تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 30 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):سه ويژگى است كه در هر كس يافت شود، ويژگى هاى ايمان كامل مى گردد: آن كه وقتى خشنود گر...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1831400238




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

در جست و جوي گوهر ...


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:

 ما آدميان دل کوه را مي شکافيم، در ژرفاي دريا غوطه مي خوريم، خاکها را مي بيزيم پوست حيوانات را مي کنيم، پر پرندگان را مي چينيم تا گوهر، در زر و خز يافته زيب پيکر خود و ديگران کنيم، در حال مي گوئيم: انسان اشرف مخلوقات است پس چرا درون او را نمي جوئيم تا آنچه در وهم نايد آن يابيم؟ ما مربيان مي کوشيم تا قدرت، مهارت، جرأت و انضباط طفل را پرورش دهيم. چرا نمي کوشيم تا روح، عقل، خلق، ايمان، منش و شجاعت او را پرورش دهيم؟ اين پايه کار مربيگريست الماس تراش را قدر و قيمتي است فزون از حوصله، زرگر و معمار را نيز همچنين، چرا مربي را که انسان ساز بايد باشد ارجي درخور نمي نهيم؟ آيا براي آن است که او غول ساز يا قهرمان ساز است؟ چه موجودي بالاتر از انسان و چه مخلوقي بدتر از ديو؟ انسان مي تواند ديو شود يا فرشته، که مايه هر دو در نهاد اوست. خرد و ديوانگي، ظلم و عدل، بي باکي، شجاعت و ترسوئي، قهر و مهر، کفر و ايمان، خشم و رحمت، همه در توست، تو را از جمع اضداد ساخته اند، هر دو را در وجود تو کنار هم نهاده اند، در وجود شاگرد نيز همچنين، تو نيکوئي ها را پيدا کن و پرورش ده، کار تو همين است و جز اين نيست. اين است آماج تلاشهاي مربيگري. تاج کرمناست بر فرق سرت- طوق اعطيناک برآويز برت بحر علمي در نمي پنهان شده- در سه گز تن عالمي پنهان شده روح سال در بدن سالم است پس يکي از کارهاي اوليه تو بدنسازيست. راه رفتن و دويدن را نوشتم، بدن را نيز بايد نگاه کرد. همانگونه که نقش انگشتان کسي با ديگري مانند نيست آدمي از نظر اندام شناسي متفاوت است، هيچ فردي از اين نگاه با ديگري مانند نيست. با اين وجود ميان طفلي زشت ترکيب با بچه اي رعنا در ديدگاه مربيگري تفاوتي نيست. او بايد خوبي هاي هر دو را يافته و پرورش دهد. زيرا کار مربي، گلچيني نيست که پيرايش و آرايش باغ انسانيت است. ترديد نيست که در ورزش عالي آنکس که بدني زيبا، رعنا و متناسب دارد برتر است، زيرا ورزش هنر است وزيبائي ميوه هنر، ولي در پرورش طفل پيش از بدن متناسب قواي ديگر بايد متناسب به سوي رشد رود. ساختمان بدن آدمي و طفل هنگامي که زيردست مربي قرار مي گيرد تا اندازه اي شکل گرفته است. پايه اندام جوان ميراث پدران و مادران شاخه هاي آن را کسب کرده است، تو مي تواني روي آرايش شاخه ها کار کني که به ميدان ارث راه نداري ورزش ها خودبخود در آرايش و پيرايش بدن کار گرند بر لاغر مي افزايند و از چاق مي کاهند، راه رفتن و دويدن او را اصلاح کن، اندک اندک بدن او ميل به رعنائي مي کند. از زنخ تا نوک بيني و از نوک بيني تا ابرو و از ابرو تا بالاي پيشاني بايد يک اندازه باشد ولي همسان سازي اين بخش ها کار مربي نيست، از گردن تا تهيگاه و از تهيگاه تا کف پا بايد يک اندازه باشد ولي اگر نبود براي يکسان سازي آن کاري از تو ساخته نيست، نسبت درازاي دستان با پاها بايد شکل معقولي داشته باشد ولي کسي را که دستان کوتاه است هيچ کاري براي ايجاد تناسب از تو ساخته نيست. ولي اگر کسي صاحب اين اندازه ها و تناسب نبود دور افکندني نيست، مربي بايد همه را يکسان نگاه کند، زيرا همه براي بهتر شدن آمده اند. کوتاهي و بلندي قد تا اندازه اي ارثي است ولي عامل ايجاد تفاوت مي کند يکي نوع تغذيه و ديگري نوع ورزش مربي بايد روي اين دو زمينه کار کند، کوتاه قدان کمتر از بلند قدان نيستند، در فوتبال بيشتر ستارگان جهان قدي کوتاه دارند نگاه کنيد مارادونا را. بسيارند فرزنداني که در اثر تغذيه و ورزش مناسب بلندتر از پدران خويش اند. تيم فوتبال يا حتي بسکتبال يک بدن است، يک مجموعه است بايد در آن همه جور آدمي باشد، ولي بايد هر کس را به کاري مناسب مأمور کرد. اين مقدمه براي آن بود که مبادا مربي به کسي به خاطر ظاهر نگاه حقارت آميز کند، که مربي بيشتر براي پرورش باطن طفل است ظاهر مهم ولي اصل باطن است. بر سر يک هيولا تاج مرصع نهند و بر گردن يک آزاده شمشير کشند، آن تاج مرصع قلاده هيولا مي شود و اين شمشير کليد رستگاري آزاده خواهد شد. کار مربي، آزاده پروريست  *حضور در جلسه تمرين هر جلسه از تمرين برگي از سرنوشت است. بايد اين برگها با نهايت دقت و زيبائي نوشته شود تا کتابي به دست آيد که خواندني باشد. *وقت براي آنکه هر جلسه تمرين نيک برگزار شود يکي از شرط ها اين است که همگان سر وقت در جلسه حاضر باشند. مربي بايد بر حال بازيکنان آگاه باشد، بداند آيا آنان مي توانند سر موقع در جلسه حضور يابند، يا نه. يکي راهش دور است و ديگري نزديک، يکي بايد بعد از کلاس درس به خانه نيز کمک کند، درحالي که ديگري را پدرش با ماشين سر تمرين مي آورد. اينان همگان نمي توانند به آنچه مربي تعيين مي کند عمل کنند. پس جلسه تمرين بايد با هماهنگ کردن همگان تعيين شود. بايد به گونه اي اعلام شود که همگان يا بيشترين بتوانند به موقع حضور يابند و آنان که نمي توانند و معمولا ًديدر مي آيند شرمنده نشوند، بلکه ميان شاگردان معلوم باشد که چه کساني مي توانند به موقع حاضر باشند و چه کساني نمي توانند و بايد با تأخير بيايند. نبايد او را که به موقع، آمده با او را که نمي تواند به موقع حاضر شود تفاوتي نهاد، تفاوت براي اوست که مي توانسته به موقع حاضر باشد و نيامده است. مربي با يک چشم برهم زدن حضور و غياب مي کند و مي فهمد که غايب کيست، معمولاً شاگردان دو نفره يا سه فره حرکت مي کنند هم درس اند يا هم محل، اگر کسي دير آمد بايد از همپاي او پرسيد و اگر نيامد بايد از هم محل او سؤال کرد تا علت را دانست اگر علت را نمي دانيد بي جهت پرخاش نکنيد، توبيخ نکنيد و توضيح نخواهيد، شاگر عاشق بازيست اگر مي توانست مي آمد. پس دير آمدن يا نيامدن او دليلي دارد که بايد آن را پيدا کرد. اگر بيماريست بايد با تعيين وقت و کسب اجازه از اولياي او با تني چند از همبازيانش به عيادت رفت. شايد خانواده شاگرد شما توان درمان، نداشته باشد، وظيفه داريد که وسيله درمان را فراهم کنيد. *حکايت شاگردي داشتم با سر و وضع مرتب و تميز که همواره سر وقت در جلسه تمرين حاضر بود، روزي نيامد، از هم محلي او پرسيدم، نمي دانست. از همشاگردي اش پرسيدم گفت سرما خورده و بيمار شده است. نشاني او را داشتم ولي در کوچه هاي پيچ در پيچ بود که يافتن آن دشوار مي نمود، تمرين تا ديروقت زير نور چراغ انجام شد، بد از دوش گرفتن دانستم که هم محلي او رفته است. از حاضرين نشاني او را پرسيدم، آقاي فرامرز ظلي که بعدها دروازه بان تيم ملي شد، نشاني او را مي دانست و در اين گونه امور هميشه پيش قدم بود از او که در همياري حشنود مي شد و مي شود خواهش کردم تا به ديدار شاگرد بيمار رويم. راه دور بود و ديرهنگام به خانه او رسيديم، طفلک سرما خورده در تب مي سوخت. زمستان بود و هوا بس سرد، نه رواندازي مناسب داشت نه وسيله اي براي گرم کردن اتاق. کلبه حقير بود ولي در گشاده، با اين وجود احساس کردم طفل و مادر او نزد من خجل شدند. دنيا بر سرم ويران شد که مايه خجلت آنان شده بودم، اگر شعور مربيگري داشتم مي بايست نخست ظلي را مي فرستادم تا با او رودربايستي نداشته باشند، ولي خود جوان بودم و نپخته، بسيار پوزش طلبيده به روي خود نياوردم که همه چيز حقير است. با اين زندگي قاطي شده همرنگ شدم تا اندکي از زهر ديدار بکاهم، چون محيط اندکي معمولي شد برخاسته به کمک فرامرز ظلي همان شب از داروخانه مسکن گرفته و بخاري دستي از خانه برداشته و همراه ظلي نزد او بردم. تا پاسي از شب آنجا مانديم بچه آرام گرفته و به خواب رفت، افسوس که بي بضاعتي شاگرد اجازه نداد تا فوتبال را پيگيري کرده و به جايي برسد، گرچه بسيار مستعد بود، او ترک بازي کرد و دوستي خانواده او با من همواره پابرجا بود و هست هنوز مادر او را چون مادر دوست دارم و علاقه متقابل است. ما معمولاً از وضع درون خانه شاگردان بي خبريم، بي جهت نبايد آن را با عتاب و خطاب آزرده خاطر کنيم. اول ته و توي قضيه را درآوريد، آنگاه تصميم بگيري چکار کنيد که به سود طفل باشد. برخي بازيگوش اند، بايد هوش داريد نه اينکه مچ آنان را بگيريد بلکه غيرمستقيم به آنان حالي کنيد که بايد دست از بازيگوشي برداشته و عمر را به بطالت سپري نکنند. *جريمه دير کرد روزي طفلي دير حاضر شد به جاي آنکه او را رها کنم يا محبت نمايم، جريمه کرده و دستور دادم پنج بار دور زمين بدود که حدود دو هزار متر مي شد، طفل با نهايت جديت و سرعت دويد تا به تمرين دسته جمعي برسد و چنين شد، تمرين سخت بود که او تن در داد ولي در نيمه کار از حال رفت. امروز در کمال شرمند گي مي گويم آن روز آن بچه از روي نداري نهار نخورده با پاي پياده به تمرين آمده بود. اگر من مربي بودم مي بايست با يک نگاه ضعف او را مي ديدم و چنان ظلمي به او روا نمي داشتم فکر کنيد او هنگامي که مي دويد يا تمرين مي کرد در دل خود نسبت به مربي خويش چگونه فکر مي کرد؟ آيا او را از هر بدي بدتر و از هر بي شعوري احمق تر تصور نمي کرد؟ جريمه درمان، درد نيست، شناختن علت مايه پيدا کردن داروست. *برعکس مسابقه اي سخت در پيش داشتيم، اهميت آن را پيش از آغاز تدارک به باور بازيکنان رسانيده بودم. در يکي از جلساتي که معمولاً همه بموقع حاضر مي شدند يکي از ستون هاي دفاعي دير کرد. تجربه آن شاگرد از حال رفته مرا بر آن داشت تا زود تصميم نگرفته و بفهمم علت چيست؟ ديري نپائيد که علت را شب زنده داري شاگرد يافتم و شب بيدار مانده و بسيار خورده بود. آن روز تمرين براي استقامت بود، دويدن و باز هم دويدن، او را جلوي ستون فرستادم و تشويق به دويدن کردم، تا ديگران در پي او بدوند، بيش از چيزي که در دستور کار بود دواندم. آنگاه نوبت «بشين و بپر» شد، در اين کار نيز زياده روي نمودم، مراقب او بودم، ناگهان مچ پاي خود را گرفت که پيچ خورده است. مي دانستم دروغ مي گويد، همدلي کردم و گفتم براي تو کافيست، حالا بيست بار خود را از تير افقي دروازه بالا بکش، سپس او را به شنا به روش زورخانه دستور دادم و آنگاه کاري ديگر تا ناگهان به حالت تهوع آمده هر چه خورده بود روي زمين ريخت. گفتم اينکه سبک شدي خود را تميز کن و بيا. آمد و از روي غيرتيکه داشته ادامه داد، مسابقه اي بود سخت حساس که همه خواهان شرکت در آن بودند، او نيز فردي ثابت بود ولي او را در خيل اندوختگان جاي دادم به اين علت که: تو گمانم ديشب به مسابقه فکر کرده اي که خواب راحت نداشته اي. او فهميد چوب کجا را مي خورد ولي به روي هم نياورديم. در مسابقه بعدي که باز هم مهم بود اطمينان نداشت. در آخرين تمرين نزد من آمده گفت: آقا به خدا در دو هفته گذشته حتي يک شب ديرتر از ساعت ده نخوابيده ام. شرط آنکه انضباط جلسه تمرين برقرار شود اين است که خود منضبط باشيد، پيش از هنگام با لباس ورزشي مرتب و کفش تميز، سر زمين باشيد، ميان زمين راه برودي تا همه شما را ببينند، شما نيز زير چشم همه را ورانداز کنيد از راه رفتن و رنگ چهره، بسياري از مسائل دروني را تشخيص مي دهيد، زيرا: رنگ رخساره خبر مي دهد از سر ضمير. اگر يک بار دير سر تمرين حاضر شويد براي هميشه حق خود را از دست مي دهيد و ديگر حق نداريد از طفل باز خواست کنيد که چرا دير کرده است زيرا خود ياد او داده ايد. بايد لحظه اي که سوت آغاز را مي زنيد همه بدانند، اگر زودتر در زمين حاضر شدند به ايشان کاري نداشته باشيد، اگر کسي زود آمد پرسيد، براي رفع فلان عيب چه کنم، پاسخ دهيد در جلسه پاسخ و پرسش سؤال کن، او مي خواهد خود را به شما نزديک کند، درحالي که ايجاد اينگونه نزديکي ها به زيان روحيه تجمعي تيم است، همه شاگردان در نظر مربي يکسان اند. بايد ترتيب کار تمريني به گونه اي تنظيم و مرتب شده باشد که شاگرد بداند در اين جلسه چه خواهد کرد. مربيان هر کدام براي تمرينات هفتگي برنامه اي دارند که در جريان سال فرق مي کند. اصولاً در طول سال زمان هاي حساس تمريني عبارت اند از: دوره آخر تابستان که دوره تدارک تيم براي شرکت در مسابقات آغاز فصل است. دوره تمرين در نيمه نخست فصل و نيمه دوم فصل، که سه دوره تمريني مي شود. دور نخست معمولاً از يکماه به آغاز مسابقات شروع مي شود، اين دوره صرف بيدار کردن بدن ها از خواب تعطيلي، آماده سازي، تمرين سبک و سنگين مسابقات تدارکاتي است، چنانکه در روز نخست فصل تيم آماده مسابقه باشد. اين دوره از بازي هاي تفريحي، کار بدني، بازي هاي داخلي، تمرين تاکتيک ها، شکل گيري تيم و مسابقات تدارکاتي ترتيب مي گيرد. شاگردان هر مربي اين را به تجربه دريافته اند و خود را آماده انجام آنها کرده اند، پس بايد به عادت اعتنا کرد تا شاگرد شگفت زده نشود، تکرار عادت نظم پذيري شاگرد را تقويت مي کند. تمرينات نيمه اول فصل نيز براي هر مربي شکل خاصي دارد.معمولاً روز بعد از مسابقه جلسه بررسي تشکيل مي شود در اين جلسه که همه با لباس تمرين سرزمين حاضرند، نخست محاسن بازي گذشته مرور مي شود تا اين حسن ها برجاي نگاه محفوظ بمانند. از کار خوب انجام شده حرف بزنيد نه از فرد خوب بازي کرده، براي تشويق شاگرد يک نگاه ملاطفت بار کافيست. او را با تشويق زياد، بويژه نزد ديگران مغرور نسازيد، در ضمن رگ حسادت ديگران را نسبت به او نجنبانيد تا روحيه مناسب حفظ شده، اختلال در نظم عمومي پيش نيايد. بعد از آنکه محاسن تکرار شد، به معايب اشاره کنيد، دليل خوردن گل يا شکست را برشماريد، بدون آنکه کسي را تحقير يا سرزنش کنيد، کارهائي را که انجام نشده يا اشتباهاتي را که صورت گرفته يادآور شويد بدون آنکه از کسي نام بريد، در ضمن چاره آنها را که شب پيش فکر کرده يافته ايد مطرح سازيد. يک جلسه بازبيني نبايد يک جلسه مخرب باشد بلکه جلسه ايست سازنده، سازندگي با کلنگ و تيشه نيست که با ماله و خشت روي خشت نهادن است. بايد جلسه بازبيني را به گونه اي ترتيب دهيد که هيچکس از ورود به آن نهراسد، بلکه همه بيايند تا چيزي ياد گيرند. رگ عقل آنان را بجنبانيد، عرق از تن آنان بگيريد تا در اثر گردش خون کوفتگي ها برطرف شده يا التيام يابد و آنگاه حمام ملايم دستور دهيد، همه را شادمان به خانه فرستيد اگر پيروز شده اند، اگر شکست خورده اند، يادتان باشد شما براي پيروزي نيامده ايد تا اگر شکست خورديد مصيبت شده باشد، شما براي پرورش انسانيت انسان آمده ايد که اين در پيروزي و شکست ممکن و يکسان است. تمرين روز دوم مربوط به تدارک بدني است، بهتر آن است که تمام تمرينات با توپ صورت گيرد، دوديدن هاي کوتاه و سريع چه بهتر که در تعقيب توپ باشد، حتي در نرمش نيزخوب است که توپ به دست صورت گيرد، آنقدر توپ را به دست و پاي بچه بدهيد که عشق او به توپ سيراب شود. در اين صورت بچه آن را يک وسيله خواهد شناخت، پاس دادن و با توپ زياد ور نرفتن بايد اينجا شکل گيرد، با حرف ممکن نيست. *روز سوم تمرين بازي هاي گروهي مخصوص روز سوم است. هرکس با توپ خود راه مي رود، آهسته مي دود، چون گرم شد، روپائي مي زند، «روي زانو و با روي سر ادامه مي دهد، آنگاه مخلوط مي کند. از روي پا روي سينه، روي سر و برعکس يا مختلط، آنگاه دو نفري کار مي کنند، پاس دادن با پا، پرتاب اوت، پاس با سر»، تمرين يک- دو و تمرين شوت به مسافت دور و مهار، سپس تمرينات سه نفري با رعايت اصل «يک- دو» و «يک- دو- سه»، سپس تمرين تاکتيک هاي گروهي، براي سمت راست و يا چپ دفاع براي مردان مياني، براي مردان هجوم و براي بازي هاي دفاعي و هجومي منطقه اي (اين مراحل را در بخش مربوط باز مي کنم.) *روز چهارم يا روز سه شنبه مسابقه تيم اصلي با رزرو يا اندوختگان کار اصلي اين روز است، بايد تيم اصلي در برابر تيم رزرو قرار گيرد، تا تيم اصلي به تمرين تاکتيک هاي گروهي ديروز پردازد. در ضمن مربي توجه مي کند که آيا کدام رزرو لايق جانشين فرد اصلي است، مربي با تيم اصلي حرکت مي کند و حرکات را به ايشان يادآور مي شود تا کارهاي گروهي ملکه ذهن آنان شود. *روز پنجم يا چهارشنبه روز مخصوص آرايش تيم براي مسابقه روز جمعه، مربي نخست تيم منتخب خود را در مصاف تيم ذخيره قرار مي دهد، اين کار به مدت سي دقيقه انجام مي شود، در سي دقيقه دوم آنچه را براي تعويض ها در نظر دارد تکميل مي کند، هرکس را که سزاوار تيم اصلي بود برمي گزيند و در وقت سوم يا سي دقيقه پايان تيمي را به ميدان مي فرستد که تيم روز جمعه يا تيم مسابقه اوست. *روز ششم يا پنج شنبه تمرين ساده اي براي يافتن حضور ذهن نسبت به کارهاي دسته جمعي است. در ضمن اين روز، هنگام روحيه سازي است. شوخي مرد را حقير مي کند ولي گل گفتن و گل شنيدن روحيه را شاد مي کند. آفرين گوئي، تشويق، دلگرم کردن و شادمان به خانه فرستادن کار امروز است. اگر بچه شادمان به خانه رود، خوب استراحت کرده، خوب فکر مي کند و با روحيه خوب و اراده قوي وارد ميدان مسابقه مي شود. $نظرات تکميل کننده براي روزها اصول هماني بود که براي هر روز شمرده شد. اگر اين اصول همواره رعايت شود بازيکن مي داند براي چه کاري به تمرين مي آيد، اين پيش آگهي کمک به نظم و ترتيب کرده مايه انضباط را در وجود بازيکن نيرومند مي سازد، ولي ضمن هر روز مسائل ديگري نيز بايد رعايت شود. روز شنبه يا روز بعد از مسابقه روز التيام است پس بايد به آسيب ديده ها رسيدگي شود، رنجيده از بار رنجش نجات يابد. از اخطار گرفته دلجويي شده با او مذاکره شود، بويژه اگر اخطار در اثر يک خطاي عمد يا خشونت غيرعمد بوده باشد، بايد سخن نوعي باشد که رحم و عقل به دل او راه يابد، التيام روح و جسم کار روز يکشنبه است، هر مسابقه ضعف هايي را از نظر مهارتي، اخلاقي، رواني و جسمي هويدا مي کند، روز يکشنبه مخصوص برطرف کردن اين ضعف هاست. چون در جاي خود اين مباحث مفصل خواهد آمد، ايدون به نکته اي لازم که مربوط به روحيه است در روزهاي سه شنبه و چهارشنبه مي پردازم. در اين روزهاست که رزرو مي خواهد به تيم اصلي آيد که بحث خود را خواهد داشت. ولي ممکن است در جريان فصل روزي به علت آسيب ديدگي ها تعداد بيست و دو نفر از بزرگان حاضر نباشند يا حاضر باشند ولي مربي صلاح داند از جوانان زبده نيز استفاده کند، تا روحيه آنان که اميد سال آينده به شمار مي روند قوي شود. در اين گونه مواقع فردي جوان با اميد وارد تيم رزرو مي شود. محيط زمين در چنين روزي به احترام اميد يا جوان تغيير مي کند، بزرگان بايد چنان محترم و مهربان با اميد يا جوان برخورد کنند که محترم باشند و احترام برانگيز، گاهي شاگردان زير لبي دور از گوش و چشم مربي با يکديگر شوخي مي کنند که اگر مبتذل و مستهجن نباشد براي روحيه تيم خوبست ولي حق ندارند روزي که يک جوان يا يک اميد به جمع ايشان مي پيوندد چنين کاري کنند. يک پيراهن بيشتر پاره کردن، احترامي دارد که سلسله مراتب آن تا پيش کسوتي، مرادي و قطبي پيش مي رود، بايد به جوان يا اميد ياد داد که بزرگان محترمند و با احترام به جايي رسيده اند تا او محترم بودن را يک شرط بزرگ شدن بداند. در روز چهارشنبه که تيم بسته مي شود، روحيه رزروان نزديک و دور اهميت حياتي دارد. مربي دانا کاري مي کند که بازيکن اصلي از چهارشنبه بداند جمعه وارد ميدان مي شود، رزرو نزديک بداند در جريان مسابقه هر لحظه ممکن است او براي بازي فراخوانده شود، رزرو دور بايد بداند که دور از نظر نيست نوبت او نرسيده و هر آينه در بازي دوستانه جاي خود را خواهد داشت. بايد مربي در روز چهارشنبه کاري کند که تمام اعضاي تيم خود را عضو تيم بدانند و قبول کنند که اگر تيم با پيروزي هاي پياپي روبرو شود و مکانش در جدول محکم شود براي بازي هاي آسان نوبت ايشان خواهد رسيد. بايد تيم را تيم ساخت، نه جعبه ارواح پراکنده. منبع: کيهان ورزشي     /1001/





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 459]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن