واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: 99/5 درصد از دانشآموزان فداي نيم درصد!
در چند سال گذشته دهها و صدها ميليارد تومان از اعتبارات قرآني دولتي به نام آموزش عمومي قرآن در وزارت آموزش و پرورش هزينه شد...
نویسنده : رضا نباتی
در چند سال گذشته دهها و صدها ميليارد تومان از اعتبارات قرآني دولتي به نام آموزش عمومي قرآن در وزارت آموزش و پرورش هزينه شد ولي متأسفانه به دليل ارتباط نداشتن اين فعاليتها با مأموريت ذاتي و وظايف اين وزارت، به جاي تقويت و ارتقاي برنامههاي آموزشي در امور تبليغي و ترويجي هزينه ميشود. اينكه چرا تحقق اهداف آموزش عمومي قرآن در وزارت آموزش و پرورش چندان موفق به نظر نميرسد، به دليل كمتوجهي به همين موضوع است.
هم اكنون با وجود اسناد تحولي واقعاً معلوم نيست كه وظيفه وزارت آموزش و پرورش، آموزش عمومي و همگاني قرآن كريم است يا پرداختن به نخبههاي قرآني؟! همين سياست يك بام دو هوا باعث شده روي كاغذ و اسناد تحولي، آموزش همگاني مطرح باشد اما در عمل، پرداختن به نخبههاي قرآني وقت و انرژي و سرمايههاي مادي و معنوي را بلعيده است و متأسفانه بازخورد قابل قبولي نداشته است.
جاي بسي تعجب و حيرت از كساني است كه از چنين عملكردي، انتظار معجزه هم دارند! اما اگر خوب نگاه كنيم ميبينيم هرچه پول دادهايم آش خوردهايم، يعني وضعيت فرهنگي جامعه از انس با قرآن گرفته تا مسئله حجاب و رعايت آداب اسلامي ناشي از همين سوء مديريت در اجرا و نبود نظارت و پشتيباني از برنامههاست كه فرصتهاي ناب را به تهديدهاي جدي تبديل كرده است.
اما اين سؤال همچنان مطرح است كه چرا؟! و تا كي؟! آيا بايد بيسوادي قرآني جامعه را بپذيريم و قبول كنيم كه عمده دانشآموزان ايران زمينه توانايي يا تمايل لازم را براي يادگيري و انس با قرآن كريم را ندارند؟! پس به سراغ قهرمانان قرآني برويم! يا يك بار براي هميشه با يك عزم ملي جلوي هر فعاليت نامرتبط با اسناد تحولي را بگيريم؟
متأسفانه واقعيتها حكايت از آن دارد كه براي برخي مديران و جريانها خيلي مهم نيست كه بيش از ۱۳ ميليون دانشآموز در پايان هر يك از دورههاي تحصيلي به كسب مهارتهاي عمومي قرآن اعم از روخواني و روانخواني و حفظ نسبي و فهم مقدماتي از قرآن كريم نرسيده باشند، بلكه براي آنها مهم اين است كه از طريق شناسايي دانشآموزان نخبه قرآني كه اغلب ايشان در خارج از آموزش و پرورش به اين مراحل و مراتب رسيدهاند، وجهه و آبروي خود و حزبشان را حفظ كنند و از سوي ديگر چون از نحوه هزينهكرد بودجههاي دولتي سؤالي نميشود، لذا اين نوع مديريت همواره يك حاشيه امن بالايي داشته و دارد.
گاهي برخي دوستان دلسوز از تأثير برخي از اين نوع فعاليتها در سالهاي دور سخن ميگويند. در حالي كه تكرار اشتباهات كوچك و اصرار بر ادامه رويههاي غلط، به شكستهاي بزرگ ختم ميشود. نظير باورهاي غلطي كه در فعاليتهاي قرآني آموزش و پرورش به تدريج تبديل به رويه شده است.
حدود هزار كارشناس قرآن و معارف اسلامي در حدود 720 منطقه و ناحيه و 31 استان و حوزه ستادي و 57 هزار مربي پرورشي و قرآن در مدارس ابتدايي و متوسطه كشور مشغول كار و فعاليت قرآني هستند ولي با بزرگترين فعاليت قرآني كشور يعني بيش از 400 هزار كلاس آموزش قرآن كه در هفته يك تا سه ساعت تشكيل ميشود، كاري ندارند! و به اينكه چه بلايي سر اين درس ميآيد و با اين موضوع كه چرا تدريجاً كم رنگ و تعطيل ميشود يا اينكه چرا از كارآمدي لازم برخوردار نيست، كاري ندارند!
از سوي ديگر مسابقاتي در آموزش و پرورش در حال برگزاري است كه اهداف و محتوا و سطح انتظار آن خارج از برنامه درسي قرآن مصوب است و نيز اصلاً آموزش داده نميشود ولي براي تبليغ و برگزاري آن چه هزينهها كه نميشود. آن وقت براي اهداف مصوب هيچ برنامه تشويقي و حمايتي وجود ندارد.
همچنين يك وزير به ساعت قرآن اضافه ميكند و وزير بعدي آن ساعات آموزش قرآن را حذف ميكند. يكي زنگ قرآن را با ديني تلفيق ميكند و ديگري معتقد است اصلاً آموزش قرآن نبايد در آموزش و پرورش باشد و بلكه بايد به مساجد محل انتقال يابد!
يكي دارالقرآنها را يكجا تعطيل ميكند و يكشبه دهها هزار مدرسه قرآن راه مياندازد و ديگري يكشبه همه آن دهها هزار را تعطيل و همان دارالقرآنها را راهاندازي ميكند.
مراجع ذيربط نيز همصدا با مسئولان، بيهيچ چون و چرايي اين اوامر را تأييد و مصوب ميكنند و نامش را تحول بنيادين ميگذارند و تا فردي بر مسند كار است به او اجازه ميدهند هر بلايي خواست سر آموزش و پرورش و زنگ قرآن بياورد.
اين در حالي است كه به رغم اينكه رهبر معظم انقلاب تنها نام درس قرآن و انتظارات از اين درس را به روشني در سياستهاي ابلاغي مطرح ميكنند. اما مسئولان همچنان بر اشتباهات گذشته تأكيد دارند.
در عين حال كه شوراي عالي انقلاب فرهنگي و شوراي توسعه فرهنگ قرآني كشور و كميسيون آموزش عمومي قرآن كشور و شوراي عالي آموزش و پرورش و معاونت پرورشي هيچ يك زنگ قرآن و آموزگاران و دبيران قرآن و كتابهاي درسي را جزو آموزش عمومي قرآن نميدانند ولي از قِـبل آن بودجههاي كلان تصويب كرده و تخصيص ميدهند اما جاي ديگر هزينه شده است.
ظاهراً اين درس، از همان موقع كه آموزش و پرورش به سبك جديد، جايگزين مكتبخانهها شد تا كنون وصله ناجور وزارت آموزش و پرورشي بوده و هست. اين خود گواه و حاصل وابستگي تعليم و تربيت كشور از الگوهاي غربي است كه نميتواند پذيرنده كتاب خدا باشد. اقتباسهاي نابخردانه در طول سالهاي متمادي هم مزيد بر علت بوده است. جدايي «آموزش» از «پرورش» و «تعليم» از «تربيت» تابلوي چنين تفكري است كه نتيجهاش اين خواهد بود كه امر پرورش و تربيت ديني دانشآموزان به آموزش نياز نداشته باشد و تنها با تبليغ و شعار و برگزاري همايش و مسابقه، اهداف تربيتي محقق شود! غافل از اينكه با حلوا حلوا كردن دهاني شيرين نميشود.
چنين تربيتي، چگونه فرصتهاي ناب تفكر و انديشه را به تهديد و تعصب تبديل كرده است.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۰ شهريور ۱۳۹۵ - ۲۰:۳۶
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 35]