واضح آرشیو وب فارسی:الف: عصر جدید کودتا های مارک دار
تاریخ انتشار : شنبه ۱۳ شهريور ۱۳۹۵ ساعت ۰۸:۵۹
دیلما روسف که چند ماه است به اتهام فساد مالی از سمت خود تعلیق شده، روز دوشنبه با حضور در سنای برزیل از خود دفاع کرده و گفته بود که استیضاح او به معنای «استیضاح دموکراسی» است.روزنامه خراسان نوشت: مجلس سنای برزیل روز چهارشنبه با رای عدم اعتماد به «دیلما روسف» رئیس جمهوری این کشور به ۱۳ سال سلطه حزب چپگرای کارگر بر نظام سیاسی در این کشور پایان داد. دیلما روسف که چند ماه است به اتهام فساد مالی از سمت خود تعلیق شده، روز دوشنبه با حضور در سنای برزیل از خود دفاع کرده و گفته بود که استیضاح او به معنای «استیضاح دموکراسی» است. وی که از سال ۲۰۱۱ در این سمت فعالیت کرده، اقدام نمایندگان را یک «کودتا تحت پوشش قانون اساسی» دانسته است. بر کناری روسف واکنشهای داخلی و خارجی گستردهای داشته است. تحلیل گران معتقدند برکناری روسف آغازی برپایان چپ گرایی در آمریکای لاتین است.حضور رقیب در خانهچپ گرایی در آمریکای لاتین در دهههای قبل به ویژه در دوران جنگ سرد تحت لوای مبارزه با امپریالیسم و نظام جهانی سرمایه داری جریان داشت. واقعیتی که آمریکاییها آن را حضور رقیب در خانه خود تفسیر میکردند. در همین دوران شاهد به قدرت رسیدن فیدل کاسترو در کوبا (۲۰۰۸- ۱۹۵۹)، پیروزی سالوادور آلنده به عنوان اولین رئیس جمهور منتخب چپ در آمریکای لاتین( ۱۹۷۰) در شیلی (که در ۱۹۷۳ در نتیجه کودتای پینوشه به قتل رسید)؛ به قدرت رسیدن ساندنیستهای نیکاراگوئه در سال ۱۹۷۹؛ جنگ داخلی السالوادور و جنگ داخلی گواتمالا در ۱۹۹۶-۱۹۶۰ بوده ایم که همه به نوعی گرایشات چپ گرایانه و سوسیالیستی داشتند. متقابلا نیز شاهد اقدامات آشکار و پنهان آمریکا و دولتهای تحت حمایت آن کشور علیه این جنبشها بودیم (در همین زمینه میتوان به کودتا علیه آلنده رئیس جمهور چپ گرای شیلی، حمایت از کنتراها در برابر ساندنیستهای نیکاراگوئه و "عملیات کندور" در دهههای ۸۰-۷۰ میلادی که دهها تن از فعالین چپ در کشورهای مختلف منطقه از جمله در برزیل، آرژانتین، بولیوی، اروگوئه و پاراگوئه توسط دولتهای تحت حمایت آمریکا تحت تعقیب قرار گرفته، به زندان افکنده شده و یا به قتل رسیدند، اشاره نمود.)موج دوم چپ گرایی در آمریکای لاتینبا این وجود بعد از بازگشت کشورهای منطقه به دموکراسی و پایان دوره نظامیان که از دهه ۸۰ میلادی شروع شده بود و سپس پایان جنگ سرد، طی سالهای ۲۰۰۰ شاهد روی کار آمدن دولتهای چپ از طریق انتخابات بودیم. در این دوره جدید، هوگو چاوز در سال ۱۹۹۹ به عنوان اولین رئیس دولت چپ آمریکای جنوبی است که روی کار آمد و با توجه به منابع مالی گسترده در اختیار آن کشور، چتر حمایت از دولتها و گروههای چپ گرا در کل منطقه را برافراشت که تا پایان عمر وی نیز ادامه داشت. پس از آن نیز شاهد موج گستردهای از پیروزی و روی کار آمدن دولتهای چپ گرا در این منطقه بودیم از جمله لولا داسیلوا در برزیل (۲۰۱۰-۲۰۰۴ و سپس دیلما روسف از ۲۰۱۱ تاکنون)، نستور کرچنر (۲۰۰۷-۲۰۰۳ و سپس همسرش کریستینا کرچنر ۲۰۱۵-۲۰۰۷)، تاباره واسکز در اروگوئه (۲۰۱۰-۲۰۰۵ و مارس ۲۰۱۵- تاکنون)، خوزه موخیکا در اروگوئه (۲۰۱۵-۲۰۱۰)، میشله باشلت در شیلی ( ۲۰۰۶ – ۲۰۱۰ و مارس ۲۰۱۴ تاکنون)، فرناندو لوگو مندز رئیس جمهور پاراگوئه ۲۰۱۲-۲۰۰۸، اوو مورالس (۲۰۰۶ تاکنون) و رافائل کوره آ (۲۰۰۶ تاکنون). در نتیجه همین تحولات و موج پیروزی چپ گرایان در منطقه، بیش از سه چهارم از جمعیت ۳۵۰ میلیون نفری آمریکای لاتین تحت پوشش دولتهای چپ گرا قرار گرفتند. در این مدت، به مدد فضای مساعد بینالمللی، رشد فزاینده اقتصاد چین و نیاز به مواد اولیه و ... این دولتها توانستند ضمن رشد مناسب اقتصادی و در اختیار گرفتن منابع مورد نیاز، سیاستهای حمایت اجتماعی و مبارزه با نابرابری در جوامع خود را در دستور کار قرار داده و به موفقیتهای قابل توجهی نیز دست یابند.بحران در مثلث قدرتاما ظاهرا این روزها موج دوم حضور چپ گراها در آمریکای لاتین هم رو به افول است. افول چپ گرایی ماهها پیش و به دنبال شکست چپها در انتخابات آرژانتین و ونزوئلا آغاز شد. حالا هم شاهد برکناری روسف و جایگزینی وی با یک سیاستمدار راستگرا هستیم. همزمان مخالفان مادورو دست به اردوکشی خیابانی زدهاند و روز گذشته مدعی شدند یک میلیون نفر را در مخالفت با دولت به خیابانها کشانده اند. ادعایی که توسط دولت ونزوئلا رد شده است. با روند کنونی سه دولت اصلی و بزرگ منطقه که طی یک و نیم دهه گذشته پیشرو ایدههای چپ گرایانه بوده اند، به پایان خود میرسند یا با چالش مقبولیت مواجه میشوند. کوبا در نتیجه مشکلات عدیده و بحرانهای اقتصادی، در حال تجربه دورهای از تنش زدایی با آمریکا است. در پاراگوئه دولت از حاکمیت چپها خارج شده است هر چند در بولیوی هنوز دولت به ظاهر چپ ولی در اصل ناسیونالیست و مردم گرای حاکم به رغم همه مشکلات بر سر کار است و دولت چپ میانه روی اکوادور نیز در سالهای اخیر دورهای پر رونق را در پیش داشته است، ولی به نظر میرسد که شرایط و اقبال عمومی نسبت به احزاب چپ در منطقه نسبت به سالهای اول دهه ۲۰۰۰ تغییر جدی کرده است. تغییراتی که چپ گرایان آن را کودتاهای پست مدرن آمریکایی میدانند.کودتای مارک دار"من هیچ شکی ندارم که بر این کودتا مارک " ساخته ایالات متحده آمریکا " است این سخنان واکنش نیکولاس مادورو، رهبر ونزوئلا، به برکناری رئیس جمهور سابق برزیل است. این سخنان مادورو چندان هم بیپشتوانه نیست. اولاً، پس از رأی گیری در مورد استیضاح روسف، آلوزیو نونِز، از رهبران جریان استیضاح، از واشنگتن بازدید کرده و طی سه روز با مقامات رسمی آمریکا ملاقات داشت. ثانیاً ،گزارشهای منتشر شده نشان میدهد که میشل تِمِر، جانشین روسف، سابقه همکاری با سازمانهای امنیتی اطلاعاتی آمریکا را دارد و اطلاعات سیاسی رهبران برزیل را در اختیار واشنگتن قرار میداده . ثالثاً، لیلیانا آیالده ،سفیر کنونی آمریکا در برزیل، پیش از سرنگونی فرناندو لوگو، رئیس جمهور چپ گرای پاراگوئه ،در این کشور (پاراگوئه )خدمت میکرده، لذا، انتصاب وی به عنوان سفیر آمریکا در برزیل در سال ۲۰۱۳ شک و تردیدهایی در افراد به وجود میآورد.دست پنهان واقعیات ژئوپلتیکیریچارد نیکسون- رئیس جمهور سابق آمریکا- زمانی خطاب به دونالد رامسفلد جوان عنوان کرده بود: «این روزها مردم آمریکا حتی لعنت هم به آمریکای لاتین نمیفرستند». اما این روزها شرایط کاملا تغییر یافته است. آمریکای لاتین از جهت منافع بلند مدت برای آمریکا اهمیت ویژهای یافته است. در این منطقه، کشور برزیل قرار دارد که از نظر رشد اقتصادی و ثبات سیاسی شایان توجه است. از سوی دیگر ناآرامیهای این روزها در خاورمیانه، حاکی از شکننده بودن امنیت در این منطقه است. این درحالی است که آمریکا میتواند با گسترش ارتباطات خود در این منطقه از امنیت تامین انرژی آسوده خاطر باشد. البته بایستی توجه داشت که چین نیز در حال گسترش ارتباطات خود با این منطقه است. شاید همین واقعیات ژئوپلتیکی است که باعث شده این روزها بسیاری از دست پنهان آمریکا در تحولات سیاسی آمریکای لاتین سخن بگویند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 27]