تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 9 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام حسین (ع):عاجزترین مردم کسی است که نتواند دعا کند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

سود سوز آور

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

مبلمان اداری

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1802720839




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

مهرجویی پزشکانی که کیارستمی را کشتند محاکمه شوند و واکنش نظام پزشکی به اظهارات مهرجویی/واکنش عضو کمیسیون بهداشت به علت فوت کیارستمی+اظهارات دیگران - سایت خبری یزد فردا


واضح آرشیو وب فارسی:یزد فردا: پزشکانی که کیارستمی را کشتند محاکمه شوند داریوش مهرجویی کارگردان سینمای ایران طی سخنانی از وضعیت بهداشت و درمان کشور و رفتار پزشکان با بیماران انتقاد کرد. داریوش مهرجویی کارگردان سینمای ایران طی سخنانی از وضعیت بهداشت و درمان کشور و رفتار پزشکان با بیماران انتقاد کرد. به گزارش اعتدال به نقل از ایلنا، داریوش مهرجویی طی سخنانی در مراسم بزرگداشت عباس کیارستمی گفت: من امروز نمی توانم حرفهای قشنگ بزنم و خاطره از کیارستمی تعریف کنم زیرا به شدت از رفتن کیا رستمی عصبانی هستم. وی ادامه داد: امروز برخی دکترهای بی سواد، قاتل و جراحان بی عرضه، کارگردان سینمای ایران را کشتند و با وی با بی مسئولیتی رفتار کردند . مهرجویی ادامه داد: نمی توان امروز حرف های قشنگ زد بلکه باید گفت چرا پزشکان بی مسوولیت و دکترهایی که معالج وی بودند به جای آن که او را نجات دهند با بی عرضگی و بی دقتی او را کشتند. کارگردان فیلم گاو که بسیار عصبانی بود و فریاد می زد، گفت: امروز قاتلین کیا رستمی میان ما هستند. باید این پزشکان محاکمه شوند و خانه سینما و وزارت ارشاد باید این مساله را پیگیری کند زیرا ما گوهر بزرگی را از دست دادیم. واکنش  این اظهارات در شرایطی بیان شده است که جامعه هنری ایران داغدار از دست دادن یکی از بزرگترین هنرمندان خود است و حزن و اندوه آنها را درک کنیم؛ ولی در عین حال نباید اینگونه زحمات تمام جامعه پزشکی را زیر سوال برد. بعد از اظهارات داریوش مهرجویی، کارگردان سینمای ایران درباره فوت کیارستمی و مقصر خواندن تیم پزشکی وی، اظهارات و نظرات مختلفی مطرح شد. در این میان، سازمان نظام پزشکی، به عنوان مرجع اصلی رسیدگی به شکایات پزشکی معتقد است: این اظهارات در شرایطی بیان شده است که جامعه هنری ایران داغدار از دست دادن یکی از بزرگترین هنرمندان خود است و حزن و اندوه آنها را درک کنیم؛ ولی در عین حال نباید اینگونه زحمات تمام جامعه پزشکی را زیر سوال برد. دکتر داریوش طاهرخانی، عضو شورای عالی سازمان نظام پزشکی کشور در گفت وگو با ایسنا گفت: مسلم است که هر گونه تهدید سلامت شهروندان به واسطه قصور پزشکی، هیچ گاه مورد تایید جامعه پزشکی کشور نبوده و نخواهد بود و سازمان نظام پزشکی طبق وظایف قانونی خود، همواره این موضوع را در دستور کار هیئت های انتظامی خود داشته و در فضای کاملا کارشناسی و بدون هیچ اغماضی موارد مطروحه را مورد بررسی قرار می دهد. وی تاکید کرد: همچنین باید دقت داشته باشیم اگر فضا به سمتی پیش رفت که احتمال قصور پزشکی در مرگ شهروندی وجود داشت، نباید زحمات تمام جامعه پزشکی را زیر سوال برد؛ به طوری که با نگاهی به گذشته می بینیم که پزشکان همیشه همراه مردم بوده اند و به وظایف خود به درستی عمل کرده اند و هرگز خدمات شان را از مردم دریغ نکرده اند. البته در این میان معدود تخلفاتی نیز رخ می دهد که قابل اغماض نیست و برابر قانون باید با آن موارد برخورد گردد.اما آن معدود افراد ، همه جامعه پزشکی نیستند ، بلکه آنها متخلفینی هستند که به میان ما آمده اند تا در پشت لباس سفید خود را پنهان نمایند و قطعا اگر وارد هر صنف دیگری هم می شدند ، به تخلفاتشان می پرداختند. عضو شورایعالی سازمان نظام پزشکی، به خدمات جراحان در جبهه های جنگ نیز اشاره کرد و افزود: هر روز در اقصی نقاط کشور از نقاط مرزی گرفته تا حاشیه شهرها و کلانشهرها جامعه پزشکی در حال ارائه خدمت به مردم هستند. در بسیاری از نقاطی که شاید حتی برخی از مسوولان از کنار آن هم عبور نکرده باشند، می بینیم که پزشکان در حال خدمت به مردم هستند. پس نباید به واسطه احتمال قصور پزشکی در فوت آقای کیارستمی ، در اقدامی شتاب زده همه پزشکان کشور زیر سوال بروند.  طاهرخانی درباره صحبت های اخیر یکی از کارگردانان سینمایی کشور در زمینه علت مرگ "کیارستمی" افزود: البته باید حزن و اندوهی را که در جامعه سینمایی کشور، هنرمندان و همچنین مردم ایجاد شده را درک کنیم. امروز کشور ما هنرمندی را از دست داد که مردم خدمات او را از عمق وجود درک می کنند و جامعه پزشکی کشور نیز که قبل از آنکه پزشک باشند ، جز همین مردم هستند ، عمق این درد را درک می نمایند. من احساس آقای "مهرجویی" را می فهمم ، اندوه ایشان در قالب کلمات نمی گنجید ، پس قطعا هدف صحبت های ایشان زیرسوال بردن خدمات جامعه پزشکی کشور نبوده است. بی تردید ایشان هم تابع قانون هستند و اجازه می دهند اگر قصوری صورت گرفته، از طریق مراجع قانونی کشور مورد پیگیری قرار گیرد و هر مجموعه ای در کشور به تکالیف و وظایف قانونی خود عمل کند. وی همچنین به تشکیل کمیسیون پیگیری علت فوت "کیارستمی" نیز اشاره کرد و گفت: به دلیل حساسیت این پرونده، سازمان نظام پزشکی در حال بررسی تمام ابعاد موضوع است و برای روشن شدن همه زوایای آن ، کمیسیونی متشکل از کارشناسان زبده برای بررسی موضوع تشکیل داده و پیگیری پرونده پزشکی مرحوم کیارستمی در جریان است. طاهرخانی، در ادامه سخنانش، بر وظیفه قانونی سازمان نظام پزشکی مبنی بر حفظ و حمایت از حقوق بیماران نیز اشاره و عنوان کرد: قطعا بیماران چه افراد صاحب نامی باشند یا خیر، از حقوق مساوی برخوردار هستند و سازمان نظام پزشکی در بررسی های خود به گونه ای عمل می کند که حقی از هیچ شهروندی ضایع نشود. در خصوص پرونده آقای کیارستمی نیز همین مسیر دنبال می شود و باید منتظر باشیم که هیئت انتظامی نظر نهایی خود را در این مورد اعلام کنند. وی به جدیت سازمان نظام پزشکی برای پیگیری این پرونده اشاره و اضافه کرد: اگر قصوری از جانب هرکسی و در هر مقامی رخ داده باشد، هیئت های انتظامی نظام پزشکی از کنار آن عبور نمی کنند. رییس سازمان نظام پزشکی تاکستان در پایان تاکید کرد: اجازه دهید قبل از این که فضا به سمت تشویش پیش رود ، قضاوت را به مراجع تعیین شده در قانون بسپاریم و منتظر بمانیم تا کمیسیون، دادسرا و هیئت انتظامی در فضایی کاملا آرام و کارشناسی موضوع را با حداکثر دقت و در کمترین زمان ممکن بررسی نمایند و در نهایت براساس رای اعلام شده، همه از اقداماتی که باید انجام دهند، تبعیت کنند. جامعه پزشکى ایران تا ابد بدهکار مرگ کیارستمى! حامد بهداد حامد بهداد با انتشار مطلبی در صفحه ی مجازی خود نسبت به صحبت های گروهی از پزشکان در مورد کیارستمی واکنش نشان داد. به گزارش اعتدال به نقل از صبا، حامد بهداد با انتشار فیلم سخنان پسر کیارستمی از مرحله درمان مرحوم کیارستمی در اینستاگرام خود نوشت: جالب اینجاست که جامعهء پزشکى بجاى آنکه همراه ، و در پى اصلاح خود باشد و از درون به نقد خویش بپردازد ، به سبب تعصبات صنفى و حرفه اى بیشتر ، در صدد توجیه ، و تخریب جوامع دیگر بر آمده است. رفتارى مشابه هر دیکتاتور قاتل در هرکجاى تاریخ. امروز در این لحظه از تاریخ به سبب نشناختنِ عباس کیارستمى و ندانستنِ ضرورت پاسدارى از او بى فرهنگ و بى سواد قلمداد خواهید شد. امیدى به شما نیست و نبوده و چشم به راه هیچ رفتار رشد یافته اى از شما نیستیم. مگر پس از این درس خوانده هاى پاکباز و قسم خورده در رشتهء پزشکى پاى به عرصهء جامعه گذاشته و افکار و رفتار فاسد جامعهء پیش از خود را به نقد کشیده ، به دور از انقباض ِنفس و پول پرستى ، به فکر حقوق و جان و مال مردم ایران باشند. جامعه پزشکى ایران تا ابد بدهکارِ مرگ کیارستمى خواهد بود. واکنش عضو کمیسیون بهداشت به علت فوت کیارستمی عضو کمیسیون بهداشت مجلس با اشاره به تأسف نمایندگان نسبت به درگذشت عباس کیارستمی، تأکید کرد: هرگونه اظهارنظر در موضوع خطای پزشکی در پرونده کیارستمی، فقط موکول به نظر متخصصین امر است. عباس پوربافرانی در گفت وگو با خبرنگار خبرگزاری خانه ملت، با اشاره به پرونده پزشکی عباس کیارستمی گفت: همه از درگذشت هنرمند برجسته عباس کیارستمی متاثر هستیم و دامنه این طیف از هنرمندان همچون داریوش مهرجویی تا نمایندگان و نیز جامعه پزشکی گسترده است چرا که وی فردی بود که با آثار هنری اش به جامعه خدمت می کرد. نماینده مردم نائین در مجلس شورای اسلامی افزود: اینکه در مورد خطای پزشکی اظهارنظری صورت گیرد، صحیح نیست و باید کار را در این زمینه فقط به افراد متخصص و کارشناس واگذار کرد و حتی اظهارنظر کارشناسان در این حوزه نیز صرفا برداشت خود آن ها است و نمی تواند قطعی تلقی شود. وی بیان کرد: چنین پرونده ای حتما باید در کمیسیون مربوطه یا هیات رسیدگی به تخلفات پزشکی یا نظام پزشکی بررسی و نتیجه آن اعلام شود لذا هرگونه اظهارنظری قبل از بررسی کارشناسانه، محلی از اعراب ندارد. این نماینده مجلس ادامه داد: باید این پرونده از سوی افراد فوق تخصص و متخصص بررسی شود و اینکه همه جامعه درگیر این موضوع شده اند که قضیه چگونه بوده و شایعات نیز در همین باب شکل گرفته، صحیح نیست. عضو کمیسیون بهداشت مجلس تصریح کرد: بررسی دقیق و کارشناسی پرونده عباس کیارستمی از دو جهت حائز اهمیت است؛ نخست آنکه دیگر این خطای پزشکی- در صورتی که رخ داده باشد- درباره هیچ فردی تکرار نشود و دوم آنکه اگر در جایی اشکالی وجود دارد، برطرف شود. پوربافرانی تاکید کرد: اظهارنظرهای غیر متخصصانه در این زمینه، ضمن آنکه اعتماد مردم را به جامعه پزشکی کمرنگ می کند، ممکن است بر انگیزه متخصصین هم تاثیر منفی داشته باشد. عضو کمیسیون بهداشت مجلس گفت: حوزه خدمات پزشکی، کل جامعه را در بر می گیرد و ما حتی از کشورهای دیگر نیز برای بهره گیری از خدمات پزشکی در ایران، ارباب رجوع داریم لذا نباید جامعه را با اظهارنظر غیر کارشناسانه به هم ریخت و هرگونه اظهارنظر در موضوع خطای پزشکی در پرونده کیارستمی، فقط موکول به نظر متخصصین امر است./ «کیارستمی» نباید به فرانسه می رفت دوستان مقداری کم لطفی می کنند . اظهارات اخیر مطابق شأن افراد هنرمند و برجسته نیست. سخنگوی وزارت بهداشت با تشریح جزییات پرونده درمانی عباس کیارستمی، درباره اظهارات برخی هنرمندان گفت: دوستان مقداری کم لطفی می کنند . اظهارات اخیر مطابق شأن افراد هنرمند و برجسته نیست. به گزارش اعتدال به نقل از ایسنا، دکتر ایرج حریرچی در این باره گفت: پیرو نامه وزیر بهداشت به رییس سازمان نظام پزشکی، روز گذشته جلسه ای با حضور 30 نفر از زبده ترین پزشکان و نیز کارشناسان، رییس سازمان نظام پزشکی، معاونین وزارت بهداشت، وزارت دادگستری و سایر مسئولین به مدت نزدیک به چهار ساعت تشکیل شد و جزئیات پرونده و ریز اقدامات انجام شده برای ایشان تا مرحله اعزام به کشور فرانسه مورد رسیدگی دقیق قرار گرفته است و نیز در قسمتی از جلسه گروه پزشکی معالج هم حضور یافته اند و به سوالات مربوطه پاسخ داده اند. وی درباره زمان اعلان نتایج بررسی ها اظهار کرد: در اسرع وقت نتیجه اعلام خواهد شد و قاعدتا پرونده مراحل درمانی فرانسه هم بررسی خواهد شد، اما آنچه که مهم است در مورد پیگیری پرونده پزشکی ایشان با رعایت قانون و انصاف هیچ گونه کوتاهی نخواهد شد و در مورد همه مراحل به نحو عادلانه و مطابق با اصول علمی حکم صادر خواهد گردید. تشریح جزییاتی از پرونده درمانی کیارستمی سخنگوی وزارت بهداشت در تشریح روند درمانی کیارستمی در ایران ضمن رد برخی ادعاها و شایعات، گفت: پزشک معالج ایشان در بخش خصوصی توسط شخص آقای کیارستمی انتخاب شده است و پزشکی است که همه دوران تحصیلات خود را در کشور سوئیس گذرانده است. مرحوم کیارستمی یک بیماری روده ای داشتند که توسط این جراح در بیمارستان خصوصی جم کولونوسکوپی می شوند. اگرچه اولین عمل جراحی وی به دلیل مشکل روده ای بود ولی اعمال جراحی بعدی به دلیل ایجاد عارضه در جراحی اول و نیز التهاب کیسه صفرا انجام شد. جراحی اول و جراحی دوم توسط همین جراح انجام می شود ولی جراحی سوم و چهارم توسط جراح دیگری انجام شده است. ظاهرا آقای کیارستمی تمایل چندانی نداشته اند که دیگران در جریان بیماری ایشان باشند ولی بعد از عمل چهارم بود که نیمه شب وزیر محترم ارشاد تماس می گیرند و وزیر بهداشت را در جریان وضعیت بحرانی ایشان قرار می دهند، هنگامی که وزیر محترم بهداشت در جریان وضعیت بحرانی بیماری ایشان قرار گرفتند، همان نیمه شب تیمی را به بیمارستان اعزام می کنند و صبح همان روز دکتر هاشمی شخصا با تیمی از متخصصین مجرب کشور متشکل از متخصص جراحی عمومی، فوق تخصص جراحی عروق، متخصص بیهوشی و فلوشیپ آی سی یو، فوق تخصص ریه و متخصص عفونی در بیمارستان حضور پیدا می کنند. همه اعضای تیم درمانی انتخاب شده از پزشکان صاحب نام کشور بودند که از آن جمله می توان دکتر فاضل، دکتر ظفرقندی و دکتر گویا را نام برد. در طول مدت درمان آقای کیارستمی در بیمارستان خصوصی جم، تمام مسایل درمانی با این گروه چک می شد و دستورات پزشکی تحت نظارت همین تیم برای بیمار انجام می شد. تمام امکانات و تجهیزات لازم برای ادامه روند درمان وجود داشت و خوشبختانه روند درمانی به شکل خوبی پیش رفت. در مجموع می توان گفت تیم پزشکی ما در مدت بیماری و حضور آقای کیارستمی در ایران، هیچ گاه از وضعیت درمان وی غافل نبود با پیگیری و نظارت مستمر این تیم مجرب، مرحوم کیارستمی که در ابتدا در وضعیت شوک با سطح هوشیاری 3 قرار گرفته بودند از مرگ قطعی نجات پیدا کردند و به شرایط عادی برگشتند. پس از آن وزیر بهداشت شش مرتبه به عیادت ایشان رفتند و معاون درمان دانشگاه نیز ده ها بار وی را ملاقات کردند و بطور مستمر بر نحوه روند درمانی ایشان نظارت داشتند. درست است که عوارض اولیه و قبل از مداخله وزارت بهداشت در روند درمان، قابل انتظار و مقبول نبوده است، اما دوستان هم مقداری کم لطفی می کنند، این حجم پیگیری در مورد کمتر کسی انجام شده است. مخالفت وزیر بهداشت با سفر کیارستمی به فرانسه حریرچی درباره درباره سفر کیارستمی به فرانسه و نظر وزارت بهداشت در این باره عنوان کرد: ایشان با اقدامات انجام شده از بیمارستان مرخص شدند و دوران نقاهت را در تهران و اطراف تهران طی می کردند و قرار بود با فاصله زمانی مناسب دو جراحی دیگر برای ایشان انجام شود، البته در این سیر درمان دچار عارضه عفونی دیگری شدند که درمان آنتی بیوتیکی لازم انجام شد. چهار روز قبل از اعزام به فرانسه ایشان دچار تب شدند که با درمان ساده و تخلیه عفونت مشکل ایشان برطرف شد اما وی در آن مقطع با تشویق دوستان خودشان در خارج از کشور، تصمیم می گیرند که برای ادامه درمان به فرانسه سفر کنند البته دو بار با دکتر هاشمی مشورت می کنند که یک بار آن در دفتر دکتر هاشمی و با حضور بهمن کیارستمی و آقای صمدیان بود که در هر دو بار دکتر هاشمی به شدت با سفر آقای کیارستمی به خارج از کشور مخالفت می کنند حتی وزیر بهداشت پیشنهاد دادند که اگر علاقمندند فرد دیگری بر روند درمانی ایشان نظارت داشته باشد اقدامات لازم را انجام دهند و تاکید کردند که امکان سفر هر پزشک مورد نظر وی به کشور وجود دارد که در همین رابطه پسر و چند نفر از دوستان وی، یک متخصص اورولوژی برای این کار معرفی کردند. وزارت بهداشت با توجه به اختیارات و امکانات خود مشغول فراهم کردن مقدمات سفر این متخصص به ایران بود . اما آقای کیارستمی با توجه به تمایل خود تصمیم به سفر به خارج از کشور گرفتند و زمانی که ایشان به فرانسه می رفتند کاملا هوشیار بودند و اینکه در روند درمان در فرانسه چه اتفاقی افتاد و در چه بیمارستانی و امکانات تخصصی بستری شدند مسائلی است حتما در همین کمیته بررسی و اعلام خواهد شد. سخنگوی وزارت بهداشت درباره اظهارات اخیر مهرجویی نیز گفت: اعتماد مردم و بیماران به پزشک سرمایه اصلی حوزه سلامت است و خدشه دار شدن این اعتماد نه به نفع مردم و به نفع هیچ کس نیست، سالانه بیش از 800 میلیون بار مراجعه سرپایی به حوزه سلامت و بیش از هشت میلیون و پانصد هزار بستری در محیط این اعتماد عمومی رخ می دهد. جالب توجه این است که در تمام یا قریب به تمام بررسی هایی که در سه دهه اخیر در مورد گروههای مرجع مردم انجام شده است، گروه پزشکی جزو دو یا سه گروه اول بوده اند و گروههای مدعی دیگر در درجات بعدی قرار داشته اند. بعضی اظهارات اخیر مطابق شان افراد هنرمند و برجسته نیست. براساس گزارش وبدا، وی در خاتمه تاکید کرد که وزارت بهداشت به عنوان متولی حوزه سلامت وظیفه اصلی خود را حمایت از حقوق مردم و در عین حال حمایت و تقویت ارائه کنندگان خدمات درمانی به مردم می داند و رعایت قانون، اصول علمی و عدالت معیار اصلی در رسیدگی به هر موضوع اختلافی برای این وزارتخانه است چرا سوگ کیارستمی مصداق مُرده پرستی نبود؟ اگر هم روحیات خودمان را نقد می کنیم و انگ «مرده پرستی» را وارد می دانیم این فقره را باید مستثنا کنیم چرا که این یاد هیچ نشانی از مُرده پرستی نداشت... عصر ایران نوشت: اندوهِ انبوهِ جامعه در پی مرگ ناگهانی عباس کیارستمی- عکاس، نقاش، فیلم ساز و هنر مند جهانی ایران - در قیاس با خاص بودن فیلم های او سبب شده برخی دوباره این انگاره را مطرح کنند که ایرانیان « مُرده پرست» اند. به این معنی که در «حیات» قدر نمی دانند و در «ممات» گرامی می دارند. اما آیا این گزاره درست است یا اگر هم درست باشد درباره زنده یاد عباس کیارستمی نیز صدق می کند؟ این گفتار در پی آن است تا نشان دهد اگر هم در پاره ای موارد صادق باشد (هر چند لفظ "مرده پرستی" اغراق آمیز است و منظور توجه بیشتر به مرده به نسبت دوران زندگی است) اما قطعا در این فقره صدق نمی کند و سوگ جهانی ترین هنرمند ایرانی واقعی نه مرده پرستی که از سر ناباوری و این واقعیت بود که «مرگ به قامت خدنگ او نمی آمد.» وقتی فردی مادر کهن سال خود را رها کرده و چندان که باید و شاید به او سر نمی زند و حتی همسایگان می شنوند که زیر لب گله می کند و می نالد اما تا سر بر زمین می گذارد، پسر مراسم پُرشکوه و پُرهزینه ای برای او برگزار می کند و آه و ناله سر می دهد می توان گفت مرده پرستی است و این سخن مولانا در دیوان شمس را فرایاد آورد که : چو بر خاکم بخواهی بوسه دادن رُخم را بوسه ده کاکنون همانیم و فرزند را که سنگ مزار را عرق بوسه می کند دست کم در دل سرزنش کنیم که روی مادر را نبوسیدی و حال این سنگ سرد را می بوسی؟! یا اگر رشته مهر با دوستی پیوسته را گسسته باشیم و قهر آن قدر ادامه یابد که او چشم از جهان بربندد و به یاد او بیفیتم چه بسا نه احترام که مِرده پرستی باشد. معینی کرمانشاهی می گوید: زنده کُش بوده و با مُرده پرستی شادیم/ این گواهی است که ما طالب گوریم هنوز... مردمانی که یکشنبه داغِ بیستم تیر نود و پنج خورشیدی خیابان حجاب و مقابل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را مالامال از جمعیت کردند اما با کیارستمی قهر نبودند که با پیکر او آشتی کرده باشند. اگر برخی بعضی از فیلم های او را نمی پسندیدند نیز باز نشان بی مهری نبود. چرا که خود او می گفت «من 40 سال است که در سینما بازی گوشی می کنم» و حرفه و دل مشغولی اصلی ام «عکاسی» است. در داخل نیز اگرچه گاه با موانعی همراه بود اما با اصل کار او مشکل نداشتند. رییس کنونی سازمان سینمایی وزارت ارشاد سال ها در فرانسه بوده و با او دوستی و مراوده داشته یا با این که نابازیگران را ترجیح می داد اما بازیگران و کارگردانان حرفه ای هم او را بسیار دوست می داشتند. گفت و گوها و تصاویر او روی جلد مجلات سینمایی و فرهنگی می نشست و مردم کاملا او را می شناختد البته احتمالا به استثنای آن آقای دکتر که گویا نشناخت و درمان را به فرزند سپرد و باقی قضایا... کیارستمی البته تنهایی را دوست داشت اما درِ خانه اش به روی همه باز بود. با این حال آیا همه دوستداران می توانند به خانه هنرمند مراجعه کنند تا بگوییم در دوران حیات او را تنها گذاشتند و تا مُرد سراغش رفتند؟! در دهه های 30 و 40 خورشیدی کافه نادری پاتوق روشنفکران و نویسندگان بود و علاقه مندان جلال آل احمد و شاعران و دیگر چهره های شاخص می توانستند با آنان دیدار و گفت و گو کنند. اما آیا پاتوق و مجال گپ و گفت خارج از مراسم رسمی یا رونمایی یک کتاب در روزگار ما هم فراهم بود که کیارستمی تنها مانده باشد؟ قیاس اصلی اما به خاطر خاص بودن فیلم های اوست و این ادعا که آن استقبال کنندگان تناسبی با این بدرقه کنندگان ندارند حال آن که اولا کیارستمی تنها فیلم ساز نبود و جنبه های هنری دیگر او هم مورد توجه قرار داشت ثانیا ممکن است همه فیلم های کسی را دوست نداشته باشی اما شیفته سلوک و منش فردی او و شیوه نگاه او به زندگی باشی. کما این که بیست و اندی سال قبل احمد شاملو به اتفاق محمود دولت آبادی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به تماشای فیلم « خانه دوست کجاست» می نشینند و به گفتن «خیلی ممنون» بسنده می کند و معلوم است که از این نوع نگاه پاستوریزه به دنیا لذت نمی برد یا کیارستمی در یکی از واپسین مصاحبه ها به ماهنامه تجربه می گوید» « با اشعار سال های آخر شاملو حال نمی کند وبه خاطر همین از آنها استفاده نکرده است» اما هر دو یکدیگر را دوست داشتند و نگاه مدرن هم را می ستودند. مردم به کارگردان بی احترامی نکرده بودند تا حضورشان مصداق مرده پرستی باشد. هر جا که می رفت قدر می دید. ضمن این که آیا در حیات او مراسمی برای تجلیل - فی المثل در ورزشگاه آزادی ( به لحاظ قابلیت پذیرش تماشاگر) - تدارک دیده شد و مردم نرفتند که حال شماتت کنیم چرا آنجا نرفتید و برای وداع آمدید؟! اتفاقا مراسم تشییع جنازه عباس کیارستمی را می توان یکی از باشکوه ترین و منظم ترین آیین هایی از این دست در سال های اخیر دانست. چه از حیث نظم و ترتیب، چه همکاری دستگاه های مختلف، چه آماده سازی محیط و چه مراعات مردم از تقاضای عکس سلفی با هنرمندان سوگوار و شوکه شده. سال ها پیش محمد قائد به طعنه گفته بود که در ایران «تشویق جنازه» جای «تشییع جنازه» را گرفته است! این مراسم اما واقعا یک بدرقه باشکوه بود و مردم حضوری فعال و پرشور داشتند. سوء تفاهم نشود! این گفتار در پی آن نیست که توجه بیشتر به مردگان به نسبت زندگان و اصطلاحا « مُرده پرستی» را در کُلیّت آن نفی کند. به تعبیر مرحوم مهدی سهیلی: تا مرا روح و روان در تن بود/ موقع سردی بازارم بود/ مُردنم معرکه ای برپا کرد/ دکِّه ی مرده پرستی وا کرد... در این فقره خاص اما آنچه دیدیم یک سر احترام و تکریم بود به انسانی که انسان را پاس می داشت و عاشق زندگی بود و به مرگ نمی پرداخت و با درنگ و تأنی کار می کرد اما به ناگه به زندگی باخت و به احتمال زیاد قربانی خطایی شد که گویا در عالم پزشکی در هر ده سال یک بار اتفاق می افتد و همین هم بیشتر مردم را اندوه گین ساخته است. پس اگر هم روحیات خودمان را نقد می کنیم و انگ «مرده پرستی» و اصل « هیچ زنده ای خوب نیست و هیچ مرده ای بد نیست» را جاری می دانیم این فقره را واقعا باید مستثنا کنیم چرا که یاد هنرمند فقید هیچ نشانه ای از مُرده پرستی نداشت... 3 برش از مکتب سینمایی کیارستمی سینمای کیارستمی با زندگی و روابط به شدت «ملموسِ نا بازیگران» به یک شاهکار تبدیل می شود، بدون آنکه از بازی بازیگران حرفه ای و صاحب اعتبار و برخوردار از جذب گیشه، خبری باشد. سینمای کیارستمی با زندگی و روابط به شدت «ملموسِ نا بازیگران» به یک شاهکار تبدیل می شود، بدون آنکه از بازی بازیگران حرفه ای و صاحب اعتبار و برخوردار از جذب گیشه، خبری باشد. به گزارش اعتدال، مجید رضاییان - استاد دانشگاه و پژوهشگر مطالعات رسانه - در روزنامه «شرق» نوشته است: یکم) از نگاه فلسفی یا واقعی: نظریه بازنمایی (Representation) استوارت هال از مکتب بیرمنگام، به ما می آموزد که سینما در کنار بقیه رسانه ها، به دنبال بازنمایی است و به تعبیر هال، به «نمایش واقعیت» مبادرت می ورزد و نه «انعکاس واقعیت». این نگاه انتقادی و البته بدبینانه در این مضمون خلاصه می شود که «رسانه، واقعیتی است که سرانجام حقیقت را کتمان می کند». گرچه از سوی پژوهشگران مطالعات رسانه و از جمله سینما، این جمله را در پاسخ، با قاطعیت می توان گفت و آن اینکه «در جهان امروز اما، همه حقیقت کتمان شدنی نیست». مکتب سینمایی عباس کیارستمی عملاً پاسخی روشن به استوارت هال و مکتب بیرمنگام درباره سینما و رسانه بود. عباس کیارستمی از نقاشی تا گرافیک و سپس کوچ جدی به سمت عکاسی و سینمای مستند، راهی را گشود که حتی پیش از این، سینما کمتر به خود دیده بود: «پل زدن میان سینمای مستند با سینمای داستانی». اجازه می خواهم که نام سینمای مستند را در پاسخ به استوارت هال «انعکاس واقعیت» بگذاریم و نام سینمای داستانی را از نگاه مکتب بیرمنگام «نمایش واقعیت» یا همان «بازنمایی» قلمداد کنیم. اکنون چه اتفاقی می افتد؟ پاسخ روشن است؛ ما هرگاه به سمت سینمای داستانی می رویم این امکان وجود دارد که واقعیت را در قالب یک داستان - با استفاده از ابزار نمایشی - به درستی «منعکس» کنیم و نیز این احتمال منتفی نیست که آن واقعیت را به نوعی «بازنمایی» کنیم که از اصل جریانِ وجودی خود، فاصله بگیرد و بازنمایی شده باشد. مکتب سینمایی عباس کیارستمی چه کرد؟ او با درک درست این معنا، از عکاسی به سینمای مستند و از سینمای مستند به فرم جدیدی از سینمای داستانی که همچنان در درون خود واقعیت را یدک می کشید، پا گذاشت؛ خلق سینمایی نو که می توان آن را «تلفیقی از سینمای مستند با داستانی» نام نهاد، ولی با رگه هایی پررنگ از واقعیت یا مستند های اطراف ما که با آن سروکار داریم. بنابراین، کیارستمی در برابر نگاه هایی چون استوارت هال، «نگاهی انسانی در گستره ای جهانی» گشود و میراثی برجای گذاشت که از کوچه های «نان و کوچه» تا «کپی برابر اصل» و تا «مثل یک عاشق» سرزمین های ایران، فرانسه، ژاپن و معتبرترین جشنواره های جهانی را پیمود. او ثابت کرد که در سینما نیز، می توان با خود واقعیت و بدون هرگونه بازنمایی مواجه شد. با واقعیتِ معنا، با واقعیتِ انسان، با واقعیتِ درونی و سرانجام راه گشودن از جهانِ درون به جهانِ بیرون، درحالی که شاید اصل سینما، به نوعی پیوندزدنِ جهان بیرون به جهانِ درون مخاطب است. دوم) از نگاه زبان شناسی یا ادبی: زبان سینما گرچه مشترک است اما، برای سینماگرانی که معنا و مفهوم را خود تولید می کنند، ادبیات آن را، خود برمی گزینند و اثر فکری خود را می سازند، قدری متفاوت است، اما این تفاوت، آن زمان بارزتر می شود که سینماگری مؤلف - چون عباس کیارستمی - زبان خاص خود را داشته باشد، با این تأکید که خودِ او، هرگز چنین ادعایی نداشت، چرا؟ او زبان سینمای خود را «زبان زندگی»، «زبان واقعیت» و ظریف تر از آن، «زبان کشفِ معنا» می دانست؛ بنابراین، باید به او حق بدهیم که برای زبان سینمایی اش، ادعایی نداشته باشد. اما از منظر زبان شناسی بهتر است قدری موضوع را به پیش ببریم و به واژگان به کاررفته و دیالوگ های نهفته در ادبیات فیلم نامه های کیارستمی، دقت کنیم. اگر در تئاتر «بداهه پردازی» گاه به جای آنکه معنای خاصی را پیش ببرد، ما را از آشفتگی واژه های به کاررفته، به سمت یک «معنای ثانوی و عمیق تر» رهنمون می کند، ادبیات و واژه های به کاررفته در فیلم نامه های کیارستمی، همان چیزی است که در جریان زندگی وجود دارد و ما هرروز با آن سروکار داریم، اما «از شدت سادگی فراموشش می کنیم» و «راز زبان سینمای کیارستمی» خلق پیچیده ترین معانی در ساده ترین زبان است. سوم) از نگاه بازیگری یا زندگی: کنستانتین سرگئی استانیسلاوسکی - مدرس روسی - نخستین کسی بود که وضعیت اغراق شده در بازیگری روی «صحنه» را تغییر داد. او تئاتری را ترسیم کرد که در آن، «زندگی واقعی مردم» به تصویر کشیده می شد و بازیگران اجازه نداشتند غلوآمیز و خارج از حد طبیعی بازی کنند. عنصر چشمگیر روش «استانیسلاوسکی» این است که چنین روشی، یک قاعده تصادفی نیست؛ بلکه یک سازوکار منظم و حساب شده است. او شرایطی فراهم می کرد تا بازیگران به خلق دوباره زندگی واقعی انسان ها بپردازند. حتما خواهید پرسید که چنین تغییری در تئاتر ممکن و میسر است؛ اما در سینما چطور؟ پاسخ به این پرسش - به دلیل تفاوت سینما و تئاتر - دشوار است. با وجود این، مشاهده می کنیم که اگر «استانیسلاوسکی» در تئاتر موفق شد راهی نو بگشاید و «صحنه» را از بازی اغراق شده بازیگران دور کند و تصویر واقعی زندگی را روی صحنه، جان تازه ای ببخشد، این اتفاق را کیارستمی در سینما - که به مراتب پیچیده تر است - بدون بازیگران سوپراستار و صاحب نام، خلق کرد. به دیگر سخن، سینمای کیارستمی با زندگی و روابط به شدت «ملموسِ نا بازیگران» به یک شاهکار تبدیل می شود، بدون آنکه از بازی بازیگران حرفه ای و صاحب اعتبار و برخوردار از جذب گیشه، خبری باشد. کیارستمی، مکتبی را در سینمای جهان گشود که «زلالی رنگ مشرق زمین» را داشت؛ ولی قهرمانان سینمای او به جای بازیگران و سوپراستارها، «معناها» و «مفهوم ها» بودند. قهرمانانِ سینمای کیارستمی، جهان درون انسان را در «گستره ای جهانی»، مهرآمیز و با زبانی فرهنگی، به خود ما نشان می دادند؛ قهرمانانی که این بار، بازیگر حرفه ای نبودند، ولی بازی روزگار و زندگی همه انسان ها را - در هر گوشه ای از جهان - به تصویر کشیدند؛ «بی آلایش و بی پیرایه» مانندِ خانه دوست، خانه دلِ سینمای کیارستمی. مرگ کیارستمی و سایه سنگین احساسات جامعه امروز ما از تحصیلکرده و روشنفکر گرفته تا عادی ترین و عامی ترین مردم یا به قول نیکی کریمی - میانمایه ترین ها- واکنش های احساسی را ساده ترین نوع تعامل با هنر می داند. حاشیه هایی که پس از درگذشت عباس کیارستمی به وجود آمد، از همدردی ها و تسلیت گفتن های گسترده تا نفی هنرمند بودن او و حتی درگیری اینستاگرامی دو بازیگر، همگی بیانگر این واقعیت است که جامعه امروز ما از تحصیلکرده و روشنفکر گرفته تا عادی ترین و عامی ترین مردم یا به قول نیکی کریمی - میانمایه ترین ها- واکنش های احساسی را ساده ترین نوع تعامل با هنر می داند. به گزارش اعتدال، مجید سعیدی عکاس شناخته شده ایرانی با این مقدمه در «اعتماد» نوشت: یکی- دو سالی است که با پدیده عجیبی روبه رو هستیم، با خروشان موجی از احساسات و همدردی ها بعد از فوت یک هنرمند؛ گویی که همه این وظیفه را در خود احساس می کنند که در مورد اتفاق پیش آمده ابراز احساسات یا اعلام موضع کنند. آنقدر عکس های متنوع و تک جمله های هنرمند در صفحه به صفحه شبکه های اجتماعی پر می شود که اگر در ایران زندگی نمی کردم، مطمئن می شدم هنرمند زیر سایه این علاقه و توجه زیسته و هیچ زمانی را در تنهایی و انزوا تحمل نکرده است. هرچند که ابراز احساسات افراد جامعه نسبت به فقدان یک هنرمند، پدیده ناهنجاری نیست اما مساله اینجاست که تنها برخورد یک جامعه با هنرمند، فقط ابراز احساسات باشد و آن هم تنها زمانی که فرد فوت کرده است. همه می دانیم که حبیب محبیان سال ها در ایران، منتظر مجوز گرفتن برای اجرای کنسرت یا انتشار آلبوم هایش بود یا فیلمسازی در ایران برای کیارستمی سخت و با مشکلاتی همراه بود اما هیچ وقت حمایتی برای رفع مشکلات آنان صورت نگرفت. چند پست در شبکه های اجتماعی در مورد مشکلات کیارستمی و حبیب نوشته شده است؟ چند نامه و درخواست از محافل هنری راهگشای آنان شد؟ البته اگر کنسرتی برگزار می شد حتما با استقبال روبه رو می شد یا اگر فیلمی ساخته می شد و اگر امکان و خوش اقبالی برای تبلیغ مناسب هم داشت، احتمالا پر بیننده بود اما فیلمی ساخته نشد، کنسرتی برگزار نشد یا آلبوم موسیقی منتشر نشد و خاطری هم از بابت آن آزرده نشد. این مهم را از آن جهت باید در نظر بیاوریم تا بتوانیم جواب این سوالات را بدهیم که در حال حاضرچند کنسرت لغو می شود؟ چند کتاب منتشر نمی شوند؟ یا چه فیلم ها و پروژه های دیگر هنری که به خاطر مشکلات مالی یا گرفتن مجوز، نیمه کاره مانده اند یا به کلی فراموش شدند؟ و حالا این موج احساسی همدردی با هنرمند کجاست؟ چه کسی می داند بهرام بیضایی کجاست و چرا فیلم نمی سازد؟ بیضایی که همه می دانیم چقدر در تئاتر و سینمای ایران تاثیرگذار بوده است. همان گونه که کسی از شجریان هم خبر ندارد؛ فقط سال به سال در ماه رمضان به یاد می آوریم که ربنای شجریان را صدا و سیما پخش نمی کند و باز استاد آواز فراموش می شود تا رمضان بعد. این مساله بعد دیگری هم دارد و آن اینکه اغلب مردم دوست دارند هنرمندان را با سلیقه و عقاید خودشان بپذیرند و هنوز به این باور نرسیدیم که هنرمند را آن طور که هست، بپذیریم. در دوران حیات حبیب کم نشنیدیم از نارضایتی جماعتی که می گفتند چرا حبیب در دوران فلان رییس جمهور به ایران آمد؟ چرا فلان شخصیت قرار است از او حمایت کند؟ و بعد از فوت این هنرمند و در کشاکش موج احساسی از درگذشت او، القابی چون لس آنجلسی از سوی یک عده دیگر نمایانگر این بود که مجوز ندادن به او کار درستی بوده است. عباس کیارستمی هم بی نصیب از این قضاوت ها نبود. چند درصد از جماعتی که از درگذشت او ابراز احساسات می کنند واقعا این هنرمند را آن طور که بود و فکر می کرد، می شناختند؟ از مجموعه فیلم های او چند فیلم را صدا و سیما پخش کرده؟ فیلم های آخرش با چقدر تبلیغات اکران شد؟ انگار کم کم داریم به اسطوره سازی پس از درگذشت ها عادت می کنیم؛ در واقع اسطوره ها همانی هستند که جماعت می خواهند؛ قالبی از خاستگاه های جمع و نه خود هنرمند. خیلی دوست داشتم که به این نتیجه نرسم اما ناگزیر از این اندیشه ام که هنرمندان تبدیل به اسطوره هایی می شوند، صرفا برای بیان احساسات گروهی و ایجاد همگرایی احساسی. اما پدیده بدتر از آن، تخریب هنرمند به خاطر مقابله با اسطوره سازی هاست و البته نه به خاطر اینکه اسطوره سازی فی نفسه با حقیقت ذاتی هنر در جدال است، بلکه صرفا به این علت که این اسطوره ها از جنس ارزش ها و سلایق یک عده نیست. اینکه مدتی بعد از درگذشت کیارستمی عده ای شروع کردند به تخریب این چهره هنری، اتفاق ناخوشایند دوران ما است و در واقع همان آسیب گریز ناپذیر در هنر است. صاحب نظری مقاله ای نوشته که کیارستمی به مخاطبان خارجی بیشتر از مخاطبان داخلی اهمیت می داد و البته تنها استدلال این نظر هم حضور فیلم های کیارستمی در جشنواره های خارجی بود، دیگری که خود را صاحب نظرتر می دانست، ابراز کرده که کیارستمی عینک آفتابی می زد تا به مردم نگاه نکند. تمامی این های و هوی ها و وامصیبتا، تنها به خاطر ترس از توجه به هنرمندی است که شبیه آنها نیست، به اعتقاد خودش استوار بود و تنها برای عقاید و دل خودش فیلم می ساخت. کیارستمی از نظر آنها جرم بزرگی داشت، او مستقل بود و مستقل بودن را به سینمای ایران آورد. او به هنرمندان آموخته بود اعتماد به نفس خود را حفظ کنند و متفاوت باشند؛ او به جامعه هنری نشان داد که می توان به تخریب ها بی تفاوت بود و بی نیاز از حمایت عده ای فعالیت کرد و حرف خود را رقم زد. خب این جرم کمی نیست؛ حالا باید حساب بی تفاوت بودن به نظرات این جماعت را بدهد، حالا باید از مرده کیارستمی حساب کشید که چرا در خارج فیلم هایش را اکران می کرده و تازه عینک آفتابی هم می زده است. جدال حامیان و مخالفانی که هر کدام با نگاه خود به جنازه هنرمند می نگرند، پا به پای لحظه هایی که هنرمند به خاک سپرده می شود، می آید و به یکباره خاموش می شود؛ گویی سردی خاک جامعه را می گیرد و سکانس پایانی این تراژدی رقم می خورد. پاسخ وزارت بهداشت درباره جراح کیارستمی قائم مقام وزیر بهداشت به برخی اظهار نظرها درباره پزشکی که عباس کیارستمی را جراحی کرده است پاسخ داد. قائم مقام وزیر بهداشت به برخی اظهار نظرها درباره پزشکی که عباس کیارستمی را جراحی کرده است پاسخ داد. دکتر ایرج حریرچی در گفت وگو با ایسنا در پاسخ به برخی اظهار نظرها در زمینه انجام عمل جراحی عباس کیارستمی توسط پسر جراحی که قرار بوده او را عمل کند، گفت: خواهش می کنم تمام کسانی که در این زمینه اظهار نظر می کنند، گفته هایشان به صورت مستند باشد. اخیرا شاهد بودیم که یکی از همکاران پزشک عمومی ما درباره نحوه درمان آقای کیارستمی اظهار نظر هایی کرده بود که بعد از آن خودشان اعلام کردند که من بر اساس شنیده هایم از پزشک و غیر پزشک این صحبت ها را کرده بودم که از این همکار به دلیل شجاعتی که داشتند تشکر می کنیم. وی خطاب به افرادی که در این زمینه بدون ارائه مستندات اظهار نظر می کنند، افزود: بگذارید کاری که درست است، انجام شود. باید بگویم که پدر همکارمان که عمل آقای کیارستمی را انجام دادند از اساتید جراحی هستند و ۹۳ سال شان است و ۱۵ سال است که جراحی انجام نمی دهند. بنابراین باید بر اساس واقعیت ها صحبت کنیم. حریرچی با بیان اینکه همه در انتخاب پزشک خود آزاد هستند، گفت: البته اینکه در سیر درمان چه اتفاقی افتاده، قابل بحث است. در عین حال تاکید می کنم که برای ما به عنوان متولی سلامت کشور تمام ۷۹ میلیون نفر ایرانی فارغ از رنگ، قوم، مذهب، سطح درآمد و تحصیلات و غیره در زمان ویزیت و انجام اقدامات درمانی یکسان هستند. حریرچی ادامه داد: افراد هم سن و سال ما به یاد دارند که در جبهه برای مجروحان عراقی که تا قبل از مجروح شدن به روی بسیجی های ما آتش می ریختند و تیراندازی می کردند با آنها مانند یک مجروح برخورد می کردیم و حتی مجروحان خودمان آنقدر بزرگوار بودند که می گفتند مجروحین عراقی را در اولویت قرار دهیم. قائم مقام وزیر بهداشت با بیان اینکه برخی اظهار نظرها که در زمینه فرق گذاشتن میان مشاهیر و مردم عادی در حوزه بهداشت و درمان است، از مبنا غلط است افزود: در عین حال اینکه ما به عنوان وزارت بهداشت برای اشخاص خاص به دلیل نقش اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و هنری شان احترام ویژه قائلیم یک موضوع جدا است. حریرچی با اشاره به حادثه سوختگی بیماری در بیمارستان در حین عمل جراحی گفت: در یک مورد بیماری دچار سوختگی شده بود و معاون وزیر دو بار به ملاقات وی رفتند. در عین حال میزان بازدیدی که آقای وزیر و معاونین شان از مناطق محروم و بیمارستان ها انجام می دهند، در طول چند دهه اخیر بی نظیر بوده است. این کار به این علت است که ما برای همه مردم احترام قائلیم و همه مردم ولی نعمت های ما هستند. مسئولیت کیفری پزشک معالج کیارستمی درگذشت عباس کیارستمی و وجود برخی احتمالات درباره قصور پزشکی در درمان این کارگردان فقید، سوژه داغ این روزهای رسانه ها و شبکه های اجتماعی شده است. درگذشت عباس کیارستمی و وجود برخی احتمالات درباره قصور پزشکی در درمان این کارگردان فقید، سوژه داغ این روزهای رسانه ها و شبکه های اجتماعی شده است. به گزارش اعتدال، روزنامه «شهروند» نوشته است: «یکی از دوستام همین عمل رو انجام داد و روز پنجم در سالن سینما داشت فیلم می دید. قرار بود دکتر میر من رو عمل کنه. بعدا فهمیدم که پسرش من رو عمل کرده و تازه در شأنش نبودم و عمل رو سپرده به دستیار ٥٠ ساله اش! هرجا اعتماد می کنی، بکن ولی به اونایی که پدرشون مشهور بوده؛ نکن. خواستن و نتونستن. وقتی دکترم اخبار رو در روزنامه ها خوند و فهمید این بیمار خیابونی نبوده؛ دستپاچه شد و مصاحبه کرده و گفته گویا بیمارم شهرتی دارد و در خارج او را می شناسند.» اینها صحبت های منتسب به عباس کیارستمی کارگردان بزرگ و مشهور کشور است که پس از نخستین عمل جراحی اش می گوید که در آن مقطع از روند درمانی خود ابراز نگرانی می کند. این هنرمند برجسته کشور در واپسین روزهای اسفند ٩٤ به دلیل بیماری روده ای در بیمارستان بستری شد و تحت نخستین عمل جراحی قرار گرفت. به گفته رضا پایدار معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی «اگرچه نخستین عمل جراحی وی به دلیل مشکل روده ای و برای پیشگیری از پیشروی سرطان بود، اعمال جراحی بعدی به دلیل ایجاد عارضه در جراحی اول و نیز التهاب کیسه صفرا انجام شد.» اما پس از این اعمال جراحی حال این کارگردان معروف کشور به وخامت رفت و به این ترتیب جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزیر بهداشت را درجریان وخامت حال وی می گذارد. هاشمی درحالی بر سر بالین بیمار حاضر می شود که بیمار در وضع بحرانی شوک با سطح هوشیاری درجه ۳ (کمترین سطح هوشیاری) قرار داشت که با توجه به عفونت منتشرشده در خون و فشار خون پایین، وی به دستگاه ونتیلاتور و تنفس نیاز داشت. در همین زمان به دستور وزیر بهداشت تیمی از دانشگاه های علوم پزشکی ایران، تهران و شهید بهشتی مأمور رسیدگی به بیماری کیارستمی شدند که البته پس از مدتی با توجه به روند موفق درمان، به تدریج بیمار از دستگاه ونتیلاتور جدا شد و مصرف بیشتر آنتی بیوتیک ها به تدریج قطع شد؛ به تدریج غذای خوراکی برای وی شروع شد و در اواسط اردیبهشت ماه نیز از بیمارستان مرخص شد و روز قبل از ترخیص مجددا دکتر هاشمی از او عیادت کرد و گزارش های لازم درباره ادامه روند درمان را دریافت کرد، اما انتقال به منزل، به معنی پایان دوره درمان نبود. بنابراین در منزل نیز علاوه بر نظارت پزشکان معالج ایشان، وزیر بهداشت نیز روند را پیگیری و دوبار نیز در منزل از او عیادت کرد که واقعا اقدامات انجام شده توسط وزیر بهداشت قابل تقدیر است اما پس از مدتی کیارستمی تصمیم می گیرد برای ادامه درمان راهی فرانسه شود، هرچند وزیر بهداشت و تیم پزشکی وی، با این سفر موافق نبودند اما این کارگردان برجسته کشور با آمبولانس هوایی راهی فرانسه شده و تحت مراقبت قرار می گیرد که در این مدت نیز وزیر بهداشت شخصا از طریق سفیر ایران در فرانسه و نیز برخی از دوستان سفارش های لازم را انجام داد، اما کیارستمی در فرانسه دچار خونریزی شدید مغزی شد و به دلیل این که برای درمان او، از داروهای رقیق کننده خون استفاده می کرد، امکان انجام عمل جراحی نیز وجود نداشت و متأسفانه این هنرمند ارزشمند کشور در فرانسه فوت کرد. هرچند واضح و مبرهن است که وزیر بهداشت به رسالت قانونی و انسانی خود در رابطه با کیارستمی به خوبی و درستی عمل کرد و باید گفت این انسانیت از وزیر بهداشت دور از انتظار نبود، به جهت این که بارها و بارها شاهد این گونه رفتارهای انسانی از وی بوده ایم، اما مگر چند نفر از جمعیت ٧٠ میلیونی ایران از شهرت کیارستمی برخوردارند یا این که مشکل آنها رسانه ای می شود تا تحت اقدامات ویژه وزیر بهداشت قرار گیرند؟ روزانه صدها یا هزاران بیمار به دلیل مشکلات مختلف راهی بیمارستان های کشور می شوند که تعدادی از آنها با اهمال یا قصور پزشکی مواجه شده که درنهایت یا فوت می کنند یا این که به واسطه اهمال یا کوتاهی برخی از پزشکان، درمان آنها با مشکل مواجه می شود. قصور پزشکی واژه ای است که این روزها بسیار زیاد آن را می شنویم و به واسطه آن برخی از بیماران دچار مشکلات جدی می شوند. برای مثال شوخان دختر ٦ساله مریوانی که به دلیل تزریق اشتباه آمپول که توسط پزشک معالج تجویز شده بود، نابینا شد که خوشبختانه با رسانه ای شدن خبر نابیناشدنش وزیر بهداشت با چندین عمل جراحی، توانست بینایی را به وی بازگرداند یا مادر ٢٨ساله سردشتی که پس از خارج کردن جنین از شکمش، به دلیل قصور پزشکی و تأخیر در تشخیص علت خونریزی جان خود را از دست داد یا کودکی که به دلیل عدم توان مالی خانواده برای پرداخت هزینه بخیه، پزشک معالج پس از بخیه زدن روی زخم صورت این کودک دستور باز کردن بخیه را می دهد و این کودک را در همان حالت رها می کند یا زنی که هنگام سزارین در اتاق عمل به علت استنشاق ترکیبی از گازهای دی اکسیدکربن و اکسید نیترو (N٢O) که به اشتباه به جای گاز تنفسی بیهوشی به او وصل شده بود، به کما رفت و لب، دهان و ریه اش دچار سوختگی شد. و در آخر نیز، سنور دختر ۱۴ ساله که در زمان تولد با مشکل ضعف دید به دنیا آمد که برای بهبود میزان دید، چشمانش را دوبار به تیغ جراحی سپرد. چشم چپ او در سال ۸۱ و چشم راستش در خرداد ۹۳ جراحی شد و هربار چند روز بعد از عمل، چشمش عفونت کرد و حالا از هر دو چشم نابینا شده است. البته باید گفت، اینها نمونه های کمی از افرادی هستند که با اعتماد کامل به پزشکان مراجعه کردند اما درنهایت مشکلات ناشی از قصور پزشکی نصیبشان شد و البته تعداد زیادی از کوتاهی ها در روند درمان یا اعمال جراحی اشتباه را هرگز نمی شنویم اما مشکل کجاست؟ آیا پزشکان ما از اطلاعات لازم در مورد بیماری ها برخوردار نیستند یا این که جان بیماران برایشان ارزشی ندارد و فقط به فکر منافع مادی خود

[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: یزد فردا]
[مشاهده در: www.]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 46]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن