واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: جامعه > آسیبها - مریم صیامینمین
توی تاکسی مینشینید. میبینید راننده با مسافر جلویی مشغول بحث سیاسی است و دارد از عملکرد فلان وزارتخانه در مورد فلان قضیه انتقاد میکند، کمی که به حرفهایشان گوش میکنید متوجه میشوید ازقضا مسافر کارمند همان وزارتخانه است و امروز چون ماشینش را برای سرویس گذاشته نمایندگی، مجبور شده سوار تاکسی بشود، حالا هرچه کارمند از عملکرد وزارتخانه متبوعش دفاع میکند، راننده قانع نمیشود و اصرار دارد که "نه برادر من اینجوریام نیست". در عوض مسافر از نحوه برخورد کارکنان و کیفیت خدمات پس از فروش شرکت خودروسازی که اتومبیلش را خریده انتقاد داشته و راجع به ارتباط درست با ارباب رجوع و قیمت و عرضه خدمات شرکتهای خودروسازی در "خارج" صحبت میکند ... در آرایشگاه زنانه، خانمی که موهایتان را رنگ میکند، نگاهی به پوستتان میاندازد و چهرهای در هم میکشد و با لحن کشداری میگوید، كمی به این پوست برس، شما هنوز هاج و واجید که شروع میکند به معرفی صابونها و کرمها و لوسیونهای مختلف که بنا به فرمایشش معجزه میکند و از شما یك نفر دیگر میسازد! مادر بیمارتان را به دکتر برده و منتظرنشستهاید نوبت شما شود که متوجه سنگینی نگاه خانم و آقایی میشوید، سر برمیگردانید ببینید موضوع چیست که خانم محترم و مرتبی با لبخند میپرسد؟ مادرتونه؟ و تا شما میگویید بله، سوال بعدی و سوال بعدی ... تا این که دلیل مراجعت به پزشک را جویا میشوند و به محض این که از نوع بیماری مادرتان اطلاع پیدا میکنند، نوبتی شروع میکنند به نفی روشهای پزشکی در درمان این نوع بیماری و توصیه انواع روشهای دیگر درمانی و معرفی انواع داروهای گیاهی و عطاری و حجامت و زالو و .... در مهمانی جشن تولد دوستتان، میزبان شما را با دوست دیگرش آشنا میکند تا شما را از تنهایی دربیاورد، دوست خوشصحبت که میداند چگونه سر حرف را باز کند، از هر دری سخنی میگوید تا به صاحبخانه ادای دین کرده باشد، شما هم برای این که چیزی گفته باشید، لو میدهید که نگران انتخاب رشته دانشگاه فرزندتان هستید، یک وقت به خود میآیید و میبینید با یک مشاور امور تحصیلی روبرو هستید و ایشان به واسطه دو فرزندی که راهی دانشگاه کردهاند، تمامی رشتهها و دانشگاهها را نقد و محل و رشته تحصیل فرزندتان را پیشنهاد که چه عرض کنم؛ تعیین میکنند... نوزاد شما در دورهمی فامیلی بیقراری میکند، به نظر میرسد که دل درد دارد عمه و خاله و دایی و عمو هر کدام چیزی پیشنهاد میکنند و ضمن این که از شما بابت توجه نکردن به توصیههایشان میرنجند، با یکدیگر نیز سر کارآمدتر بودن روش و نوع درمان خود بحث میکنند. برادر همسرتان پزشک است، یادی از پدر تازه درگذشته شما میکند و حرف مایملک پدر را پیش میکشد و در آخر به شما پیشنهاد مشارکت در ساخت خانه قدیمی پدری را میدهد و محاسبه میکند که میتواند چند واحد دربیاورد و به هر کدام چند واحد میرسد و .... یکی از همکلاسهایهای قدیمی شما به سختی شماره دفتر کارتان را پیدا کرده و بعد از کلی احوالپرسی و خاطرهگویی از شما خواهش میکند سری به زمینی که قرار است پدرخانمش در آن ویلا بسازد بزنید و نظر بدهید و اگر خدا خواست قبول زحمت مهندسیاش را بپذیرید، شمارهاش را می گیرید و بعد از بالا و پایین کردن قرارهای هفتگی، به احترام دوستی و رفاقت وقتی برای بازدید از زمین ترتیب میدهید، وقتی سر قرار میرسید، دوست خود را در میان برادر خانمها و باجناقها و...می بینید. همین که شروع به صحبت میکنید، یکی از عزیزان حرف شما را قطع میکند: "مهندس به نظرم این استخر ...." درمورد سالن پذیرایی صحبت میکنید، خواهر خانم دوستتان با سلیقه از کار درمیآید و.... عید دیدنی رفتهاید منزل برادرتان، برادزاده شما کارگزار بورس است، از فرصت استفاده میکنید تا درباره سهام گذاری در بورس، اطلاعاتی بگیرید، همین که سوال خود را مطرح میکنید، دایی جان برادرزاده تان شروع میکند به تحلیل سهام شرکتهای مختلف.... میخواهید یک یخچال فریزر کم مصرف و جدید بخرید، از عموجان که در بازار هستند میخواهید که از دوستانشان پرس و جویی بکنند، خواهر خانمشان شروع می کند به تعریف از مزایای یخچال فریزری که برای جهیزیه دخترخانمشان خریدهاند.... عروسی دعوت شدهاید و از قضا بخاطرماندن در ترافیک خیلی هم دیر کردهاید، آدرس باغ را پیدا نمیکنید، می ایستید تا از مغازهای، آدرس بپرسید، مشتریهایی که مشغول خرید هستند، شروع می کنند همگی با هم آدرس دادن و شما گیج می شوید که باید جلوتر بپیچید به راست، یا بچرخید به چپ، یا از دوربرگردان برگردید؟... تمامی این اتفاقات و تجارب مشابه برای هر کدام از ما پیش آمده است، همه ما در طول روز افرادی که اصرار دارند به ما کمک کنند، ولو از لطفشان ما را دچار زحمت کنند، کم ندیدهایم، افرادی که بدون توجه به عدم دانش و آگاهی و بعضا بی توجه به حضور متخصص و کاربلد در جمع، با اعتماد به نفس، اصرار به اظهارنظر و ایده پردازی دارند و گاهی چنان هیجانزده میشوند که اساسا دانش و آگاهی متخصصان رشته مورد نظر را نفی میکنند. خانهای را تصور کنید که گاز آن در اتاق خواب، تلویزیون در حمام، مبلها در آشپزخانه و تختخواب در سالن پذیرایی باشد ... 47234
شنبه 13 شهریور 1395 - 22:47:00
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 114]