واضح آرشیو وب فارسی:نامه نیوز: تحلیل محمد هاشمی از انتخابات سال ٩٦
اگر (جریان اصلاحطلب و اصولگرا) ائتلاف کنند هم من فکر نمیکنم فردی از جریان اصولگرا یا اصلاحطلب باشد که بتواند آرای لازم را در انتخابات سال آینده به دست بیاورد.
به گزارش نامه نیوز، محمد هاشمی، برادر آيتالله اکبر هاشمیرفسنجانی، در گفتوگویی که با سایت تابناک انجام داده است، درباره تحلیل خود از جناحهای سیاسی کشور و نیز شانس برندهشدن آنها در انتخابات سال ٩٦ سخن گفته است که بخشهای مهم آن را میخوانید:
*بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، در زمان حیات امام و اوایل پیروزی انقلاب، قشری از همین مذهبیون با اعتقاد قلبی و استواری بر مبانی اخلاقمحوری به امام گرویدند و در خدمت انقلاب بودند. این افراد برای پست و مقام نمیجنگیدند، به یکدیگر اتهام نمیزدند و اخلاقی عمل میکردند، اما بهتدریج این حالت کمرنگ و نوع جامعه سیاسی شد. بهدنبال آن، کمکم اخلاقمحوری و دینباوری جای خود را به سیاسیمحوری داد و خطوط مختلفی با عناوینی مثل چپ و راست و بعد از آن اصولگرا، اصلاحطلب و اعتدالگرا شکل گرفت.
این تفکیکها و تلاش برای رسیدن به پست و مقام بدون درنظرداشتن اخلاق باعث شد، عملکرد بعضی افراد رنگوبوی سیاسی بگیرد و این سیاسی عملکردن عاملی شد تا از تعابیری نظیر تلاش برای خدمترسانی، تهمتنزدن به دیگران، تخریبنکردن رقیب و... فاصله بگیریم.
اوج مسئله سیاسیمحوری پس از انقلاب اسلامی به دوران احمدینژاد بازمیگردد که اتهامزدن به دیگران، تخریب افراد، زیرسؤالبردن گذشته، خودمحوری و اقداماتی از این قبیل، در کنار انجام کارها و ادعاهای سخیف نظیر هاله نور دیدن و کارهایی که دین را در جامعه خراب میکرد و به باورهای مقدس مردم نظیر اعتقاد به امام زمان(عج) و نقش و جایگاه روحانیت لطمه میزد، سکه روز شد.
جناح راست یا همان اصولگرایان یک رأی سنتی در جامعه – بین جریانات سیاسی و مردم - دارد که همواره ثابت بوده است، میزان مقبولیت این طیف، رأی ۱۸ تا نهایتا ۲۰ درصد مردم و جامعه را شامل میشود. جریان چپ یا همان اصلاحطلبان هم به نظرم بالای ۲۰ تا ۲۵ درصد بین مردم جامعه و گروههای سیاسی مقبولیت دارند، اما مقبولیتی که جریان سوم، یعنی اعتدالیون دارند، بیشتر از دو جناح اصولگرا و اصلاحطلب است و میتواند مقبولیت و رأی ۳۶ تا ۴۰ درصد جامعه را شامل شود. البته عدهای هم به نام طیف خاکستری در جامعه هستند که معمولا در لحظه و زمان و متناسب با موجی که در جامعه ایجاد شده، تصمیمگیری میکنند.
جناح اصولگرا یکسری چهرههایی داشته که در دو، سه انتخابات اخیر آنها را معرفی و کاندیدا کرده است، اما آنها نتوانستهاند آرای لازم را به دست بیاورند؛ بهعنوانمثال، در انتخابات ۹۲ شاهد بودیم که این طیف شش، هفت کاندیدای خود را وارد عرصه انتخابات کردند، ولی توفیقی نداشتند. این نشان میدهد یک شخصیت ملی در میان آنها نبوده که بتواند رأی ملی به دست بیاورد. درخصوص اصلاحطلبان هم شرایط کموبیش شبیه اصولگرایان است، البته یک مشکلی که این طیف دارد این است که افرادی دارند که بتوانند اجماع و رأی ملی به دست بیاورند، اما به دلایل مختلف نمیتوانند این افراد را وارد عرصه انتخابات کنند.
اگر (جریان اصلاحطلب و اصولگرا) ائتلاف کنند هم من فکر نمیکنم فردی از جریان اصولگرا یا اصلاحطلب باشد که بتواند آرای لازم را در انتخابات سال آینده به دست بیاورد.
مسائلی که درخصوص اضافهشدن افراد جدید مطرح شده بود، یکی از دلایل کنارهگیریام از حزب بود، اما آنچه من عنوان کردم این بود که حزب دیگر، حزب کارگزاران نبود، رفتار حزبی نداشت و جبههای عمل میکرد، برای همین به نظرم رسید که از حزب کارگزاران جدا شوم.
زمانی که ما حزب کارگزاران را تشکیل دادیم، برمبنای اهداف تعریفشده عمل میکردیم و آن دلیل واقعی فعالیتهای کارگزاران بود. الان بعد از دوسال که از حزب جدا شدهام، از تصمیمی که گرفتهام راضی هستم و احساس میکنم که خیلی برایم مفید بوده است.
۳۰ تير ۱۳۹۵ - ۰۸:۱۱
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نامه نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 36]