واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها: روزنامه دنیایی اقتصاد: این روزها دولتمردان در تلاشند به مردم بقبولانند چرخهای اقتصاد كشور، بعد از چندین سال ركود طاقتفرسا، به حرکت افتاده است. آنان تلاش میکنند مخاطبان خود را قانع کنند که امسال به رشد ٥ درصدی خواهیم رسید و صحت ادعای خود را به عملکرد رشد نیمه اول سال جاری مستند میكنند. به شهادت این آمار، در فصل بهار امسال، اقتصاد بیش از ٤ درصد رشد یافته است. اما در سوی دیگر ماجرا، مردم با تردید و ناباوری به این سخنان گوش میدهند.
در این میانه، تلاش بیوقفه مخالفان دولت كه از هر سوی بر طبل ناكامی و ناامیدی میزنند، بازی را به ضرر دولت به پیش میبرد، اما بهراستی چرا ممکن است مردم كوچه و بازار آثار این رشد اقتصادی را نتوانند در زندگی خود درك كنند؟ شاید پاسخ این سوال را با یک مثال بتوان بیان کرد.
اقتصاد كشور ما مثل شهر کوچکی است که از شهرهای دیگر دور افتاده است. در این شهر کوچک، یکی كارمند است؛ یکی كفاش و دیگری كاسب و... زندگی میگذرد. در گوشهای از شهر معدنی است كه عدهای را به كار گرفته است. ماشینآلات عظیم به قلع و قمع سنگهای تزئینی معدن مشغول هستند و صاحب معدن، آنها را برای برش، صیقل و آمادهسازی، به شهری دیگر منتقل کرده و در آنجا به فروش میرساند.
معدندار ساکن شهر دیگری است، اگرچه در این شهر کوچک نیز خانهای دارد. قسمتی از درآمد معدن به کارگران میرسد و در شهر خرج میشود، اما عمده آن در حسابهای بانکی معدندار در بانکهای شهر مجاور نگهداری میشود. رونق معدن، اندك رونقی به شهر میدهد.
هنگام كاهش قیمت سنگ یا ركود بازار، معدندار ساعت کار کارگران را کم میکند، آنها نیز با درآمد کمتر، پول کمتری در این شهر کوچک خرج میکنند! اگر از یك آماردان بخواهید رشد اقتصادی شهر را بسنجد، او مجموع کل تولید شهر را، اعم از فعالیتهای معدنی و غیرمعدنی محاسبه و اعلام خواهد كرد.
گزارش او از رشد اقتصادی، رشد کل تولید نسبت به سال قبل را محاسبه و گزارش میکند. حال فرض كنیم، اوضاع اقتصادی شهر چندان خوب نیست، عده زیادی بیکارند، كسب و كار بیرونق است و مردم با سختی روزگار میگذرانند، اما بهخاطر بازار شهرهای دیگر، معدن شهر کوچک مثال ما فعال است، قیمت سنگ معدن بالاست و تولید فعال آن برجا است. ماشینهای معدن در شهر درحال عبورومرورند و یک گوشه شهر در رونق است.
بدیهی است در دوران رونق بازار سنگ معدن، کل تولید شهر، شامل سنگ معدن افزایش مییابد، ولی حال و روز مردم الزاما بهدلیل رونق معدن خوشتر نخواهد شد! تنها زمانی مردم اثرات رونق معدن را در شهر خواهند دید كه صاحب معدن شروع به خرج کردن درآمد حاصل از سنگهای معدن در شهر كند: خانه جدیدی بخرد، خودرویی خریداری كند، كارگران بیشتری استخدام كند، جاده جدیدی به معدن بكشد یا كیف و كفش و پوشاک نویی برای خود و خانواده بخرد. در اینصورت رونق و رشد در شهر احساس خواهد شد.
این مثال بهشدت ساده شده، تاحدودی اوضاع اقتصاد ما را ترسیم میكند. رشد اقتصادی گزارش شده اخیر مرهون یك جهش در تولید نفت است. با رفع نسبی محدودیتهای خارجی، شركت نفت توانسته به افزایش تولید دست یابد؛ هزاران آفرین! آماردان ما، با محاسبهای كه ذكر آن رفت، تلاش دارد به مردم بگوید كه اقتصاد رشد پیدا كرده است که البته یک ارزیابی درست است، اما مردم زمانی با لبی خندان به استقبال این خبر خواهند رفت كه ماحصل این رشد را در زندگی روزمره خود ببینند. بر اساس همین آمار، اگر بر بخش نفتی چشم بپوشیم، رشد 4/ 4 درصد فصل بهار به 9/ 2 درصد کاهش مییابد، اما چگونه میتوان رشد را در زندگی روزمره بهصورت ملموس دید؟
در واقع همینجاست كه داستان كمی پیچیده میشود. توجه كنیم كه اگر هیچ عامل دیگری در جهت بهبود اوضاع اقتصادی نباشد - كه البته اینگونه نیست - برای آنکه تحرك بخش نفت موجب رشد اقتصاد شود، باید كسی پول نفت را به كشور آورده، خرج كند. یادمان باشد كه معدنكار مثال ما با درآمدش به شهر رونق میداد.
در وضعیت كنونی روابط دولت و بانك مركزی و شركت نفت، پول نفت عمدتا از راه هزینههای دولت وارد اقتصاد میشود كه خود قصه پر غصهای است از مشکلات اقتصاد كشور، ولی اکنون چارهای جز پذیرش این ساختار نیست. همین است كه هست و عزمی هم در تصحیح آن نیست!
با افزایش تولید نفت، بهفرض آنكه قیمت كاهش نیابد، دولت درآمد بیشتری پیدا خواهد كرد و چنانكه افتد و دانیم، دولتها پساندازگر خوبی نیستند و بهسرعت اقدام به هزینه كردن این درآمد خواهند کرد. این افزایش در مخارج دولت، از طریق افزایش حقوق و دستمزد، پرداخت نقدی به مردم یا ساخت پل و جاده اتفاق میافتد. هركدام از اینها آثار متفاوتی بر اقتصاد دارند، ولی برای سادگی فرض را این بگیریم كه به هرحال دولتی مبلغی در اقتصاد خرج میکند.
این امر افزایش تقاضا را بهدنبال خواهد داشت كه متعاقبا به كسب و كار مردم رونق میدهد كارمندان بیشتر خرج میكنند، پیمانكاران پروژههای بیشتر و بزرگتری میگیرند و به تبع آن پول بیشتری خرج میكنند و صد البته که مردم رونق را در اقتصاد مشاهده میكنند. این تقریبا حكایت اقتصاد ما در چند دهه اخیر بوده است.
ولی داستان غمانگیز اقتصاد همچنان با پایان خوش فاصله دارد: چنانكه اگر در اقتصاد كالا به اندازه كافی نباشد، مثلا كارخانهها با حداكثر ظرفیت كار كنند و دیگر توان تولید بیشتر نداشته باشند یا به هر دلیلی نتوان كالاهای مورد تقاضای مردم را از خارج كشور وارد كرد، قیمتها كمكم حركت صعودی را آغاز میكنند و در نبود یك بانكمركزی مقتدر و آماده، تورم آهسته خمیازههای صبحگاهی را میكشد و آماده بیدارشدن میشود! این داستان دولت نهم و دهم است. در واقع اگر بنا را بر تحریك اقتصاد با نفت بگذاریم، داستان ما همین داستان تكراری خواهد بود؛ رونق بخش نفت، هزینهكرد دولت، افزایش واردات و افزایش قیمتها.
و اما چه كنیم كه مردم رونق را در زندگی احساس كنند، ولی به دام تورم و مصیبتهای دولت پیشین نیفتیم؟
در اساس، دولت درگیر حل این معما است. چگونه میتوان رشد اقتصادی درونزا و بدون اتکا به نفت داشت؟ چگونه میتوان بدون خرج کردن پول نفت به تحریك تقاضا همت كرد؟ دولت تا امروز توانسته است بر وسوسه استقراض از بانكمركزی و تا حدودی هزینهكرد از محل «پول نفت آورده» غلبه كند. به این ترتیب دولت یازدهم توانسته است مهار تورم را در دست نگه دارد. البته در کوتاهمدت، آثار تورمی افزایش تولید و صادرات نفت، با افت شدید قیمت نفت خنثی شده و از محل افزایش فروش نفت، اضافه درآمدی نصیب دولت نشده است.
با گشایش تدریجی فضای بینالمللی، بههمراه سیاست اصلاح نظامبانكی و تسویه بدهیهای دولت به بانكها و پیمانكاران از محل اوراق خزانه، زمینه رشد بخش غیرنفتی فراهم خواهد شد. آنچه امروز زندگی مردم را مختل كرده است، رفتارهای غیرمسوولانه دولتهای قبل در عدم ساماندهی به هزینهها، عدم پرداخت بدهی، پرداخت سخاوتمندانه یارانه به غیرنیازمندان و استفاده از پول نفت آورده برای هزاران پروژه بیفایده است.
باشد كه دولتی كه تا امروز توانسته است حداقل مهاری بر بیانضباطیها بزند، ادامه راه را با انجام سریع و دقیق اصلاحات ساختاری به پیش ببرد و از خود نام نیكی در سپهر اقتصادی كشور به یادگار گذارد.
۱۳ شهريور ۱۳۹۵ - ۱۶:۰۸
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 73]