واضح آرشیو وب فارسی:مهر: محمدرضا سنگری:
شعر امروز امیدوار و آرمانگرا شده است
شناسهٔ خبر: 3743223 - سهشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۵:۰۳
فرهنگ > شعر و ادب
.jwplayer{ display: inline-block; } یک پژوهشگر ادبی گفت: شاعران انقلاب علاوهبر توجه به عرفان درونی، به تحولات اجتماعی هم توجه دارند و حتی خود را نیز نقد میکنند که نوعی ادبیات «خوداتهامی» است. به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی حوزه هنری، «محمدرضا سنگری» در سومین نشست تخصصی بررسی سبک و مکتب ادبی «شعر انقلاب» که به همت حوزه هنری استان ایلام برگزار شد، به بررسی مختصات سبکی شعر انقلاب پرداخت و اظهار کرد: مهمترین شاخصه شعر انقلاب «تلفیق» و «ترکیببندی» است. این نویسنده و پژوهشگر، دغدغهی جامعه ادبی استان ایلام و حوزه هنری را در بررسی ابعاد مختلف شعر انقلاب بسیار بجا و لازم دانست و گفت: در تحولات شتابناک عصر حاضر و با گذشت بیش از سه دهه از عمر انقلاب اسلامی، باید راههای رفته در شعر انقلاب بررسی و نقد شود. سنگری با بیان اینکه باید برای بررسی شعر انقلاب ابتدا واژهی «ادبیات» را تعریف کرد، افزود: ارائه یک تعریف عالمانه از شعر انقلاب بسیار دشوار است و برای رسیدن به یک تعریف مشخص، باید چند شاخص را برای شعر انقلاب در نظر بگیریم. خاستگاه، موضع و موضوع سه شاخصه هستند که با کمک آنها میتوان تصویر روشنتری از شعر انقلاب را به دست آورد. وی ادامه داد: انقلابی در کشور ما اتفاق افتاد که دینی بود، رهبر آن دینی بود، شعارها و نمادها دینی بودند؛ بنابراین مسأله ملیت در ذیل دین قرار داشت و مجموعه این شاخصهها، ادبیات انقلاب را ساخت و در کتابهایی مانند «تنفس صبح» و یا «همصدا با حلق اسماعیل» حسینی و در آثار حمید سبزواری و مشفق کاشانی و دیگران تجلی یافت. سنگری در ادامه حوزه شعر انقلاب را به ۲ دسته تقسیم کرد و افزود: کسانی که آثارشان ریشه در ادبیات گذشته دارد (چه گذشتههای دور و چه نزدیک) و این دسته نیز خود به ۲ گروه تقسیم میشوند: شاعرانی که با انقلاب پیوند پیدا نکردند و به باورهای خود پایبند بودند مانند اخوان، شاملو و سیمین بهبهانی و گروه دیگر باورمندان انقلاب بودند که با انقلاب اسلامی همراهی کردند مانند مهرداد اوستا و ناصر ایرانی. این پژوهشگر ادامه داد:در این میان نسلی نیز در خود انقلاب شکفتند و از سنت جدا نشدند و ارتباط خود را با ارزشهای سنتی حفظ کردند مانند تقی رأفت و جعفر خامنهای. این پژوهشگر برجسته ادبیات معاصر دسته دوم شاعران انقلاب را افرادی دانست که پدیدههای نوظهوری را در فضای ادبیات کشور همراه با تحولات سیاسی، اجتماعی و تکنولوژیکی به وجود آوردند؛ مثلا خاطره، در گذشته ادبی ما جایگاهی نداشته است اما با بررسی ۴۳۲۷ اثر حوزه انقلاب در سال ۸۸ شاهد آن هستیم که بیش از ۲ هزار اثر آن خاطره نویسی بوده که این آمار نشان میدهد خاطره از شعر جلو افتاده است. وی ضمن برشمردن تعدادی از آثار شاخص و پرمخاطب در حوزه خاطرهنویسی گفت: کتاب «دا»، «پایی که جا ماند»، «دختر شینآباد» و «نورالدین پسر ایران» همگی خاطرهنویسی هستند و در کنار این گونه ادبی نوظهور، شاهد رواج زندگینامهنویسیهایی هستیم که تلفیقی از داستان و مستند هستند؛ این در حالی است که این گونههای ادبی در عصر قبل از انقلاب بسیار اندک تولید شدهاند. سنگری ادامه داد: وصیتنامه نویسی که قبل از انقلاب یک گونه ادبی محسوب نمیشد، در دوران دفاع مقدس تبدیل به یک ژانر ادبی موفق شد و در این دوران، شاهد رشد کوتاهنویسیهایی مانند سنگرنوشته و لباس نوشته هستیم که تحولی در ادبیات ایران بوده است. این پژوهشگر، تحولات فناوری و ارتباطی را عاملی در ایجاد گونههای ادبی تازهای دانست که با مقتضیات زمانه ایجاد شده و بالندگی پیدا میکند، تصریح کرد: نامههای الکتریکی یا رایانامهها و پیامکنویسی با تلفن همراه پدیدههایی جدید بوده و دارای وجه ادبی هستند که در این راستا علیاصغر ارجی، محمود اکرامیفر و مرتضی منطقی مطالعات خوبی انجام دادهاند. وی ضمن اشاره به اینکه بررسی یک پدیده ادبی در حوزه سبک از سه منظر ابعاد زمانی، ابعاد بیانی و ابعاد فکری ضروری است، گفت: البته در بررسی شعر انقلاب در حوزه سبک، باید به اقتضائات زمانی آثار ادبی نیز توجه کرد و اگر اشعار در زمان خود دارای نقائص زبانی و تصویرسازی هستند، باید بدانیم که اشعار موفق و پخته امروز نتیجه همان آثار اولیه هستند و به عبارتی، آنچه که امروز داریم آبشخور آن در گذشته است. سنگری در ادامه به مهمترین شاخصه شعر انقلاب که آن را «تلفیق» و «ترکیبسازی» میداند پرداخت و گفت: طبق بررسیهای انجام گرفته، شاعران انقلاب میل زیادی به ترکیب سازی واژگان داشتند و در یک سیر زمانی، بیشترین کلماتی که با آنها ترکیبات نو ایجاد کردند ابتدا واژه «خون» و سپس «سرخ»، «گل» و دست آخر هم واژه «دل» بود که این تطور، نشان از رشد ابعاد فکری شعر انقلاب دارد. وی افزود: شاعران انقلاب با این واژهها و کلمات دیگر، ترکیب میساختند، اسم و صفت را ترکیب میکردند و آرام آرام آنقدر خلاقیت و مهارت در ترکیبسازی بالا رفت که حتی قالبهای شعری را ترکیب کردند و قالبهای تازهای ساختند و در این راه به قلههای بلندی در شعر رسیدند. این پژوهشگر خصوصیت دیگر شعر انقلاب را خصوصیت آفاقی و انفسی آن دانست و گفت: شعر آفاقی شعری است که شاعر، فریم به فریم صحنه را جلوی چشم ما میگذارد و در شعر انفسی، مانند شعر عرفانی، سفری درونی را توصیف میکند. صاحب کتاب «نتایج سحر» معتقد است که شاعران انقلاب علاوه بر توجه به عرفان درونی، به تحولات اجتماعی هم توجه دارند و حتی خود را نیز نقد میکنند که نام این نوع ادبیات «خوداتهامی» است. سنگری در مقایسه شعر قبل و بعد از انقلاب گفت: در شعر قبل از انقلاب متانت و حیای تکنیک وجود نداشت و فضای شعر و ادبیات پر از الفاظ زشت بود و شاعران علاوه بر توهین به ارزشها و سنتها و عریانگویی، رکیکترین مسائل را عنوان میکردند اما در شعر و داستان پس از انقلاب، کلمات عفافآمیز به ادبیات ورود پیدا می کند، طنز ادب دارد و سلامتی بیان به شعر وارد میشود. وی افزود: شعر امروز امیدوار و آرمانگرا شده است اما در گذشته شعر پر از ناامیدی و سیاهی بود. شعر انقلاب برآمده از گفتمان روشن و امیدوار تشیع، چشماندازی امیدوارکننده پیدا کرده است که این مهم ملهم از تفکر انتظار و ظهور است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 51]