واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: جامعه > خانواده - مریم صیامی نمین
چند روز پیش بود...خواستم بگذرم ولی هر کاری کردم باز به این نتیجه رسیدم که نه؛ گذشتنی نیست. با چرایی و چگونگی و اهداف نامگذاری این روز کاری ندارم، هرچند که شیوه برگزاری و پاسداشت این روز خود گویای اهداف طراحی این انتخاب است. قصه از آنجایی شروع شد که به بهانه افسردگی جامعه، برنامه ای ساخته شد به نام خندوانه. به چرایی و چگونگی و اهداف و حاصل کار این برنامه هم نمی پردازم، چرا که معتقدم یکی از مشکلات ما اظهارنظرات غیر کارشناسی است، از این جهت این مقوله را به اهل فن واگذار می کنم. گله من به تنها به عنوان یک انسان، به عنوان یک زن و به عنوان یک مادر، از محتوای برنامهای است که به نام و بهانه روز دختر در رسانه ملی روی آنتن می رود، ولی محتوا و مضمون برنامه در واقع سعی در انکار موجود مستقلی به نام دختر دارد. زیاده گویی نشود و بپردازیم به اصل ماجرا: ظاهرا؛ دقت کنید، ظاهرا تصویر بردار برنامه به طور اتفاقی وارد یک جمع دوستانه دورهمی دخترانه در یکی از خوش نام و خوش منظره و فرهنگی ترین مراکز تفریحی- فرهنگی تهران شده و بیننده را به تماشای تصاویری می نشاند که اجتماعی از جمعیت مونث با پوشش حجاب اسلامی کامل ( اکثریت قریب به اتفاق چادری) دور میز بزرگی نشسته اند و از کله پاچه و دیدنی های همدان و... صحبت می کنند، کاملا خودمانی! در تمام این مدت صدای واحدی، واضح تر و غالبتر به گوش رسیده و به نظر می رسد بقیه به این صدا پاسخ می دهند... حواشی بماند ...اصل مطلب ، گفتگوی گزارشگر است ب ا همان صدای غالب. روز دختر است و طبیعی است اگر توقع داشته باشیم از خیل آن تعداد نسبتا زیاد مونث، برگزیده مصاحبه، دختری باشد که قابلیتهایی برای بیان در رسانه و معرفی الگویی اجتماعی برای ارائه به دختران داشته باشد. اما مورد مصاحبه؛ خانم ظاهرا بیست هفت، هشت ساله ای است که هشت سال پیش ازدواج کرده و دو پسر دارد و از قضا رمز موفقیتش در زندگی مشترک، گذشت بسیار زیاد آقای همسر بوده و... این که این خانم کیست و اصولا چه ویژگی داشته که توانسته نظر مسئول امور مالی برنامه را جلب کرده و به این برنامه دعوت شود، بماند... ولی مگر نمی گوییم "روز دختر"؟! اما اصل ماجرا، که گفتگو و اظهارنظر این بانوی جوان در پاسخ به سوالات گزارشگری است که جز صدایی لوده گونه، نشان دیگری از او نداریم. ابتدای مکالمه به چرایی این دورهمی که همان حجاب و پوشش مشترک شرکت کنندگان است اشاره می شود و به این که درمورد چه چیزی گفتگو می کنند و ... تا این جای گفتگو خوب پیش می رود و همه چیز تقریبا منطقی و عادیست تا این که گزارشگر می پرسد: چه چیزی خانمها را ناراحت می کند؟ بانوی جوان پاسخ می دهد: این که از خانمها راجع به سن و وزنشان پرسیده شود! گزارشگر با لحنی تمسخرآمیز می پرسد" یعنی چیز دیگری خانمها را ناراحت نمی کند؟" ایشان می فرمایند: نه صدا با تمسخر بیشتری می پرسد، یعنی جنگ و ... خانم جوان وسط حرف پرسشگر می پرد و با تاکید می گوید: نه نه اصلا! صدا به نظر متعجب می شود و گفتگو را ادامه می دهد و از ایشان راجع به زندگی شخصی و نام فرزندان و... می پرسد تا نوبت می رسد به سوال دیگری که"چه چیز خانمها را شاد می کند؟" خانم جوان : با قاطعیت جواب می دهند؛ "خرید"! این بانوی جوان که از قضا به مدد توان مالی خانواده محترمشان ، شکرخدا زندگی بی دغدغه و مرفهی را تجربه می کنند و به شهادت صفحه اینستاگرامشان، بیشترین اوقاتشان را خارج از کشور می گذرانند و باز به شهادت همان صفحه، طراح مدلباس و پوشش اسلامی هستند، کجا از دغدغه، دلمشغولی، نگرانی و آمال و آرزوهای زنان ایرانی، چه از نوع روشنفکر تحصیلکرده آکادمیک فعال فرهنگی سیاسی اجتماعی، چه از نوع زحمتکش کارگر سرپرست خانوار، چه از نوع همسر یا مادر یک بیمار خاص پرزحمت و هزینه و... خبر دارد که بتواند با این صراحت و قاطعیت از طرف جامعه زنان نظریه صادر کرده و معرف نگاه و طرز فکر زنان باشد؟! در بیشتر جوامع انسانی، برای پی بردن به ناهنجاریهای شخصیتی و نقاط ضعف فرهنگی، باید رفت و با قشری ترین آدمهای آن جامعه هم نشینی کرد، در رفتار و گفتار آنها دقیق شد تا به حفره های فرهنگی آن جامعه رسید، در حالیکه در کشور ما برای یافتن گودالهای بزرگ و عمیق فرهنگی و ضعف های شخصیتی و تماشای رفتارهای ناپسند، کافیست که چند ساعت روبروی "تلویزیون ملی" بنشینید تا به عمق فاجعه پی ببرید. این بانوی جوان که نهایت دانش و آگاهیش در رابطه با برندهای مختلف لباس و کیف و کفش و جواهرات و...، هارمونی رنگها و جنس پارچه هاست؛ طبیعتا از دنیای بسیاری از زنان و دختران این کشور بی اطلاع و از تلاشها و مرارتهای آنها برای بقای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بی خبر و نا آگاه است. صد البته نظرات این بانوی جوان و هم فکرها و هم نظراتشان برای خود محترم و قابل قبول است، اما مسلما نمی تواند عقیده و نظر و رای همه زنان و دختران این کشور باشد و نباید در پخش از رسانه ملی، بدون اشاره به شخصی بودن عقیده ایشان از آن عبور شود؛ نباید عواقب سخنان این چنینی را که جنس مونث را موجوداتی حقیر و هجو و تهی معرفی کرده، و درحق دیگر زنان آگاه و مطلع و موفق و فداکار این مرز و بوم بی انصافی می شود؛ نادیده گرفته شود. گذشته از این که اگر روز، روز دختراست ، الحمدالله در این کشور پهناور و در همین تهران خودمان، دختر موفق مستقل و توانای نام آور و افتخارآفرین، کم نداریم؛ چرا باید خیلی ملو و یواشکی از بانویی با دو فرزند به عنوان الگوی دختر ایرانی یاد شود؟ جدای کوتاهی و جفایی که در این مصاحبه در حق زنان کشورم شده، تمام این چند روز گذشته ذهنم درگیر این پرسش بوده است که تعریف ما از دختر دقیقا چیست؟ و انتظار ازدواج و داشتن فرزند آیا غایت آمال و آرزوهای دختران ماست؟ یعنی افتخار دختر ایرانی، ازدواج، داشتن فرزند؟!!... ببخشید من کمی گیج شدم؛ این وسط دختر کجاست؟!! ۴۷۴۷
چهارشنبه 20 مرداد 1395 - 17:06:00
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 96]