واضح آرشیو وب فارسی: ایران راوی: به گزارش مونیتورینگ خبرگزاری صدا وسیما به نقل ازشبکه تلویزیونی رویتزر، جان چیلکات گفت: « قبل از هر چیز باید به درد و رنجی که مردم عراق همچنان متحمل می شوند اشاره کنیم و همینطور از آنهایی که در حملات تروریستی کشته یا زخمی شده اند، یاد کنیم، از جمله حمله وحشتناک یکشنبه که در آن حدود ۲۵۰ نفر کشته شدند. ما سیاست های انگلیس در خصوص عراق از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۹ را بررسی کردیم تا بتوانیم برای آینده درس بگیریم. گزارش ما در وبسایت کمیسیون تحقیق بعد از پایان سخنان من منتشر خواهد شد. در سال ۲۰۰۳ برای اولین بار بعد از جنگ دوم جهانی انگلیس در حمله و اشغال کشوری مستقل مشارکت کرد. این تصمیم بسیار مهمی بود. صدام بدون شک دیکتاتوری بی رحم بود که به همسایگان عراق حمله کرد و بسیاری از مردم کشورش را سرکوب کرد و یا کشت و تعهداتی را که شورای امنیت سازمان ملل برایش تعیین کرده بود نقض کرد. سوال مطرح شده در این تحقیق این بود که آیا حمله به عراق در مارس ۲۰۰۳ اقدامی درست و ضروری بود و آیا انگلیس می توانست و یا می بایست برای پیامدهای این اقدام خودش را بهتر آماده کند؟ ما به این نتیجه رسیدیم که انگلیس قبل از اینکه گزینه های مسالمت آمیز برای خلع سلاح را بطور کامل بررسی کند تصمیم گرفت در حمله به عراق مشارکت داشته باشد. اقدام نظامی در آن زمان آخرین راه حل نبود. ما همچنین به این نتیجه رسیدیم که قضاوت درباره شدت تهدیدی که از سوی سلاح های کشتار جمعی عراق ناشی می شد به گونه ای ارائه شد که توجیه قطعی نداشت. با وجود هشدارهای علنی ، عواقب و پیامدهای این حمله دست کم گرفته شد و برنامه ریزی ها برای عراق بعد از صدام اصلا درست و مناسب نبود. دولت در رسیدن به اهدافش شکست خورد. من اکنون می خواهم برخی از نکات مهم در این گزارش را تشریح کنم. اول اینکه تصمیم رسمی برای حمله به عراق درصورتیکه صدام اولتیماتوم آمریکا برای خروج از عراق در ظرف ۴۸ ساعت را قبول نمی کرد در کابینه در هفده مارس ۲۰۰۳ اتخاذ شد و پارلمان فردای آن روز به حمایت از این تصمیم رای داد. موارد مهمی در دولت آقای بلر در هجده ماه قبل از آن وجود داشت که در این تصمیم گیری نقش داشت و اکنون بطور خلاصه آنها را توضیح می دهم. بعد از حملات تروریستی یازده سپتامبر ۲۰۰۱ آقای بلر از رئیس جمهور بوش خواست تا اقدام عجولانه ای درباره عراق نکند. در اوایل دسامبر سیاست آمریکا شروع به تغییر کرد و آقای بلر پیشنهاد کرد که آمریکا و انگلیس باید در زمینه آنچه او استراتژی هوشمندانه توصیف می کرد همکاری کنند. برای تغییر رژیم در عراق که در طول زمان محقق می شد. وقتی آقای بلر با رئیس جمهور بوش در تگزاس در آوریل ۲۰۰۲ دیدار کرد سیاست رسمی همچنان مهار صدام بود اما بعد از آن تغییر شدیدی در طرز تفکر انگلیس ایجاد شد. کمیته مشترک اطلاعاتی به این نتیجه رسید که صدام را نمی توان بدون حمله از قدرت کنار گذاشت. دولت گفت عراق تهدیدی است که باید با آن مقابله و خلع سلاح شود. این به معنای استفاده از زور است . برای مشارکت گسترده در حمله نظامی برنامه ریزی های زیادی شد. آقای بلر در کرافورد تگزاس به دنبال مشارکتی بود تا بتواند بر رئیس جمهور بوش تاثر بگذارد. او پیشنهاد اولتیماتوم سازمان ملل به عراق را مطرح کرد تا به بازرسان اجازه فعالیت داده شود و در غیر این صورت با پیامدهای آن مواجه شوند. در ۲۸ ژوئیه آقای بلر برای رئیس جمهور بوش نوشت اگر آمریکا خواستار تشکیل ائتلافی برای اقدام نظامی است ایجاد تغییراتی در سه زمینه مهم لازم است: پیشرفت در روند صلح خاورمیانه، اختیارات سازمان ملل و تغییر افکار عمومی در انگلیس، اروپا و کشورهای عرب. آقای بلر همچنین به لزوم تعهد داشتن به عراق برای مدتی طولانی اشاره کرد. متعاقبا آقای بلر و آقای استراو از آمریکا خواستند تا موضوع عراق را به سازمان ملل ارجاع دهد. در هفتم سپتامبر رئیس جمهور بوش تصمیم گرفت این کار را انجام دهد. در هشتم نوامبر قطعنامه ۱۴۴۱ با اتفاق آرا در شورای امنیت تصویب شد. در این قطعنامه آخرین فرصت به عراق برای خلع سلاح داده شد و گفته شد که درصورتیکه این امر محقق نشود با عواقب جدی و سختی مواجه خواهند بود. همچنین درصورتیکه عراق موارد بیشتری را نقض می کرد این موضوع به شورای امنیت گزارش داده می شد تا بررسی های بیشتر درباره آن انجام شود. بازرسان تسلیحاتی اواخر آن ماه به عراق بازگشتند. طی ماه دسامبر رئیس جمهور بوش به این نتیجه رسید که بازرسان به نتیجه دلخواه نرسیده اند و آمریکا قصد دارد در اوایل ۲۰۰۳ اقدام نظامی انجام دهد. در اواخر ژانویه آقای بلر جدول زمانی آمریکا را برای اقدام نظامی قبول کرد و تا اواسط مارس به این نتیجه رسید که احتمال این کار بیشتر شده است. رئیس جمهور بوش برای کمک به آقای بلر قبول کرد که در پی (تصویب) قطعنامه دیگری در شورای امنیت باشد،دومین قطعنامه، برای مشخص شدن اینکه عراق نتوانسته از آخرین فرصتش برای انجام تعهدات و وظایفش استفاده کند. تا دوازده مارس روشن شده بود که هیچ شانسی برای جلب اکثریت آرا به منظور تصویب دومین قطعنامه قبل از اقدام نظامی آمریکا وجود ندارد. بدون وجود مدرکی که نشان دهنده موارد بیشتری از نقض تعهدات عراق بود و یا گزارش های بازرسان مبنی بر اینکه عراق همکاری نکرده و آنها نتوانسته اند وظایف خود را انجام دهند، اکثر اعضای شورای امنیت متقاعد نمی شدند که گزینه های مسالمت آمیز برای خلع سلاح کاملا منتفی شده و اقدام نظامی قابل توجیه است. اقای بلر و آقای استراو فرانسه را مسئول ایجاد مانع بر سر راه سازمان ملل دانستند و مدعی شدند دولت انگلیس از جانب جامعه بین الملل از اختیارات شورای امنیت حمایت می کند. در شرایطی که اکثریت آرا در حمایت از اقدام نظامی نبود ما به این نتیجه می رسیم که انگلیس در واقع اختیارات و قدرت شورای امنیت را دست کم گرفت. دوم اینکه در این تحقیق درباره اینکه آیا اقدام نظامی قانونی بوده یا نه ابراز نظر و عقیده نشده است. این موضوع فقط می تواند در دادگاهی بین المللی دقیقا بررسی شود. البته ما به این نتیجه رسیدیم که شرایطی که بر اساس آن انگلیس تصمیم اقدام نظامی را قانونی دانست رضایتبخش نبوده است. در اواسط ژانویه ۲۰۰۳ لرد گولداسمیت به آقای بلر گفت تصویب قطعنامه دیگری در شورای امنیت به عنوان پایه و اساس قانونی برای اقدام نظامی لازم است. او تا پایان فوریه توصیه ای به نخست وزیر انگلیس نکرد. درحالیکه قطعنامه دوم ارجحیت داشت به این نتیجه رسیدند که قطعنامه ۱۴۴۱ کافی است. او این توصیه را بصورت کتبی در هفتم مارس ارائه کرد. ارتش خواستار روشن شدن موضوع درباره قانونی بودن این اقدام شد. لرد گولد اسمیت توصیه کرد که برای اقدام نظامی بدون تصویب قطعنامه بیشتر در شورای امنیت سازمان ملل پایه و اساس قانونی فراهم شود.» ۴۹۴۹
جمعه ، ۱۸تیر۱۳۹۵
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایران راوی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 61]