تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 15 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام حسین (ع):چه آسان است مرگى كه در راه رسيدن به عزّت و احياى حق باشد، مرگ عزتمندانه جز زندگى جاو...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804664017




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

ارتباط غیر اخلاقی در پارتی ها و عاقبت عقد بی سر و صدا برای دختر جوان - پایگاه خبری و اطلاع رسانی رکنا


واضح آرشیو وب فارسی:رکنا: رکنا: اگر روزی که خود را سوار بر اسب خوشبختی می دیدم و احساس می کردم درمیان ابرها پرواز می کنم لحظه ای هم به دنیای واقعی می اندیشیدم و به عاقبت عشق های زودگذر خیابانی و این دلباختگی های دروغین فکر می کردم شاید امروز به روزگار سیاه خودم تاسف نمی خوردم و زندگی ام را این گونه به نابودی نمی کشاندم..... زن 23 ساله درحالی که چشمان غمگین خود را به نگاه عاشقانه دختر خردسالش گره زده بود و عنوان می کرد دیگر امنیت جانی ندارم و نمی توانم با «آتیلا» زندگی کنم به کارشناس اجتماعی کلانتری مصلای مشهد گفت: 3 سال قبل خیلی اتفاقی با «آتیلا» در خیابان آشنا شدم. آن روزها شیفته محبت بودم اما در اوج هیجانات دوران جوانی راه را به خطا رفتم و به جست وجوی محبت در خیابان ها پرداختم. این بود که تنها یک لبخند خیابانی مرا درگیر دلباختگی های دروغین کرد و رابطه ام هر روز با آتیلا نزدیک تر شد. پدرم چند سال قبل مادرم را طلاق داده بود و من و خواهرم نزد مادرمان زندگی می کردیم اگرچه همه تلاش مادرم خوشبختی ما بود اما دوستی خیابانی با آتیلا موجب شد تا من نگاه های نگران و نصیحت های او را نادیده بگیرم. خیلی زود و با تحریک دوستانم از خانه فرار کردم تا به قول خودم آزاد باشم. «آتیلا» سابقه کیفری داشت و آخرین بار 3 سال زندان را به جرم چاقوکشی و نزاع تحمل کرده بود اما مادر او وضعیت مالی خوبی داشت و آپارتمانی را در منطقه آب و برق مشهد در اختیارش قرار داده بود. از آن روز به بعد آن واحد آپارتمانی به پاتوق خوشگذرانی هایمان تبدیل شد و شب و روزمان را با دختران و پسران جوانی می گذراندیم که در دام اعتیاد و مشروبات الکلی گرفتار شده بودند. شرکت در مجالس و پارتی های شبانه مختلط تنها بخشی از ولگردی های شبانه مان بود که نام تفریح و خوشگذرانی بر آن گذاشته بودیم. آن روزها آن قدر غرق در این عشق های دروغین بودم که نتوانستم لحظه ای به عاقبت کارهایم فکر کنم مدتی بعد مادر آتیلا برای جلوگیری از آبروریزی ، بدون برگزاری هیچ گونه مراسمی، مرا به عقد آتیلا درآورد من هم که به خاطر بارداری شرایط سختی را می گذراندم به ناچار نزد مادرم بازگشتم. آن روز مادرم مرا با آغوش باز پذیرفت و اتاقی را در همسایگی خودش برایم اجاره کرد این گونه بود که آتیلا هم نزد من بازگشت اما اعتیاد و مصرف مشروبات الکلی موجب بیکاری او شده بود به طوری که مشکلات مالی آزارمان می داد اگرچه اجاره خانه و هزینه های پزشکی تولد فرزندم را مادرم پرداخت می کرد اما هر روز وضعیت مالی ما بدتر می شد این درحالی بود که آتیلا نیز نه تنها سرکار نمی رفت بلکه برای تامین هزینه های اعتیاد و مشروبات الکلی مرا تحت فشار می گذاشت. او دیگر من و دخترم را فراموش کرده و تنها به فکر خودش بود با وجود این مادر آتیلا نیز سراغی از ما نمی گرفت و من به روزگار سیاه خودم تاسف می خوردم. وضعیت زندگی ما به حدی بحرانی شد که دیگر آتیلا پس از مصرف مشروبات الکلی از حالت طبیعی خارج می شد و به من حمله می کرد از این شرایط خسته شده بودم چرا که هر لحظه امکان داشت در حالت غیرعادی که دارد مرگ مرا رقم بزند. به همین دلیل فرزندم را برداشتم و برای مدتی به خانه مادرم رفتم اما هیچ تغییری در وضعیت روحی و روانی آتیلا به وجود نیامد و دیگر راهی جز طلاق ندارم... برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید. برای دیدن حوادث روز کلیک کنید.


جمعه ، ۵شهریور۱۳۹۵


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: رکنا]
[مشاهده در: www.tnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 27]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن