واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: مصاحبه با مردی که دست به قتل زد
اصلا نمیخواستم این اتفاق بیفتد
شرق - مرد جوانی که در حمایت از دوست نوجوان خود دست به قتل زده بود، با ابراز ندامت از این کار به خبرنگار ما گفت این قتل ناخواسته بود و از اتفاقی که افتاده پشیمان است. این مرد ٣٤ساله در گفتوگویی ماجرای جنایت را شرح داده است:
- چرا در بازداشت هستی؟
مردی را کشتهام اما نمیخواستم بکشم. اولین بار بود او را میدیدم.
- پس چرا او را کشتی؟
تقصیر خودش بود.- درباره ماجرای قتل توضیح بده.
مقتول گوشی دوستم را بهزور از او گرفته بود و من برای اینکه گوشی دوستم را بگیرم با او به محل کار مقتول رفتیم و آنجا درگیر شدیم و قتل اتفاق افتاد. - یعنی با انگیزه دعوا و درگیری با دوستت به محل کار مقتول رفتی؟
نه، فقط میخواستم به دوستم کمک کنم اما مقتول فقط به فکر خودش بود.- اصلا سر چه موضوعی با مقتول درگیر شدی؟
یکی از دوستانم را در محل دیدم که ناراحت بود. دلیل ماجرا را از او پرسیدم گفت یک نفر گوشیاش را گرفته و پس نمیدهد و هر بار هم که برای گرفتن گوشی پیش او میرود آن فرد او را کتک میزند.بههمیندلیل خانواده دوستم روی موضوع حساس شده بودند و او چند شب بود که به خانه نرفته بود. از طرفی دوستم مواد مخدر مصرف میکرد و من نگران بودم که خانهنرفتنش باعث آغاز کارتنخوابی او شود.برای همین تصمیم گرفتم به او کمک کنم. برای همین به محل کار مقتول رفتم و در آنجا با او صحبت کردم. او با من بد حرف زد و گفت موضوع به تو ربطی ندارد.
من باز اصرار کردم و او شروع به فحاشی کرد و وقتی من اعتراض کردم او چاقویی را برداشت تا به من حمله کند، آنموقع بود که با هم درگیر شدیم و من چاقو را از او گرفتم او به سمت من حمله کرد و ناگهان چاقو در شکمش فرو رفت. ما هم که ترسیده بودیم، فرار کردیم. اصلا فکر نمیکردیم موضوع جدی باشد وگرنه او را به دکتر میرساندیم یا زنگ میزدیم آمبولانس بیاید.- مگر دوستت خودش نمیتوانست از خودش دفاع کند؟ چرا موضوع را از راههای قانونی پیگیری نکرد؟
دوست من ١٧ساله است و مقتول مردی ٣٧ساله بود، اتفاقا قبل از اینکه من با دوستم به محل کار مقتول برویم به او پیشنهاد دادم به کلانتری برود و شکایت کند، اما او میترسید چون اعتیاد دارد، برای خودش هم دردسر شود. برای همین من با او رفتم که کار به اینجا رسید. - تو ٣٤ سال داری، دوستت ١٧ سال و مقتول ٣٧ سال. به چه واسطهای با هم آشنا شده بودید؟
من و دوستم حدود هفت، هشت ماه پیش در باشگاه بدنسازی با هم آشنا شده بودیم و بعد هم که او را در محل میدیدم، اما نمیدانم مقتول را از کجا میشناخت. دراینباره چیزی از او نپرسیدم.- چقدر از دوستت و مقتول شناخت داشتی؟
دوستم را که فقط در باشگاه میدیدم و گاهی در محل، اما مقتول را اصلا نمیشناختم.- خودت هم چاقو داشتی؟
نه، من چاقو نداشتم. هیچوقت هم چاقو در جیبم نگذاشتهام. من اصلا اهل خلاف نیستم و تا حالا درگیر هم نشده بودم و هیچ سابقهای هم ندارم.
- تو که میخواستی به دوستت کمک کنی چرا پیشنهاد ندادی مواد را ترک کند؟ چه موادی مصرف میکرد؟
فکر کنم هروئین. اتفاقا بعد که از آنجا فرار کردیم او را بردم کمپ خواباندم اما او زنگ زد پدرش بیاید تا از کمپ ترخیصش کند.
- آیا تو هم مواد مصرف میکنی؟
الان نه، اما قبلا چندباری تفریحی با رفقا کشیده بودم اما هیچوقت وابسته مواد نبودم و معتاد نشدم. آخرین بار هم خیلی وقت پیش بود.
-چقدر درس خواندهای، شغلت چیست؟
من تا دیپلم درس خواندهام و شغلم رویهکوبی مبل بود.
- چطور دستگیر شدی؟
دوستم دستگیر شد و من را لو داد. من تا وقتی دستگیر نشده بودم هم نمیدانستم آن مرد مرده است.
-آیا گوشی را پس گرفتید؟
نه، گوشی را نداد و وقتی هم که درگیر شدیم و او چاقو خورد، ترسیدیم و اصلا فکر گوشی نبودیم و فقط فرار کردیم.
- الان چه حسی داری؟
پشیمان هستم. اما خود مقتول پرخاشگری كرد و با چاقو حمله کرد. من اصلا برای درگیری نرفته بودم. الان هم از اولیایدم معذرت میخواهم و میگویم نمیخواستم این اتفاق بیفتد، خودش باعث شد اینجور شود. خودم را بدبخت کردم. من اصلا اهل دعوا نبودم و نیستم و هیچوقت چاقو در جیبم نمیگذارم.
- بعد از دستگیری چقدر طول کشید اعتراف کنی؟
همانموقع که دستگیر شدم همهچیز را تعریف کردم و واقعیت را گفتم. چیزی نبود که بخواهم مخفی کنم. همهچیز مشخص بود.
- آیا خانواده مقتول را دیدهای؟
نه ندیدهام. اگر آنها را ببینم خواهش میکنم من را ببخشند و میگویم اصلا نمیخواستم اینطور شود من فقط میخواستم به دوستم کمک کنم. نمیخواستم او کارتنخواب شود و اتفاقات بدی بیفتد.
تاریخ انتشار: ۱۴:۲۳ - ۰۳ مرداد ۱۳۹۵ - 24 July 2016
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 30]