واضح آرشیو وب فارسی:گیل نگاه:
گیل نگاه:زن و مرد جوان، جدا از همروی صندلی شعبه ۲۷۶ دادگاه خانواده نشسته بودند تا جلسه رسیدگی به دادخواست آنها آغاز شود. باهم حرف نمیزدند و در سکوت سنگین اتاق هرکدام به دیوارهای یکسوی اتاق نگاه میکردند. این دومین بار بود که طی دو سال زندگی مشترک برای طلاق اقدام کرده بودند.«ستاره» ۲۷ ساله، تحصیلکرده رشته طراحی و شغلش مرتبط با عکاسی هنری بود. اما «مسعود» ۳۵ ساله، با تحصیلات دانشگاهی یک فروشگاه چاپ کارت عروسی را اداره میکرد. هر دو عضو یک گروه تلگرامی بودند که پس از رابطه مجازی کوتاهی در همان فروشگاه قرار گذاشته بودند تا یکدیگر را ببینند. بهانه نخستین ملاقات هم چاپ یک کارت عروسی متفاوت برای دوستی مشترک بود. استمرار رابطه مجازی در جهان اینترنتی باعث شده بود که به هم دلبسته شده و رابطهشان را در دنیای حقیقی ادامه دهند. بنابراین مدتی بعد از آشنایی تصمیم به ازدواج گرفتند.قاضی «حسن عموزادی» پس از مطالعه اوراق پرونده همان سؤال همیشگی را از زن و شوهر جوان پرسید و جلسه رسیدگی آغاز شد. او ابتدا از مرد درباره علت درخواست طلاقشان سؤال کرد.«مسعود» قدری تأمل کرد و گفت:«آقای قاضی؛ ازدواج ما از همان ابتدا هم اشتباه بود. خیلی عجله کردیم و بدون شناخت کافی از هم وارد زندگی مشترک شدیم.»قاضی سپس رو به زن جوان سؤال خود را تکرار کرد. «ستاره» سرش را طوری تکان داد که یعنی همسرش مسأله را درست بیان نکرده و بعد گفت:«اوایل مشکلات زیادی نداشتیم و فکر میکردیم بهترین انتخاب را داشتهایم. اما بهمرور مشکلاتمان زیاد شد تا جایی که حالا بر سر هر موضوعی باهم اختلاف پیدا میکنیم.»قاضی متوجه شده بود که آنها بهجای طرح مشکلات اساسی درد دل میکنند، از آنها خواست درباره مهمترین مشکلاتشان حرف بزنند. این بار هم مرد زودتر حرف زد و گفت:«ما مشکلات اساسی زیادی باهم داریم. مثلاً من به خاطر جشن عروسی باشکوهی که برگزار کردیم میلیونها تومان بدهی دارم و تا دیروقت مشغول کار در مغازه هستم، اما همسرم انتظار دارد هرروز به میهمانیهای مختلف برویم. از طرف دیگر همسرم بسیار پرخاشگر است و بهمحض اینکه مشکلی پیش میآید خیلی زود از کوره در میرود و سروصدا راه میاندازد. وقتی هم اعتراض میکنم تهدید میکند که به کمک مادر و برادرش که در خارج زندگی میکنند، مهاجرت میکند و…»ستاره که انگار از حرف مسعود عصبانی شده بود حرف شوهرش را قطع کرد و با صدای بلندتری گفت:«آقای قاضی دروغ میگوید… الان گفت که بدهی دارد اما هرماه فقط یکمیلیون تومان هزینه قلیان و قهوهخانهاش میشود. هر وقت همخانه باشد روی کاناپه دراز میکشد یا فوتبال تماشا میکند یا کلش بازی میکند یا قلیان میکشد…»این بار مسعود حرف همسرش را قطع کرد و گفت:«فعلاً که یک هفته است قلیان نمیکشم. اما خودت هم دائم سرت به گوشت گرم است وداری با دوستان بیوهات چت میکنی. خوب میدانی همانها باعث بیتوجهی تو به زندگی خانوادگیات شدهاند. این هم شد کار که از صبح تا شب اینوآن را لایک کنی؟…»قاضی عموزادی همانطور که شاهد جروبحث آن دو بود، از زوج جوان خواست نسبت به هم گذشت داشته باشند و بهجای وقتگذرانی در شبکههای مجازی و بازی با گوشی بیشتر باهم وقت بگذرانند. اما در ادامه مسعود ماجرای دخالت مادرزنش در زندگیشان و تلاش او برای دریافت اقامت همسرش را پیش کشید و از نوع لباس پوشیدن همسرش نیز ایراد گرفت. ستاره هم ساکت ننشست و از مانتو و روسری سادهای که بر تن داشت دفاع کرد و از بداخلاقی همسرش گفت. مرد این بار از بردن جهیزیه بدون اطلاع قبلی حرف زد و زن هم مسأله دیگری را پیش کشید.این بحث و مشاجره دقایقی ادامه داشت، اما درنهایت هیچیک از آنها حاضر نشدند از خواستهشان برای طلاق صرفنظر کنند.بر اساس دادخواست مطرحشده، زن و مرد درباره بخشیدن مهریه ۳۶۸ سکهای زن توافق کرده بودند. جهیزیهای در کار نبود و برای مرد هم جز ودیعه آپارتمانی در شمال تهران – که با عقبافتادگی چندماهه اجاره همراه بود- چیزی باقی نمانده بود. درعینحال او باید چند ده میلیون تومان بدهی و هزینه مراسم مجلل عروسی را هم پرداخت میکرد، بیآنکه حتی چند ماه با خوشی زیر یک سقف باهم زندگی کرده باشند. بااینحال قاضی عموزادی آنها را به واحد مشاوره فرستاد تا هفته بعد با نتیجه آن بازگردند.
۹ شهریور ۱۳۹۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: گیل نگاه]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 10]