تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 10 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):همه خوبى‏ها با عقل شناخته مى‏شوند و كسى كه عقل ندارد، دين ندارد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1819529202




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

واکنش اسیر عراقی به ساخت بیمارستان صحرایی علی ابن ابیطالب(ع)/ بیمارستان های صحرایی دوران جنگ را موزه پزشکی کنیم - خبرگزاری سلامت ایرانیان


واضح آرشیو وب فارسی:سینانیوز: یک پزشک رزم در دوران دفاع مقدس گفت: حاصل پزشکی جنگ در حال حاضر دو بیمارستان صحرایی امام حسین(ع) و دیگری بیمارستان علی ابن ابیطالب(ع) است که باید به موزه پزشکی تبدیل شوند.به گزارش خبرنگار سینا ، دکتر مهرداد معمارزاده متولد سال 1338 است که هم اکنون در حوزه جراحی عمومی و فوق تخصص جراحی کودکان مشغول فعالیت می کند. وی در دوران دفاع مقدس یکی از پزشکانی بوده که علاوه بر کسوت دانشجویی به عنوان پزشک رزم نیز فعالیت داشته است؛ با این پزشک عضو بسیج جامعه پزشکی به گفت وگو نشستیم تا کمی از احوالات آن دوران را برای ما بازگو کند. -راجع به شروع فعالیت خود در حوزه پزشکی و ادامه تحصیل تان برای ما بگویید. در زمان جنگ پزشک عمومی بودم و حدود 4 سال نیز به عنوان دستیار جراحی فعالیت کردم اما پس از جنگ در رشته جراحی اطفال ادامه تحصیل دادم. -با توجه به تجربه شما در طبابت دوران دفاع مقدس تفاوت پزشکی آن دوران با دوران امروزی را در چه می دانید؟ در حالت عادی تعداد بیمارکنترل شده است و به شکل روزمره در یک جریان ثابت بیمار را ویزیت می کنیم اما درزمان جنگ ممکن است فرد 10 روز تا یکماه بیکار باشد و باشروع عملیات پزشک با حجم انبوهی از مجروحانی که تنوع زیادی دارند، مواجه شود یعنی ممکن است از یک مشکل ساده تا مشکلات روحی، روانی یا آسیب هایی که تهدید کننده حیات است در میان مجروحان وجود داشته باشد. پزشک دوران جنگ باید بتواند تقدم و تاخر رسیدگی به مجروحان را تشخیص دهد بنابراین پزشکی که در صحنه جنگ کار می کند باید توانایی برخورد با توده انبوه مجروحان را داشته باشد و بتواند تقدم و تاخر رسیدگی به مجروحان را خوب تشخیص دهد. اگر در صحنه جنگ در بیمارستان بخواهیم براساس ورود بیماران تصمیم گیری کنیم، ممکن است یکی از بیمارن بدحال را از دست بدهیم پس آنچه مهم است طبقه بندی یا تریاژ بیماران در بیمارستان های جنگی و شرایط جبهه است که با شرایط بیمارستان های عادی شهری تفاوت دارد. دوم اینکه به هرحال قدرت اداره یک اورژانس در شرایط جنگی که همگی دچار اضطراب، نگرانی و عدم امنیت هستند، خیلی متفاوت با اورژانس در شهرهای بزرگ است بنابراین در آن دوران قدرت کنترل خود و دیگران همچنین قدرت رهبری در یک اورژانس رزمی و خط مقدم خیلی به چشم می آمد. گاهی توانمندترین پزشکان در دوران جنگ برای تصمیم گیری دچار ضعف می شدند درزمان عملیات بارها شاهد بودیم که توانمندترین پزشک در شهرهای بزرگ در آن شرایط جنگی، برای تصمیم گیری دچار ضعف می شدند و نمی توانستند درست تصمیم گیری کند زیرا این نوع پزشکان برای شرایط عادی تربیت شده بودند. شیوه حمل و نقل مجروحان جنگی یکی از توانمندی های پزشکان رزم بود در طول 8 سال دفاع مقدس گروهی از پزشکان که حضور مستمر داشتند توانایی هایی بدست آوردند که در هیچ کتابی نوشته نشد و به نظر من آن توانایی، مدیریت و رهبری بیمارستان در جبهه، توانایی و مدیریت شب عملیات بوده است و یکی از ویژگی هایی که این پزشکان با خود به شهر ارمغان آورده اند موضوع حمل و نقل بیماران بوده است. جزیره مجنون اولین جایی بود که دشمن از گاز خردل استفاده کرد یکی دیگر از موضوعات مهم تفکیک مصدومان شیمیایی از مصدومان عادی بود که این موضوع در عملیات های کربلای4 یا عملیات جزیره مجنون خود را نشان داد. یعنی جزیره مجنون اولین جایی بود که دشمن از گاز خردل استفاده کرد و در آنجا ما که آشنایی کمی با این مقوله داشتیم فقط از آن فرار کردیم اما بعدا به تدریج با افزایش توانایی و با مطالعاتی که کردیم، این سلاح کم کم قدرت خود را از دست داد و در عملیات سردشت یا کربلای 4و5 یا والفجر 8 به تدریج نقش سلاح های شیمیایی به عنوان چیزی که بتواند جنگ را متوقف کند ضعیف شد. نقطه عطف مقابله با حملات شیمیایی دشمن عملیات سردشت بود بنابراین با توجه به نیازهایی که در جنگ وجود داشت، زمانی توانستیم به این توانایی برسیم، که انواع سلاح های شیمیایی را که استفاده می شد، تفکیک، تشخیص و درمان متناسب با آن را انجام دهیم. در واقع نقطه عطف فعالیت ما، در عملیات سردشت بود که کادر پزشکی توانستند جان بسیاری از افراد را نجات دهند. در مراحل بعد برای درمان بیماران روحی و روانی نیز به همین ترتیب پزشکان تجربیات خوبی بدست آوردند و این موضوعات حُسن جنگ برای ما بود. -اگر خاطره ای از آن دوران دارید برای ما بیان کنید. به یاد دارم که یکبار جزیره مجنون بودیم و دمای هوا بین 55تا60 و رطوبت هوا حدود 96-97 درجه بود. در آن شرایط وقتی به مریض سِرُم می زدیم، داد می زد که سوختم. یعنی با توجه به داغ بودن دمای آنجا سِرُم نیز داغ می شد در حالی که دمای بدن مجروحان 37-38 درجه بود. یکی دیگر از مقوله ها گرمازدگی بود که در آموزش کلاسیک پزشکی تدریس نمی شود اما دوران جنگ زمینه ای بود که باید در این باره کار می کردیم.یعنی پزشکی جنگ، زمینه هایی را برای ما بازکرد که کادرپزشکی مجبور به مطالعه درباره آن بود. یکی دیگر از موارد که ما نیازمند به آموزش و کسب مهارت بودیم تحقیق و مطالعه درباره پزشکی در پرواز، انتقال مجروحان توسط هواپیماهای c130 بود، که بعضی وقت ها مجبور بودیم فاصله میان اهواز تا تبریز یا مشهد تا اصفهان را بین 1 تا 2 ساعت در ارتفاع بالای 8 تا 10 هزار پا باشیم. در آن ارتفاع مسائل پزشکی کاملا با روی زمین متفاوت است که در این باره کادر پروازی ما به تدریج آموزش هایی دیدند تا توانستند پزشکی در پرواز را با قدرت تمام انجام دهند. - وقتی برای اولین بار وارد جبهه شدید چه میزان سابقه کاری داشتید؟ به عنوان یک پزشک جوان چقدر از فضا و شرایط تاثیر گرفتید و چه میزان آموز ش های آن دوران از ابعاد مختلف برای شما کاربرد داشت؟ پیش از شروع جنگ بنده در جهاد سازندگی کار می کردم و در روز31 شهریور سال 59 که عراق حمله به کشور ما را آغاز کرد، ما از روز دوم وارد مقوله جنگ شدیم؛ در ابتدا در اصفهان جایی با عنوان ستاد مشترک امداد و درمان تاسیس شد که با همکاری سپاه، جهادسازندگی، دانشگاه و ارتش اقدامات پزشکی را هماهنگ می کردیم. من در آن زمان دانشجوی پزشکی سال دوم یا سوم بودم. اولین موضوع امداد رسانی و کمک به مردمی بود که از اهواز، ماهشهر و آبادان فرار می کردند. ما یک ناوگانی با عنوان اتوبوس های شرکت واحد درست کردیم که صندلی اتوبوس ها را برداشته بودیم و از اصفهان موادغذایی و سوخت در اتوبوس انبار می کردیم سپس به آنجا می رفتیم و کسانی که هنگام خروج از آبادان، ماهشهر و اهواز آسیب دیده بودند یا ترکش خورده و مجروح بودند را جمع آوری و منتقل می کردیم. اما به تدریج موضوع بیمارستان های صحرایی پیش آمد. ما در بسیج یا سپاه تجربه ای از بیمارستان صحرایی نداشتیم. تقریبا اولین تجربه ما در بیمارستان شهید بقایی اهواز بود که اسم آنرا کارخانه شیرپاستوریزه گذاشته بودیم. در آنجا ارتش چادری با عنوان بیمارستان زده بود که هیچوقت فراموش نمی کنم، روزی که رفتم چادری سفید رنگ را دیدم، که درجه داران نظامی امکانات پزشکی را در آن مستقر کرده بودند. من گفتم: اگر گلوله ای پرتاب شود به داخل آن نفوذ می کند. اما آنها گفتند: ما همین را داریم. آن فقط یک سایبان بود اما به تدریج تبدیل شد به بیمارستان هایی که با الوار و شن ساخته شدند و نماد آن چند بیمارستانی بود که در جزیره مجنون داشتیم. بیمارستان های صحرایی ساخته شده شاهکار مهندسی جنگ بودند سپس بیمارستان امام رضا (ع) در ورودی محور طلاییه و مجنون با استفاده از بتون ساخته شد و به تدریج بیمارستان هایی ساخته شد که شاهکار مهندسی جنگ بودند. قرارگاه سراج و شهید حاج آقا محسن صفوی طراحی این بیمارستان ها را انجام دادند؛ فرمانده بهداری ایشان یعنی حاج آقا فتحیان نقش موثری در پیشبرد این بیمارستان ها داشتند. در واقع صنعت بیمارستان سازی کشور در این هشت سال روز به روز تکمیل تر شد. استتار بیمارستان صحرایی علی ابن ابیطالب(ع) اسیر عراقی را شگفت زده کرد به مرور بیمارستان هایی مانند بیمارستان علی ابن ابیطالب(ع) ساخته شد. یکبار در این بیمارستان یک خلبان عراقی اسیر ما شد و به من گفت: اینجا کجاست؟ گفتم: بیمارستان.  گفت: اگر صدام می دانست شما چنین استحکاماتی دارید تمام نیروی هوایی خود را مامور می کرد. به او گفتم: در نقشه های شما اینجا نیست؟  گفت: نه. وقتی یک بیمارستان با آن عظمت به آن خوبی استتار می شود و خدمات رسانی آن به شکلی است که می تواند در یک عملیات برای صدها مجروح کار جراحی انجام دهد، به نظر من شاهکار است. یکی از جنبه هایی که در پزشکی جنگ فراموش شده و روی آن کار نشد، رشد و تکامل بیمارستان های صحرایی است که می تواند در قالب یک کار تحقیقی و یک پروژه برای کسانی که علاقمند به این موضوع هستند مورد توجه باشد. ما بسیاری از بیمارستان های صحرایی خود را از دست دادیم به عنوان مثال بیمارستان فاو به دست عراق افتاد، بیمارستان جزیره مجنون و بیمارستان ورودی جزیره مجنون از بین رفت، بیمارستان فاطمه زهرا (س) که عملیات والفجر8 را اداره کرد و جان صدها نفر را نجات داد اما این بیمارستان بعدها از بین رفت حتی آهنهای آن را نیز بردند به شکلی که اکنون یک پست برق آنجا ساخته شده است. باید دو بیمارستان صحرایی امام حسین (ع) و علی ابن ابیطالب (ع) به موزه پزشکی تبدیل شوند از ماحصل پزشکی جنگ در حال حاضر دو بیمارستان باقی مانده است یکی بیمارستان امام حسین(ع) در سه راهی حسینیه و دیگری بیمارستان علی ابن ابیطالب(ع) است که این بیمارستان ها در اردوهای راهیان نور به عنوان استراحتگاه استفاده می شود. من فکر می کنم این دو بیمارستان صحرایی باید هر چه زودتر تبدیل به موزه پزشکی جنگ شوند تا با حفظ و تدریس دروس مربوط به آن برای کسانی که می خواهند جنگ های آینده را مدیریت کنند، کاربرد داشته باشند. در دوران جنگ بنده به عنوان نیروی ساده در بهداری رزمی جنوب زیر سایه حاج آقا فتحیان و دوستان دیگر در آن فرماندهی کار کردیم اما هر روز آن برای ما یک کلاس درس بود و درسی که ما در جبهه گرفتیم شاید با بودن صدها سال در دانشگاه نیز نمی توان گرفت. در جنگ از جنبه های مختلف تجربیاتی بدست می آید که شاید بتواند در زندگی شهری و زندگی عادی هم کمک کند. -لطفا چند مصداق از آموزه های خود در زمان جنگ را بیان کنید. موضوع بیمارستان سازی یکی از موارد مهم بود. پس از جنگ در اصفهان بیمارستان الزهرا (س)و امام حسین(ع) را فعال کردم هم اکنون نیز بیمارستان سیدالشهدای (ع) اصفهان که قبلا راه اندازی شده بود، را فعال کردم. تجارب جنگ در هیچ دانشگاهی آموزش داده نمی شود بیمارستان سیدالشهدا(ع) سومین بیمارستان صحرایی بود که بازسازی و راه اندازی مجدد شده و در حال نوسازی بخش های آن هستیم اما ممکن است این تجربه هیچوقت در دانشکده پزشکی به کسی تدریس نشود. کاری که من در این سالها پس از جنگ انجام دادم تقریبا همان کار شبهای عملیات است یعنی بیمارستانی را برای زمان عملیات آماده سازی کردیم. سریعترین تیم عملیاتی درمانی در زلزله کرمان و بم نیروهای جنگ از اصفهان بودند در بخش اداره اورژانس ها نیز همین موضوع وجود دارد؛ یکی از بزرگترین اقداماتی که در این مدت انجام شد، موضوع عملیات پزشکی زلزله کرمان و بم بود که در این باره عملیات تیم اصفهان سریعترین و موثرترین عملیات در کشور بود، چراکه دقیقا تمام کادرهای عملیات بم، نیروهای زمان جنگ از اصفهان بودند و اگر نیروها تجربه حمل و نقل هوایی و انتقال مصدومان زمینی را در زمان جنگ نداشتند، انتقال مجروحان زلزله انجام نمی شد. در موضوع مصدومان شیمیایی و جنگ بیولوژیک، شاید در زمان جنگ یک یا دو بار مورد حمله بیولوژیک با بیماری هایی مانند حصبه و اسهال قرار گرفتیم؛بعدها در کنترل چند اپیدمی در اصفهان مانند شیگلوز و تب کنگو کار کردیم و شاید آن تجربیات قبلی باعث شد از این حملات بیولوژیکی نترسیم و درست مدیریت کنیم.


شنبه ، ۶شهریور۱۳۹۵


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سینانیوز]
[مشاهده در: www.tnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 119]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن