واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: آخرین روز ماه جولای (دهمین روز امرداد) به پاس فداکاریهای محیطبانان در سراسر گیتی، روز جهانی محیطبان نامگذاری شده است؛ جامعهای که بیوقفه در معرض خطرهای ناشی از کار در طبیعت است و دشواریهای شغلی آن کمتر مورد توجه مقامات سیاسی و اداری کشورها قرار میگیرد؛ شغلی که با عملیات در شرایط سخت و ابزارهای خاص ماموریت در زمین و هوا و آب تعریف میشود و از طرفی حلقه مهمی از زنجیره دانشمحور حفاظت از محیطزیست جاندار و بیجان در عالم هستی است تا جایی که بسیاری از شاغلان آن خود از کارشناسان برجسته یک حوزه تخصصی هستند.
گرچه طبق آمارهای جهانی برای اولین بار حدود 150 سال پیش (می 1866 مطابق با اردیبهشت 1245) فردی با عنوان شغلی «محیطبان» استخدام شده، ولی این حرفه از قرنها پیش از آن با عناوین مختلف در سراسر جهان از جمله در ایران رواج داشته است. شاید از همان روزهای دور، محیطبان نیز همانند بسیاری از ماموران ضابط قوانین و مقررات سلاح به دست میگرفته، اما اینکه محیطبانان ایرانی در قرن 21 هم باید لزوما مسلح به سلاح خودکار جنگی باشند، کمی جای بحث دارد و البته موافقان و مخالفان بسیار که جای بحث آن در حوصله این نوشتار نیست. پیش از این نیز در همین ستون گفتهام که آموزش، مهمترین حلقه مفقوده زندگی حرفهای در حوزه محیطزیست است. با این تاکید که مقصودم «آموزش برای همه» است و در اولین اولویت برای محیطبانان که بتوانند فضای پرفشار ناشی از شرایط ویژه طبیعی را مدیریت کنند. این حرفه بیش از دلسوزی، نیازمند توانمندسازی و ارتقای مهارت است. این مهارت فقط نحوه خشابگذاری، هدفگیری یا تمیز کردن سلاح نیست. آموزشهای نوین مبتنی بر رفتارشناسی طرف مقابل، افزایش تمرکز، کنترل خشم، مدیریت هیجانات و اموری از این دست کلیدی هستند. پارادوکس حمل سلاح و عواقب قضایی و بهکارگیری آن از دلنگرانیهای محیطبانان ایران است که گاه زانویشان را در راه انجام وظیفه سست میکند و این ایراد وارد است که اگر موضوع حمل سلاح برای محیطبانان ضرورتی خدشهناپذیر است، به همان اندازه باید آموزش آنها جدی گرفته شود. با یک محاسبه ساده میتوان دریافت که هزینه دادرسی، طی مراحل قانونی دفاع از یک محیطبان و پرداخت دیه برای آموزش صدها محیطبان کفایت میکند و این بجز خسارت روحی، معنوی و اجتماعی است که غیرقابل جبران مینماید. از سوی دیگر، محیطبانان ایرانی مثل بسیاری از کارکنان دستگاههای دولتی، سندیکا یا انجمن صنفی ندارند که مشکلات آنها را به صورت رسمی و تخصصی منعکس، پیگیری یا مدیریت کند. در غیاب چنین نهادی معمولا تلاشهای فردی در قالب اعتراضهای انفرادی یا انعکاس در رسانههای اجتماعی بروز میکند که نه به ذائقه مقامات دولتی خوش میآید و نه محیطبانان. نتیجه آن که گلایه میشود از همکارانِ «پردیساننشین» که اعتنایی به مشکلات نیروهای خط مقدم حفاظت از محیطزیست ایران ندارند. آنها هم که از فشارهای اقتصادی و برخی کمبودها کاسه صبرشان لبریز میشود، ولی خوش ندارند که رختهای چرکشان در کوچه، پیشِ چشم دیگران شسته شود و دچار سرخوردگی و بیانگیزگی میشوند که خود خسارات جبرانناپذیر دیگری دارد. برای حل مشکلات محیطبانان نمیتوان نسخه شفابخش فوری حلکننده همه مشکلات ارائه کرد، ولی میتوان پیشنهادهایی روی میز گذاشت که در صورت توافق بیشتر ذینفعان، کمی از چالشهای موجود را بکاهد. رفع تبعیض در حقوق و مزایا، ارجاع کار و پرداخت پاداش براساس توانمندی و مسئولیتپذیری و ایجاد نظام ارتقای علمی و معرفی ظرفیتهای شغلی جدید از جمله راهکارهایی است که میتواند در کوتاهمدت و میانمدت بر پیکره محیطبانی کشور تاثیر مثبت داشته باشد. دلیل نامگذاری این روزها هم بهانهای است تا علاوه بر یادکرد و گرامیداشت، بتوان به بازخوانی چالشها و تلاش برای رفع آنها نشست. دکتر اصغر محمدی فاضل - کارشناس محیطزیست
دوشنبه 11 مرداد 1395 ساعت 07:58
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 26]