تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 3 فروردین 1404    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):هرچیز بهاری دارد و بهار قرآن ماه رمضان است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید پرینتر سه بعدی

سایبان ماشین

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

بانک کتاب

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

خرید از چین

خرید از چین

خرید محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

خودارزیابی چیست

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

مهاجرت به استرالیا

ایونا

تعمیرگاه هیوندای

کاشت ابرو با خواب طبیعی

هدایای تبلیغاتی

خرید عسل

صندوق سهامی

تزریق ژل

خرید زعفران مرغوب

تحصیل آنلاین آمریکا

سوالات آیین نامه

سمپاشی سوسک فاضلاب

بهترین دکتر پروتز سینه در تهران

صندلی گیمینگ

سررسید 1404

قفسه فروشگاهی

چراغ خطی

ابزارهای هوش مصنوعی

آموزش مکالمه عربی

اینتیتر

استابلایزر

خرید لباس

7 little words daily answers

7 little words daily answers

7 little words daily answers

گوشی موبایل اقساطی

ماساژور تفنگی

قیمت ساندویچ پانل

مجوز آژانس مسافرتی

پنجره دوجداره

خرید رنگ نمای ساختمان

ناب مووی

خرید عطر

قرص اسلیم پلاس

nyt mini crossword answers

مشاوره تبلیغاتی رایگان

دانلود فیلم

قیمت ایکس باکس

نمایندگی دوو تهران

مهد کودک

پخش زنده شبکه ورزش

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1868406384




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

سناریوی عجیب برای قتل عام خانوادگی +عکس


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: پسر جوان که متهم به قتل پدر، مادر و پدربزرگش در غرب تهران است، در جلسه دادگاه سناریوی عجیبی را تعریف کرد.



به گزارش جام‌جم، ساعت 6 و 40 دقیقه صبح هشتم آذر سال 93 پسر جوانی وارد کلانتری کن شد و راز جنایتی هولناک را فاش کرد. او به افسر کلانتری گفت: «دوستم میلاد، پدرش را کشته است.» دقایقی بعد پسر دیگری وارد کلانتری شد و با حالتی خونسرد اظهارات دوستش را تائید و عنوان کرد: پدرم، مادر و پدر بزرگم را کشت و من هم او را کشتم. پس از این اظهارات، ماموران همراه دو پسر جوان راهی محل حادثه در مجتمع شفق در خیابان پارک کوهسار شدند. ماموران در آنجا با صحنه هولناکی روبه‌رو شدند. جسد مادر خانواده و پدربزرگ 80 ساله ـ که با ضربه‌های چاقو کشته شده بودند ـ در سالن پذیرایی بود. با راهنمایی میلاد مشخص شد جسد پدرش در صندوق عقب پراید جاسازی شده است. بررسی‌های پزشکی قانونی نشان داد، سه قربانی این جنایت در ساعات پایانی شب و با ضربات چاقو از پای درآمده‌اند.

میلاد در بازجویی‌ها گفت: مدتی بود که به شیشه اعتیاد پیدا کرده بودم. همین باعث می‌شد مرتب با مادر و پدرم بر سر مسائل جزئی درگیر شوم. از طرفی پدر و مادرم هم مرتب با هم درگیری دا‌شتند. دیگر از این شرایط و دعواهای هر روزه خسته شده بودم. شب حادثه که پدرم با مادرم درگیر شد، ابتدا او و پس از آن پدربزرگم را به قتل رساند. من هم عصبانی شدم و پدرم را با چاقو کشتم. اعتراف به قتل بررسی صحنه جنایت نشان می‌داد، او دروغ می‌گوید و هر سه جنایت توسط پسر جوان انجام شده است. پسر جوان دوباره بازجویی شد و گفت: روز حادثه درحالی ‌که پدربزرگم در خانه ما مهمان بود، تصمیم به خودکشی گرفتم. برای اجرای این نقشه، داخل مقداری آبمیوه مواد بیهوشی ریختم و از خانه بیرون رفتم. شب وقتی برگشتم، دیدم هر سه نفر از آبمیوه خورده و بیهوش روی زمین افتاده‌اند. در آن لحظه تحت تاثیر شیشه، تصمیمم عوض شد و هر سه نفرشان را با ضربات چاقو به قتل رساندم و می‌خواستم جسد‌ها را از خانه بیرون ببرم. ابتدا جسد پدرم را داخل صندوق عقب خودرو گذاشتم، اما نمی‌توانستم جنازه مادر و پدربزرگم را تکان بدهم. به همین خاطر ازدوستم کمک خواستم، اما او ماجرا را فاش کرد. پرونده در دادگاه با تکمیل تحقیقات پرونده به دادگاه کیفری استان تهران ارسال و صبح دیروز متهم به ریاست قاضی محمدباقر قربانزاده محاکمه شد. در ابتدای این جلسه نماینده دادستان با قرائت کیفرخواست گفت: در این پرونده میلاد متهم به قتل عمدی عباسعلی ، عزت و عفت و همچنین ایراد جراحات عمدی به قربانیان است. متهم به پدرش 30 ضربه چاقو، به مادرش 9 ضربه و به پدربزرگش چهار ضربه وارد کرده است. با توجه به اعترافات متهم، بازسازی صحنه قتل و تائید سلامت روانی میلاد در پزشکی قانونی، تقاضای مجازات دارم. قصاص می‌خواهیم سه نفر از اولیای دم که درجلسه دادگاه حضور داشتند، برای میلاد تقاضای قصاص کردند. خواهر میلاد گفت: هنوز نمی‌دانم چرا او دست به این جنایت هولناک زد. فقط پدرم را کشتم! رئیس دادگاه با تفهیم اتهام به میلاد از او خواست به دفاع از خود بپردازد. متهم به قتل، اتهام قتل پدرش را قبول کرد اما منکر قتل مادر و پدربزرگش شد. او در دفاع از خود گفت: روز حادثه پدر و مادرم با هم دعوا کردند و عمویم برای آشتی دادن آنها آمد. در این میان مادرم حرف‌هایی زد که باعث شد غرور پدرم خرد شود. پدربزرگم هم در دفاع از مادرم صحبت کرد. به گمانم پدرم به خاطر همین موضوع،کینه به دل گرفت. شب با دوستانم به سفره خانه رفته و ساعت 22 و 30 دقیقه بازگشتم. روی تختم دراز کشیدم و در حال پیامک بازی با دختر مورد علاقه‌ام بودم که از داخل پذیرایی صدای درگیری شنیدم. وقتی به پذیرایی آمدم، دیدم پدرم چاقوبه دست بالای سر مادرم ایستاده است. خواستم چاقو را از دستش بگیرم که مقاومت کرد. از آشپزخانه چاقویی برداشته و به سالن بازگشتم. پدرم با چاقو مادر و پدربزرگم را کشته بود. دیگر کنترلی بر رفتارم نداشتم و او را کشتم. رئیس دادگاه: بعد از قتل چه کردی؟ میلاد: تا ساعت پنج صبح منتظر ماندم و جسد پدرم را به داخل صندوق عقب خودرو برده و سراغ دوستم رفتم. او از من خواست خودم را تسلیم کنم که قبول کردم، اما قبل از آن می‌خواستم وسایل مصرف شیشه را از خانه بردارم . وقتی به مقابل کلانتری رسیدیم، دوستم به داخل کلانتری رفت. رئیس دادگاه: اما در بازجویی‌ها به قتل سه نفر اعتراف کردی؟ میلاد: تحت فشار بازجویی بود. رئیس دادگاه: در حضور بازپرس هم به قتل‌ها اقرار کردی. آنجا هم فشار بازجویی بود؟ (سکوت متهم) رئیس دادگاه: اگر تحت فشار بازجویی بودی، چطور صحنه قتل را منطبق با واقعیت بازسازی کردی؟ میلاد: من با قصاص مشکلی ندارم. خانواده‌ام را از دست داده‌ام. پس دروغ نمی‌گویم. رئیس دادگاه: چرا 30 ضربه به پدرت وارد کردی؟ میلاد: یادم نیست چند ضربه وارد کردم. می‌خواست جسدها را بسوزاند رئیس دادگاه سپس از دوست میلاد خواست که به عنوان مطلع در جایگاه قرار بگیرد و به تشریح روز حادثه بپردازد. پسر جوان عنوان کرد: میلاد ساعت پنج صبح با من تماس گرفت و گفت می‌خواهد در مورد موضوع مهمی با من صحبت کند. او سپس سراغ من آمد و در حالی که گریه می‌کرد، مدعی شد مادرش را کشته است. بعد حرفش را عوض کرد و گفت؛ پدرم با چاقو مادرش را کشته و او هم مرتکب قتل پدرش شده است. از او خواستم به کلانتری برویم و موضوع را اطلاع بدهیم که قبول نکرد. او می‌خواست جسدها را به بیابان‌های قزوین ببرد و آتش بزند. می‌ترسیدم سر من هم بلایی بیاورد. به همین خاطر همراهش رفتم. وقتی مقابل کلانتری کن رسیدیم، از ماشین پیاده و وارد کلانتری شدم و موضوع را اطلاع دادم. چند دقیقه بعد هم میلاد وارد کلانتری شد. ناگهان پیامک‌ها قطع شد دختر مورد علاقه میلاد دومین نفری بود که به عنوان مطلع در جایگاه قرار گرفت و اظهار کرد: عصر روز حادثه میلاد را دیدم. رفتارش عادی بود. تا ساعت یک و نیم بامداد پیامک بازی می‌کردیم که ناگهان پیامک‌هایش قطع شد. بعد هم متوجه ماجرا شدم. در این مدتی که او را می‌شناسم، رفتار غیرعادی از او ندیدم. پس از آخرین دفاع متهم و وکیل مدافعش، قضات دادگاه برای رفع ابهامات پرونده جلسه رسیدگی را تجدید کردند.










چهارشنبه 17 شهریور 1395 ساعت 08:06





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 180]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


حوادث

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن