تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1837929495
روایتی از ریختن وسایل سردبیر وطن امروز در کف خیابان
واضح آرشیو وب فارسی:الف: روایتی از ریختن وسایل سردبیر وطن امروز در کف خیابان
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۰۹:۵۵
«در جمهوری اسلامی همه آزادند الا حزباللهیها»! نور ببارد به قبرت مرتضای آوینی! حرف حساب، جواب ندارد! دولت هم اگر از ما شکایت به دستگاه قضا نبرد، هستند عزیزانی که در روز روشن، میز و صندلی سردبیر روزنامه را به خیابان منتقل کنند!حسین قدیانی طی یادداشتی در روزنامه وطن امروز نوشت: «یک بار ما رفته بودیم کرمانشاه. علی هنوز ازدواج نکرده بود. یک ارتشی آمد در خانه و مقداری آذوقه به ما داد. حالا علی به ما قبلا سفارش کرده بود که از این جور چیزها به هیچوجه نگیریم. من به آن ارتشی گفتم: اینها چیست؟ گفت: مال جناب سروان است! من پاکتها را گذاشتم آشپزخانه اما درشان را باز نکردم. تا اینکه سر و کله علی پیدا شد و من ماجرا را برایش تعریف کردم. علی خیلی ناراحت شد که چرا آن پاکتها را که ظاهرا چای بودند، آوردم خانه. بعد از چند روز، دوباره سر و کله همان مرد پیدا شد. این بار من هیچ پاکتی از او نگرفتم. بعدها در پادگان ارتش، این ارتشی برای خودشیرینی، یک جوری به علی حالی میکند که پاکتها کار او بوده! بنده خدا که فکر میکرد با تشویق علی روبهرو میشود، با اخموتخم علی مواجه شد که تو به چه حقی از بیتالمال برای خودشیرینی استفاده کردهای؟! بعد هم علی به آن مرد میگوید: پول پاکتها با محتویاتش چقدر میشود؟ خلاصه! آن پول را برمیگرداند بیتالمال و طرف را هم یک هفته بازداشت میکند!»فکر میکنید راوی خاطره بالا چه کسی باشد؟! حدس میزنید در خاطره بالا «علی» چه کسی باشد؟! القصه! بهار ۸۵ یعنی ۱۰ سال پیش رفتم مشهد تا برای مجله «یاد ماندگار» با خانم «شهربانو شجاع» مصاحبه کنم. شهربانو شجاع اما همین ۳ روز پیش درگذشت. او مادر امیر شهید علی صیاد شیرازی بود. با این توضیح مختصر، لابد جواب ۲ سوالی را که پرسیدم، گرفتی! و خوب وقتی هم گرفتی! در این روزهای سرشار از فیش! حالا یک پرسش دیگر؛ در فلان مناظره تلویزیونی انتخابات ریاستجمهوری ۹۲ کدام نامزد بر سینه کوبید و گفت «من سرهنگ نیستم، حقوقدانم»؟! این یکی دیگر، توضیح مرا نمیخواهد! جوابش را حتما میدانی! حسن روحانی! آفرین! صدآفرین! «آفرین» را به توی خواننده گفتم، «صدآفرین» را به حسن روحانی! اصلش مبارزه با فساد را باید با همین خاطره شروع کرد! با همین چند پاکت چای! تخممرغدزد، شتردزد میشود! برای این مدیران نجومی هم اولش از همین پاکت چای شروع شد! اصلا شاید از یک استکان چای! پس صیاد فقط قهرمان مبارزه با منافقین نیست، قهرمان مبارزه با نفاق درون، فساد درون، منیت درون، کدخدای درون و شیطان بزرگ درون هم هست! درون هر نفسی، یک اوبامای بشدت مبادی آداب و باهوش هست که اگر بینیاش را به خاک نمالی، دمار از روزگارت درمیآورد! علیایحال آنجا که نفس، آدمی را دعوت به فساد میکند، چه سرهنگ باشیم و چه نباشیم، باید صیاد را الگو قرار دهیم! صیاد را! پس یک بار دیگر خاطره بالا را مرور کنیم! چه جالب! محل وقوع آن خاطره هم «کرمانشاه» است! «شهید جمهور» چه خاطرهای در کرمانشاه از خود به یادگار گذاشت، «رئیسجمهور» چه خاطرهای؟! «سروان صیاد شیرازی» چه خاطرهای، حقوقدان حسن روحانی چه خاطرهای؟! «بعد از چند روز، دوباره سر و کله همان مرد پیدا شد. اینبار من هیچ پاکتی از او نگرفتم». خب میگرفتی مادر! روحت شاد شهربانو شجاع اما یعنی فرزند تو، این امیر دلاور ارتش اسلام، این خار چشم منافقین و این اسطوره بیبدیل مرصاد، اندازه ۴ تا پاکت چای از بیتالمال حق ندارد؟! «بعد هم علی به آن مرد میگوید: پول پاکتها با محتویاتش چقدر میشود؟ خلاصه! آن پول را برمیگرداند بیتالمال و طرف را هم یک هفته بازداشت میکند!» عجبا! پول پاکتها دیگر برای چه؟! اصلا پاکت چی هست که پولش چقدر باشد؟! و یک «عجبا»ی دیگر! یک هفته بازداشت، تنها به خاطر ۴ تا پاکت چای؟! آری! یک هفته بازداشت، تنها به خاطر ۴ تا پاکت چای، که تخممرغدزد، شتردزد میشود! بعضی از این مدیران نجومی توهم زدهاند ما ملت بعد از شنیدن نام «جمهوری اسلامی» تنها و تنها یاد ایشان و شرکا میافتیم لیکن مگر صیاد مرده است؟! از قضا، پرورش مدیران از ما بهتران، محصول فاصله گرفتن از «مکتب صیاد» است! زیادی به سرهنگ نبودن خود ببالی، مدیرانت هم میشوند همین شرکا که جز «حقوق» تقریبا هیچ چیز دیگری نمیدانند! کیست مگر سرهنگ؟! جز آنکه از مادر، زن، بچه و مال و منال این دنیا میگذرد تا به هزینه جان شیرین خود امنیت را ارزانی همگان کند؟! باورم هست آن جمله قصار مناظراتی، آه بسیاری از پیشکسوتان جبهه و جنگ را به همراه داشت! و این هم یک آه دیگر! که خدا دید و شنید! اینک خدا باز هم مشغول سخن گفتن با دولت است! خدا دارد با خاطره سروان علی صیاد شیرازی، آنهم در شهر کرمانشاه با حضرات سخن میگوید! از این واضحتر؟! از این رساتر؟! خون کدامیک از این مدیران بیشرم و حیا پررنگتر از خون صیاد ما بود؟! جان کدام یک از این مدیران پرطمطراق شیرینتر از جان صیاد بود؟! کدام این جماعت، نخبهتر از صیاد بودند؟! کدام این جماعت، بیش از صیاد به کشور سود رساندند؟! بعضی بر این باورند «عقیل و شمع بیتالمال» یک مفهوم انتزاعی است اما به شهادت صیاد، هرگز اینگونه نیست! دنیا یعنی تفاله چای! دنیا با همه زرق و برقی که دارد، آخرش یعنی تفاله چای! آب بینی بز! لنگه کفشی پاره! یکی اما در همین دنیا میشود صیاد، یکی هم اجازه میدهد تفاله چای او را صید کند! مرگ اگر شهادت هم باشد، باز یعنی دل بریدن از دنیا! و صیاد آنگونه زیست که در قنوت نمازش از خدا شهادت طلب میکرد! آن را که حساب پاک است، چه هراس از مرگ؟! «فتمنوا الموت» کار صیاد است! و کار مادر صیاد که در طول آن مصاحبه، آرزویی جز پیوستن به پسر شهیدش نداشت! جا دارد به تأسی از قرآن، خطاب به بعضیها بگوییم؛ آیا شما هم قادر هستید مثل صیاد، این همه راحت، طلب مرگ کنید، در حالی که آب بینی بز، چند کیلو تفاله چای یا لنگه کفشی پاره، شما را صید خود کرده است؟! حق دارد مولای خراسانی ما اگر که در دیدار رمضانی با اعضای کابینه، نهجالبلاغه برای دوستان میخوانند! نهجالبلاغه یعنی راه علی! راه عدل! راه صیاد! علی صیاد شیرازی! چه اسم زیبایی! و چه رسم زیبایی! در آن عصر شوم مثلا اصلاحات، دولت بنا داشت ذائقه ملت را عوض کند اما غوغایی به راه انداخت ملت زیر تابوت امیر ارتش اسلام! علیالظاهر جنگ نبود لیکن ملت، سروان و سرهنگ و سردار خود را فراموش نکرده بود! ذائقهاش عوض نشده بود! الان هم ذائقه ملت عوض نشده! مردم صیاد خود را دوست میدارند! سردار بیمحافظ! سروان اهل عدل و داد! سرهنگ محجوب!«علی همیشه میگفت: پول برای من، با کثافت هیچ فرقی نمیکند. الان کسی این حرفها را باورش نمیشود ولی علی بعد از پیوستنش به دانشگاه افسری، همه حقوق خود را به من میداد. میگفت: مادرجان! من یک جور بلدم گلیم خودم را از آب بیرون بکشم اما شما ۵ تا پسر و ۲ تا دختر داری. حتی بعد از ازدواج هم، بخشی از حقوقش را میداد به من، که قبول کردنش برای من سخت بود. حاضر بود خودش و خانوادهاش در سختی زندگی کنند اما به ما هیچ گزندی نرسد. تا وقتی شهید شد، هیچ وقت نشد این مقرری را به ما ندهد. علی فکر میکرد پدرش با حقوق ناچیز بازنشستگی، چگونه میتواند این خانواده شلوغ و پر رفتوآمد را بچرخاند».***دوباره که دارم میخوانم، فکر میکنم این متن «فیش حقوقی صیاد» است! دقیقا! با همه جزئیات! کاش در جلسه بعدی هیأت دولت، هنگامی که اعضای کابینه مشغول نوش جان کردن چای هستند، یکی پیدا شود خاطره اول این یادداشت را برای حضرات بخواند! دقیقا! با همه جزئیات! بعدالتحریر«در جمهوری اسلامی همه آزادند الا حزباللهیها!» با همه علایقم به روحیات انقلابی، هر وقت به این جمله برمیخورم، دوست دارم بنشینم و کلی ردیه برایش بیاورم! اقلش این است که بگویم سید شهیدان اهل قلم، هنگام بیان این جمله، دیگر زیادی احساساتی شده بود! و اصلا یک چیز دیگر؛ آیا ممکن است در جمهوری اسلامی همه آزاد باشند الا حزباللهیها؟! راستش را بخواهید اساسا خیلی موافق این نوع نگاه نیستم! هم از مظلومنمایی بدم میآید، هم از اینکه بخواهیم خدای نکرده قضاوتهای احساسی درباره نظام داشته باشیم! با همه این اوصاف، میخواهم اعترافی بکنم و بالاتر! دستانم را در برابر این جمله به علامت تسلیم بالا بیاورم! آری! خود غلط بود آنچه میپنداشتیم، چرا که «در جمهوری اسلامی همه آزادند الا حزباللهیها»! نور ببارد به آن قبر مرمرینت مرتضای آوینی! حرف حساب، جواب ندارد! دولت هم اگر از ما شکایت به دستگاه قضا نبرد، هستند عزیزانی که در روز روشن، میز و صندلی سردبیر روزنامه را به خیابان منتقل کنند! آه! در جمهوری اسلامی همه احترام دارند الا حزباللهیها! آنجا که هنگام ورود به ساختمان نیمبند روزنامه، متحیر میمانی که میز و صندلی سردبیری، کف خیابان چه میکند؟! و اصلا چرا این همه مأمور؟! اینجا چه خبر است؟! القصه! ساعت ۱۴ روز سهشنبه، زنگ زدم دفتر که ایمیلتان را چک کنید! متنم را فرستادهام! تیترش را هم زدهام «فیش حقوقی صیاد»! بچههای دفتر اما گفتند: «ریختهاند روزنامه و دارند وسایل را یکییکی میبرند بیرون!» به طرفهالعینی آماده شدم و راه افتادم! در راه زنگ زدم به یکی از همکاران که این بار کدام متن روزنامه، این بلا را سر ما آورده؟! خنده تلخی تحویلم داد و گفت: «مأموران فلان نهاد با کلی باربر ریختهاند روزنامه، از اتاق سردبیری شروع کردهاند دارند یکییکی وسایل را میریزند کف خیابان! که چی؟! که حکم تخلیه دارند! وقتی رسیدند اتاق سردبیری، سردبیر میخواست نماز بخواند که به او گفتند نمازت رو برو توی خونه بخون! و البته سردبیر بیآنکه با جماعت وارد بگومگو شود قامت بست اما آنها حتی حرمت نماز را هم نگه نداشتند و در همان حین، میز و صندلیها را داشتند میبردند بیرون!» با اعصابی خراب، تلفن را قطع کردم و کلی در دلم به خودم بد و بیراه گفتم که حالا باز برو ردیه بیاور علیه جمله آوینی! همین جا بگویم که من خود از آن دستهام که دیوانهوار معتقدم روزنامهنگار حتی اگر بمیرد هم نباید روزنامه را تعطیل کند اما خود به خدایی من اگر جای سردبیر روزنامه بودم، دیگر «وطن امروز» را درنمیآوردم! گمانم ما همان کودکان گلفروش سر چهارراهیم! روزنامههای زنجیرهای که یک روز سردار همدانی را میزنند، یک روز سردار سلیمانی را، و هنوز از تهمت بزرگ تقلب عذری نخواستهاند، سر و مر و گنده، اما «وطن امروز»، وسایل اتاق سردبیرش باید کف خیابان باشد! «در جمهوری اسلامی همه آزادند الا حزباللهیها» به شهادت شکایت فلان نهاد دولتی از من و ما نیست، به شهادت رفتار دوستانی است که این بلا را سر ساختمان «وطن امروز» آوردند! و این داغ را مضاعف میکند! مگر ما متوقع هستیم که وزیر ارشاد از ما حمایت کند؟! مگر ما متوقع کمک اعضای کابینه هستیم؟! هیهات!«در جمهوری اسلامی همه آزادند الا حزباللهیها» نه برای این است که دولت اعتدال - بخوانید یکی از دولتهای جمهوری اسلامی! - ما را میزند! اینکه خب طبیعی است و باید هم بزند! یعنی رسیدهایم به جایی که باید بگوییم؛ وقتی دولت جمهوری اسلامی، حزباللهیها را میزند، اینکه خب طبیعی است و باید هم بزند! طرفه حکایت اینجاست که جمله مد نظر را آوینی گفت، نه از آن رو که «BBC» یا دوستان داخلی رسانه روباه پیر علیالدوام خط حزبالله را وارونه جلوه میدهند، بل از آن رو که دوست هم بعضا عرصه را بر جوان انقلابی تنگ میکند! آنقدر که چون دیروزی اصلا امکان انتشار روزنامه برای ما ممکن نباشد! روزگار غریبی است نازنین! خوش به حالت آقای دعایی! هم با حق دم میخوری و هم با باطل! روزنامهنگار یعنی تو! گور پدر روزنامهنگار متعهد، مستقل و آزاد! قلم را باید فروخت! هر روز به یک جناح! هر روز به یک نهاد! باید ساخت! باید پاخت! باید هم در جلسات بزرگان آفتابی شد و هم از ایشان حکم داشت، هم فصلی یک بار با تیترهای ۶ ستونی برای فتنه جشن تولد گرفت! غبطه میخورم به این همه آسودگی! رئیس همان نهادی که آن بلا را سر اتاق سردبیر روزنامه ما آورد، تو را از دور هم ببیند به احترامت بلند میشود! برایش بلند میشوی! سلام علیکم! در نهایت غلظت! ادای حروف از انتهای مخرج! تشدید روی همه حروف! خوش به حالش! خوش به حالت! حکم تخلیه سهم ما، حکم داشتن از بزرگان سهم تو! آن وقت منباب اعتدال، افه مستقل بودن سهم تو، افترای حکومتی بودن سهم ما! تقسیم کار جالبی است! ما که راضی به رضای خدا هستیم! همین! همین و دیگر هیچ!
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[مشاهده در: www.alef.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 37]
صفحات پیشنهادی
وطن امروز: گوش کنید به حرف خدا
وطن امروز گوش کنید به حرف خدا وطن امروز در یادداشت روز خود آورده است به گزارش نامهنیوز مهر 94 در همین روزنامه وطنامروز نامهای به حسن روحانی نوشتم حاوی این پیشنهاد کاملاً عملیاتی که برای شناخت جماعت کاسب هم ما منتقدان بیاییم پرده از مال و اموال خود برداریم هم اعوان و انوطن امروز: عذرخواهی کافی نیست!
وطن امروز عذرخواهی کافی نیست وطن امروز در یادداشتی آورده است به گزارش نامهنیوز عذرخواهی از اشتباهات و مشکلات از سنتهای حسنهای است که دولت یازدهم میتواند از خود به جا بگذارد نخستینش هم در ماههای ابتدایی عمر دولت یازدهم و در فاجعه توزیع سبد کالا صورت پذیرفت رئیسجمهورهمزمانی عجیب تخلیه ساختمان وطن امروز و انتشار یک گزارش در ایرنا
تراز وطن امروز حق پیگرد حقوقی ادعای کذب امتناع از پرداخت بدهی را برای خود محفوظ میداند به گزارش تراز کانال اطلاع رسانی روزنامه وطن امروز در تلگرام در مطلبی با عنوان "همزمانی جالب اقدام قهری برای تخلیه ساختمان وطن امروز و دروغپردازی خبرگزاری دولت" در خصوص حواشاوقاف تهران: روزنامه وطن امروز سال ها اجاره بها پرداخت نکرده است
اوقاف تهران روزنامه وطن امروز سال ها اجاره بها پرداخت نکرده است اداره کل اوقاف و امور خیریه استان تهران اعلام کرد که ساختمان روزنامه وطن امروز به دلیل عدم تمکین روزنامه به پرداخت اجور معوقه و اجرت المثل ایام تصرف در طول پنج سال گذشته و ایجاد خلل در اجرای نیت واقف تخلیه شده اسجوابیه روزنامه وطن امروز به خبر ایرنا و توضیحات ایران و اوقاف: روزنامه ایران بدهکار هم هست
جوابیه روزنامه وطن امروز به خبر ایرنا و توضیحات ایران و اوقاف روزنامه ایران بدهکار هم هست وزنامه وطن امروز در جوابیه ای ضمن اعلام این خبر که فردا - پنجشنبه- منتشر می شود مدعی شد برای استقرار در ساختمان فعلی خود از ابتدا به اوقاف اجاره پرداخت کرده و خبر ایرنا در این زمینه افتتوضیحات وطن امروز درباره منتشر نشدن
توضیحات وطن امروز درباره منتشر نشدنتاریخ انتشار چهارشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۵ ۱۳ کانال اطلاع رسانی روزنامه وطن امروز در تلگرام در مطلبی با عنوان "همزمانی جالب اقدام قهری برای تخلیه ساختمان وطن امروز و دروغپردازی خبرگزاری دولت" در خصوص حواشی عدم انتشار امروز ایوطن امروز: مشاهده واقعیتِ دولت در کرمانشاه
وطن امروز مشاهده واقعیتِ دولت در کرمانشاه وطن امروز در یادداشت روز خود آورده است به گزارش نامهنیوز 1- خب گوش نمیکنید مدام شعار میدهید با این شعارها که مشکلات حل نمیشود با شعر که مسائل برطرف نمیشود اینها بخشی از واکنش حسن روحانی به شعارهای صنفی و مطالبات مردمی بروزنامه وطن امروز، بدهکار بزرگ به روزنامه ایران
روزنامه وطن امروز بدهکار بزرگ به روزنامه ایران روزنامه وطن امروز یکی از بدهکاران بزرگ به روزنامه ایران است که از پرداخت بدهی سنگین خود به موسسه فرهنگی مطبوعاتی ایران امتناع می کند به گزارش ایرنا یک مقام مسئول در روابط عمومی روزنامه ایران گفت روزنامه وطن امروز با مدیریت مهردادوطن امروز: باجهای برجام و نظریه حمایت استراتژیک
وطن امروز باجهای برجام و نظریه حمایت استراتژیک وطن امروز در یادداشت روز خود نوشت به گزارش نامهنیوز شواهد درباره باجگیری شرکتهای غربی از دولت جناب حجتالاسلام روحانی بابت امضای برجام توسط دولتهایشان به حد تواتر رسیده است اوایل سال جاری میلادی فاش شد توماس پیکرینگادعای ایرنا درباره پشت پرده تعطیلی «وطن امروز»
خبر گزاری ایرتا مدعی شد یک منبع آگاه قطع کمکهای رایگان به روزنامه وطن امروز و تصمیم سازمان اوقاف برای پس گرفتن ملک وقفی در اختیار این روزنامه را از مهمترین دلایل توقف فعالیت آن عنوان کرد این منبع آگاه امروز چهارشنبه به خبرنگار ایرنا گفت ساختمان روزنامه وطن امروز متعلق به سازما-
سیاسی
پربازدیدترینها