واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: قاتل: طلبكار بودم
مرد طلافروش كه متهم است در پاتوق خلافكاران مرتكب قتل شده روز گذشته در جلسه دادگاه، حادثه را شرح داد.
به گزارش خبرنگار ما، شامگاه 23 شهريور سال 92 بود كه مأموران پليس از حادثه تيراندازي در يكي از محلههاي شهرستان دماوند با خبر و در محل حاضر شدند. بررسيها نشان داد در جريان حادثه پسري33 ساله به نام مسعود به قتل رسيده و عامل حادثه كه مردي به نام مهرداد بود، از محل گريخته است. مهدي يكي از شاهدان گفت اينجا پاتوق من و دوستانم است. لحظاتي قبل مهرداد كه از دوستانم است، وارد شد. نميدانم چرا دست به اسلحه برد و گلولهاي شليك كرد كه به مسعود برخورد كرد و كشته شد.
بعد از انتقال جسد به پزشكي قانوني، تحقيقات براي بازداشت مهرداد به جريان افتاد. بررسيها نشان داد كه متهم 34 ساله از طلافروشان شهر است كه از مدتي قبل با مهدي، صاحب پاتوق اختلاف داشته است. تحقيقات همچنين نشان داد كه شب حادثه مهدي و دوستانش، مهرداد را با نقشه قبلي به محل كشانده بودند كه حادثه رقم ميخورد.
در شاخه ديگري از بررسيها مهرداد يك ماه بعد از حادثه با هويتي جعلي در شهرستان اردبيل بازداشت شد. او در بازجوييها به قتل اقرار كرد، اما گفت كه ناخواسته دست به اسلحه برده و شليك كرده است. با كامل شدن بررسيها و صدور كيفرخواست به اتهام قتل عمد، مهرداد روز گذشته مقابل هيئت قضايي شعبه دوم دادگاه كيفري استان تهران پاي ميز محاكمه حاضر شد.
پس از اينكه اولياي دم گفتند درخواست قصاص دارند، مهرداد در جايگاه قرار گرفت و گفت: من قصد كشتن مسعود را نداشتم، چراكه اصلاً او را نميشناختم و انگيزهاي هم براي قتل نداشتم. او گفت من صاحب يك مغازه طلافروشي در دماوند بودم و وضع مالي خوبي هم داشتم. مدتي قبل از حادثه با مهدي كه فرد شروري بود، اختلاف مالي پيدا كردم تا جايي كه يك بار او و نوچههايش من را با ضربات چاقو زخمي كردند. وقتي براي طرح شكايت راهي اداره پليس شدم، دوستانم واسطه شدند و من را از شكايت منصرف كردند. مهدي هم قول داد بدهي من را پرداخت كند و هزينههاي درمانيام را هم بدهد، اما به قولش عمل نكرد. همان موقع بود كه مهدي در جريان درگيري ديگري بازداشت و به زندان افتاد. مدتي كه گذشت و او از زندان آزاد شد، به سراغش رفتم و خواستم بدهياش را پرداخت كند، اما او من را به مرگ تهديد كرد. عصر آن روز با من تماس گرفت و گفت مصطفي را كه از دوستانم بود به گروگان گرفته است و خواست براي نجات او به پاتوقش بروم. من حرفش را باور نكردم و گوشي را قطع كردم. بعد از آن وقتي با تلفن مصطفي تماس گرفتم، مهدي به تماسم جواب داد و گفت در پاتوقش منتظر من است. من هم در دفاع از مصطفی اسلحه برداشتم و راهي آنجا شدم. وقتي وارد شدم ديدم كه مهدي و نوچههايش منتظر من هستند. بعد از اينكه حمله كردند، اسلحه كشيدم و دست به ماشه بردم. چند تير هوايي شليك كردم تا بترسند اما يكي از گلولهها كمانه كرد و به يكي از آنها كه بعداً فهميدم مسعود نام دارد، برخورد كرد. وقتي حادثه اتفاق افتاد من ترسيدم و فرار كردم. متهم گفت من مسعود را نميشناختم و دشمني هم با او نداشتم كه بخواهم مرتكب قتل شوم. متهم گفت وقتي به زندان افتادم، فهميدم كه مصطفي مزاحم دختر مورد علاقه مهدي شده بود و به خاطر همين او را به پاتوقش كشانده و تنبيه كرده بود. هيئت قضايي بعد از شنيدن آخرين دفاع متهم با اعضاي دادگاه وارد شور شدند.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۳ مرداد ۱۳۹۵ - ۲۰:۱۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 122]