واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: درخواست قصاص در ملأعام براي عامل جنايت گلابدره
مرد جوان 3 عضو یک خانواده را به قتل رسانده است...
عامل حادثه محله گلابدره تهران كه متهم است دو سال قبل، سه عضو يك خانواده را به قتل رسانده روز گذشته محاكمه شد. اولياي دم پرونده براي متهم درخواست قصاص در ملأعام را مطرح كردند.
به گزارش خبرنگار ما، جلسه رسيدگي به پرونده در شعبه چهارم دادگاه كيفري استان تهران برگزار شد. ابتداي جلسه، نماينده دادستان در جايگاه قرار گرفت و گفت: متهم پرونده مرد31 سالهاي به نام داريوش است كه از زندان به جلسه دادگاه منتقل شده است. او بيستم اسفندماه سال 93 به اتهام قتل سه عضو يك خانواده در گلابدره تهران تحت تعقيب قرار گرفت و ساعتي بعد از وقوع حادثه در محل بازداشت شد. آن روز ساكنان محل با شنيدن صداي مهيب انفجار از ساختمان 9 واحدي همسايه از امدادگران و پليس درخواست كمك كردند. همزمان با خاموش كردن آتش بود كه اجساد زني ميانسال به نام حليمه و نوه خردسالش، عليرضا در حالي كه با ضربات چاقو كشته شده بودند، كشف شد. مأموران همچنين در بررسي بيشتر، جسد مينا، مادر عليرضا را در حالي كه با سيم سشوار خفه شده بود، در آپارتمان ديگري كشف كردند. تحقيقات نشان داد كه عامل حادثه بعد از قتل مينا به سراغ حليمه و نوهاش رفته و پس از قتل، با بريدن شيلنگ گاز و انفجار خانه، محل را ترك كرده است. نماينده دادستان گفت: همزمان با حضور بازپرس، كارآگاهان موفق شدند عامل حادثه را در ميان تماشاچيان كه در محل حاضر شده بودند، شناسايي و بازداشت كنند. داريوش در تحقيقات اوليه گفت، از دوستان خانواده مقتول است كه در جريان وسوسهاي شيطاني حادثه خونين را رقم زده است.
نماينده دادستان داريوش را گناهكار شناخت و براي او درخواست صدور مجازات قانوني كرد. سپس اولياي دم يك به يك در جايگاه حاضر شدند و گفتند خواستهاي جز قصاص متهم در ملأعام ندارند. سپس متهم به درخواست قاضي عبداللهي در جايگاه قرار گرفت و اتهامش را قبول كرد. او گفت: من از سالها قبل با شوهر مينا دوست بودم. ما بچهمحل بوديم و بعد از دوران سربازي دوستي ما شدت گرفت به طوري كه با هم رفت و آمد خانوادگي پيدا كرديم. مهدي بعد از ازدواج از محله ما رفت، اما اين ارتباط ادامه داشت.
متهم ادامه داد: مدتي قبل از حادثه يك روز مهدي از من درخواست قرص ترامادول كرد. وقتي متوجه شدم كه قرص روانگردان مصرف ميكند، تصميم گرفتم، ارتباطم را كم كنم. مدتي كه گذشت به تماسهايش هم جواب نميدادم. احتمال ميدادم كه به همسرم نظر داشته باشد، اما او دست بردار نبود و مدام تماس ميگرفت. يك روز قبل از حادثه هم حدود 20 بار زنگ زد، اما جوابش را ندادم. وقتي به خانه رفتم همسرم گفت كه مهدي زنگ زده و خواسته است كه با او تماس بگيرم.
متهم در شرح حادثه هم گفت: آن روز راهي مغازه مهدي شدم تا با او حرف بزنم كه ديگر با من و همسرم تماس نگيرد. احتمال دادم كه آنجا با هم مشاجره كنيم، به خاطر همين راهي خانهاش شدم تا ماجرا را با همسرش مينا مطرح كنم. وقتي وارد خانهاش شدم، مينا از من پذيرايي كرد. بعد هم ماجرا را برايش توضيح دادم، اما حرفم را قبول نكرد. خواستم خانه را ترك كنم كه مانع شد. نميدانم چطور دستم جلوي دهانش رفت كه با هم درگير شديم. سيم سشوار را كه آنجا افتاده بود، برداشتم و به دور گردنش فشار دادم تا اينكه خفه شد. بعد از آن به سرعت خانه را ترك كردم. وقتي مقابل در آپارتمان رسيدم، ناگهان مادر مهدي كه در آپارتمان روبهرو زندگي ميكرد، مقابلم قرار گرفت. بعد از احوالپرسي من را به خانهاش دعوت كرد كه قبول كردم. وقتي علت حضور من را در خانه پسرش سؤال كرد، عصباني شدم و گلداني به سرش كوبيدم كه روي زمين افتاد. بعد با چاقو او را به قتل رساندم. در فكر ترك صحنه جرم بودم كه عليرضا كوچولو در را باز كرد. او هم ميتوانست شهادت دهدكه من مرتكب اين دو قتل شدهام بنابراين...
متهم ادامه داد: بعد از قتل، مقداري طلا و پول سرقت كردم. داشتم صورتم را ميشستم كه نگاهم به شيلنگ گاز افتاد. براي از بين بردن آثار جرم ميتوانستم خانه را منفجر كنم. بنابراين شيلنگ را پاره و خانه را ترك كردم. راهي پاساژ قائم در همان نزديكي شدم. آنجا لباس نو خريدم و لباسهاي خونيام را در سطل زباله انداختم. در راه خانه بودم كه يادم آمد بعضي از لوازمم و اثرانگشتم در محل جا مانده است، بنابراين براي از بين بردن آثار برگشته بودم كه متوجه شدم حادثه انفجار رقم خورده است و پليس و آتشنشانان در محل حضور دارند. نميدانم چطور شد كه مأموران به من مظنون شدند و من را دستگير كردند.
بعد از شرح حادثه، قاضي عبداللهي از شوهر مينا به عنوان دوست قاتل چند پرسش را مطرح كرد.
چند سال با قاتل دوست بودي؟
از سال 81، اما بعد از خدمت سربازي بيشتر شد و اين دوستي منجر به رفت و آمد خانوادگيمان شد.
در رفت و آمدها به چيزي مشكوك نشدي؟
خير. خيلي به او اعتماد داشتيم تا جايي كه همسرم به او برادر ميگفت.
چرا آن روز 18 بار با او تماس گرفتي؟
ميخواستم پول قرض بگيرم، چون خيلي احتياج داشتم.
فكر ميكنيد چرا داريوش چنين خيانتي را كرد؟
از سادگي ما و رابطه دوستيمان سوءاستفاده كرد. او واقعاً خائن است.
هيئت قضايي بعد از شنيدن آخرين دفاع متهم وارد شور شد.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۷ شهريور ۱۳۹۵ - ۲۰:۰۸
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 47]