه پدرش مرد بد اخلاقي است و او را دعوا ميكند. شيما گفت، قصد دارد از خانهشان فرار كند كه به او پيشنهاد دادم به خانه من بيايد. وقتي به خانهام آمد تازه فهميدم كه پدرش مرد پولداري است و وسوسه شدم از پدرش اخاذي كنم. امروز صبح با تلفن پدرش تماس گرفتم و براي دادن نشاني دخترش 20 ميليون تومان درخواست كردم، اما وقتي به خانه آمدم، خبري از شيما نبود كه فهميدم او از خانهام گريخته است.
اخاذي 200 ميليوني براي آزادي دختر نوجوان
در حالي كه حدود چند هفتهاي از حادثه گذشته بود و مأموران هيچ سرنخي از دختر گمشده پيدا نكردند، پدر شيما با مأموران پليس تماس گرفت و گفت دخترش را بيهوش در ويلايي حوالي شهرستان كرج پيدا كرده است. وقتي مأموران در محل حادثه حاضر شدند، شاكي گفت: چند روز قبل پسر ديگري كه لهجه شهرستاني داشت با تلفن همراهم تماس گرفت و گفت شيما را گروگان گرفته است و براي آزادياش بايد 200 ميليون تومان به آنها بدهم. آنها تهديد كردند اگر موضوع را به پليس خبر دهم، دخترم را ميكشند به همين دليل ترسيدم و به پليس خبر ندادم. پسر جوان گفت كه 200 ميليون تومان را به همسرم بدهم تا به آدرس مورد نظر برود و دخترم را تحويل بگيرد. او گفت همدستش ما را زير نظر دارد و چنانچه به دستور او عمل نكنيم، اتفاق بدي در انتظار دخترم است. سپس همسرم با خودرواش به آدرس ويلايي كه در حوالي كرج بود، به راه افتاد. من و پسرم با خودروي ديگري از دور او را تعقيب ميكرديم تا اينكه همسرم وارد ويلا شد. وقتي ما هم وارد ويلا شديم، دخترم بيهوش روي زمين افتاده بود و از پسر جوان خبري نبود كه دخترم را به بيمارستان رسانديم و الان تحت درمان است.
دستگيري پسر شهرستاني و همدستش
بررسي مأموران نشان داد كه پسر شهرستاني پرويز نام دارد و يكي از دوستان ارسطو است كه با همدستي پسري جوان به نام سهراب ويلاي مورد نظر را پس از ربودن دختر نوجوان براي مدت كوتاهي اجاره كردهاند. سرانجام مأموران پرويز و سهراب را شناسايي و بازداشت كردند. پرويز گفت: من دوست ارسطو بودم. چندي قبل به خانه ارسطو رفتم كه متوجه شدم شيما از خانهشان فرار كرده و به خانه او آمده است. ارسطو گفت كه پدر شيما پولدار است و قرار است مبلغ 20 ميليون تومان از او اخاذي كند. صبح وقتي از خانه بيرون رفت تا با پدر شيما تماس بگيرد، من شيما را فريب دادم و به ويلاي اجارهايام بردم تا مبلغ بيشتري از پدرش اخاذي كنم. يك روز بعد متوجه شدم مأموران ارسطو را بازداشت كردهاند به همين دليل چند هفتهاي صبر كردم و بعد با پدر شيما تماس گرفتم و براي آزادياش 200 ميليون تومان درخواست كردم، اما ساعتي قبل از اينكه مادر شيما وارد ويلا شود، ناگهان متوجه شديم شيما حالش بد شده و از هوش رفته است به همين خاطر ترسيديم و فرار كرديم.
از من بيگاري كشيدند
چند روز قبل شيما پس از بهبودي در تحقيقات به مأموران گفت: مدتي قبل از طريق تلگرام با ارسطو آشنا شدم. وقتي پدرم مرا دعوا كرد، خيلي عصباني شدم و با ارسطو درد دل كردم كه ارسطو پيشنهاد داد از خانهمان فرار كنم. من تحتتأثير حرفهاي ارسطو قرار گرفتم و از خانهمان فرار كردم و به خانهاش رفتم. روز بعد پرويز دوست ارسطو به من گفت كه ارسطو قرار است با گرفتن 20 ميليون تومان مرا تحويل پدرم دهد. او مرا فريب داد و من هم از ترس پدرم از خانه ارسطو فرار كردم و به ويلاي پرويز رفتم. وي ادامه داد: در اين مدت پرويز و دوستش از من بيگاري كشيدند. آنها شبها به من تعرض میکردند و روزها مرا براي پرستاري به خانه زنان و مردان سالمند ميبردند و گاهي هم براي نظافت به خانه افراد پولدار ميبردند و پولش را هم خودشان ميگرفتند. چند هفتهاي من براي آنها بيگاري كردم، اما از ترس پدرم جرئت فرار از ويلا را نداشتم تا اينكه فهميدم آنها هم قرار است با گرفتن 200 ميليون تومان مرا تحويل پدرم بدهند كه از ترس بيهوش شدم و وقتي به هوش آمدم در بيمارستان بودم.
تحقيقات از متهمان ادامه دارد.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۸ شهريور ۱۳۹۵ - ۲۰:۴۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 70]