واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: سلفي با سيگار
كلاس بيان معماري تمام شده ولي استاد هنوز پشت ميزش نشسته...
نویسنده : مريم كمالينژاد
كلاس بيان معماري تمام شده ولي استاد هنوز پشت ميزش نشسته، صبا از وسط كلاس برميگردد سمت ما و ميگويد: كافه، هستيد؟ منظورش از كافه، همين كافيشاپ دو تا خيابان پايينتر است كه فضاي گرفته و غبارآلودي دارد كه گويا يكي از نشانههاي باكلاس بودنش است. يعني شما فكر كنيد هر چه يك كافه ميزان دود سيگار و تاريكياش بيشتر باشد، كلاسش بالاتر است. سه ترم است دارم تلاش ميكنم از چيزهايي كه همكلاسيهايم با آنها صفا ميكنند، خوشم بيايد، دريغ از كمي پيشرفت، هنوز هم متنفرم از اين كافيشاپ و فضاي گرفته و غمبارش، حتي از آن تابلويي كه پر از برگههاي دستمال كاغذي است و يادگاريهاي كافيشاپنشينان سابق را نگه داشته است. هنوز هم نتوانستهام كمي به مدل لباس پوشيدنشان نزديك شوم، نتوانستهام نقشه و راپيدها را كف اتاقم ولو كنم و ژست شلخته هنرمندانه بگيرم. در عوض عاشق آن كافه كتابم كه حياط بزرگ و دلبازي دارد و حوض كاشي آبياش را با شمعداني تزئين كردهاند، تختهاي دور تا دور حياط كه مجبورت ميكند كفشهايت را دربياوري و چهار زانو بنشيني، سرحالم ميآورد. هنوز هم دلم پيش مانتوي بلند و سنتيام است كه با شلوار و شال ساده سرمهاي ميپوشم و نقشه و راپيدهايم هميشه مرتب و منظم سرجايشان هستند.
ـ ما هستيم، ببين نيما اينا هم ميان!
صداي نداست كه دارد با صدايي كه از ته گلو ميآيد جواب صبا را ميدهد.
بعد رو ميكند به من و ميگويد: سيگار نيما رو بگيريم باهاش عكس بگيريم، پروفايل اينستام خيلي تكراري شده. خندهام ميگيرد و ميگويم: دست بردار ندا! سيگار آخه؟
ـ نميكشيم كه، فقط عكس ميگيريم.
كمتر از يكساعت بعد از كلاس، هر 27 نفرمان نشستهايم توي كافه، صبا كه در نقش تورليدرياش حسابي فرورفته پيشنهاد ميكند يك عكس دستهجمعي براي اينستاي كلاسمان بگيريم. حساب كاربري اينستاگرام ساختهاند براي وروديهاي 93 معماري، كانال تلگرام هم داريم.
بچهها استقبال ميكنند، ندا سيگار به دست ميآيد سمتم، صبا دوربينش را تنظيم ميكند و ميدود دست مياندازد دور گردنم، شالم تا وسطهاي سرم عقب ميرود، همزمان ندا هم ته سيگار را ميگيرد جلوي دهانم، صداي شاتر دوربين غافلگيرم ميكند. عصباني و ناراحت رو ميكنم به صبا و ميگويم: لطفاً اين عكسو منتشر نكن. ندا قاه قاه ميخندد و ميگويد: بچه مثبت رو باش!
شب دراز كشيدهام روي تخت كه صداي دينگ دينگ موبايلم بلند ميشود، اينستاگرام است، عكس را منتشر كردهاند، گوشه عكس معذب و اخمو ايستادهام در حالي كه شالم دارد از سرم ميافتد و دود سيگار نصف صورتم را پوشانده...
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۱ تير ۱۳۹۵ - ۱۹:۴۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 15]