واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: بیائید گاهی هم برای حفظ محیط زیست نذر و نیاز کنیم - هُدا استکی* وقتی سخن از محیط زیست به میان می آید ناگزیر به کنکاش در باره نقش انسان و عملکرد او نسبت به محیط پیرامونش و طبیعت می شویم.
گام اول در این راه درک تفاوت میان محیط زیست و طبیعت است تا بتوانیم این نقش را بهتر و گویاتر بازگو کنیم.در منابع رسمی تفاوت محیط زیست و طبیعت اینگونه توضیح داده شده است که طبیعت شامل مجموعه عوامل طبیعی، زیستی و غیرزیستی است که بصورت منحصر در نظر گرفته میشود، در حالی که عبارت محیط زیست با توجه به کناکنش میان انسان و طبیعت و از دیدگاه بشر توصیف میشود. محیط زیست، محیطی است که زندگی در آن جریان دارد و در این میان مفهوم زندگی به مثابه یک حق انحصاری صرف برای موجود انسان تلقی نمی شود و نوع بشر خواه ناخواه باید بداند که جریان زندگی موهبتی خدادادی است که همه مخلوقاتش را شامل می شود و فقط منحصر به وجود او نیست. محیط زیست، محیط مشترک بین انسان، جانوران، گیاهان و حتی جمادات است اما با بررسی عملکرد بشر درمی یابیم که او پا را بسیار فراتر از حد خود نهاده، همه کره زمین را غاصبانه قلمرو زیست انحصاریش دانسته و با آلوده کردن جای جای آن، فرصت حیات را از موجودات دیگر گرفته است.پیشرفت فناوری و استفاده بشر از امکانات جدید و پیشرفته، گسترش و افزایش وسایل حمل و نقل موتوری، بهره بردن از صنایع گوناگون و غیره همگی دست به دست هم داده است تا این موجود دو پای آزمند و حریص بیش از پیش به آلودگی محیط زیست در این زادبوم مشترک دامن بزند.بواقع مشکل از آنجا شروع شد که جمعیت ساکن زمین رو به فزونی نهاد و خیل انسان ها به زندگی شهری روی آوردند که خصلت شهرنشینی نیز اقتضائات افراطی خاص خود را داشت که از جمله آن صنعتی شدن شتابان برای راحت تر زیستن از طریق تولید انبوه و ایجاد شغل برای این جمعیت رو به تزاید بود.مضاف براین، ایجاد زمین های کشاورزی فراوان برای تغذیه جمعیت فزاینده انسانی که مستلزم استفاده مفرط از خاک،آب، نهاده ها و سموم دفع آفات بود نیز سبب شد بخش دیگری از رویکرد آزمندانه بشر در امپراتوری خودسرانه اش در این زیستگاه مشترک جامه عمل بپوشاند. با این رویکرد به مرور زیستگاه ها، باتلاق ها، مرداب ها، جنگل ها، زمین ها و دیگر منابع طبیعی و زیستی برای وسعت بخشیدن به روند کشاورزی رو به تخریب گذاشت و دایره بکر محیط زیست در گستره سبز زمین مدام کوچک و کوچکتر شد. جنگل ها این مظاهر زُمردین موهبت الهی رفته رفته به نیستی گرائید تا جائی که دیری نپائید که علاوه بر انقراض نسل برخی از حیوانات و از دست رفتن مصادیق حیات وحش، جلد مخملین زیستگاه مشترک موجودات زمین به برهوتی هولناک و عاری از هرگونه نشانه سبز و مظهر حیات بدل شد. انسان زیاده خواه کم کم به این باور تمامیت خواهانه رسید که چون اشرف مخلوقات است و از قوه فکر و عقلش بهره می برد، پس یگانه پادشاه طبیعت و محیط اطراف است و تنها هموست که می تواند اکوسیستم و زیستگاه های گیاهی و جانوری دنیا را بنا به میل و اراده خود تغییر دهد و حتی ویران کند، بدون اینکه بداند خود او نیز تنها جزیی کوچک از زنجیره بزرگ حیات گیتی و تنها بخشی خُرد از ساختار عظیم کناکنش های محیطی است. در هر صورت، روند توسعه صنعتی بشر تا جایی ادامه یافت که کم کم سونامی انواع سرطان، ام اس و بسیاری از بیماری های صعب العلاج ناشی از آلودگی و تخریب محیط زیست دامن او را گرفت و بشر را لاجرم به مرزی از پشیمانی و حسرت رساند تا به رفتار خودخواهانه اش در ادوار گذشته نگاهی دگرباره بیندازد. در بزنگاه تکوین اینگونه دگراندیشی های خردورزانه بود که مفاهیم نوینی مانند توسعه پایدار، اقتصاد سبز و حفاظت از محیط زیست در اذهان جرقه زد و او را به این فکر نوین انداخت که هر آنچه با بی عدالتی و خودخواهی بر سر مظاهر طبیعت و محیط زیستش آورده، در واقع مضار و خسرانی هم جز علیه ادامه حیات خودش در زیستگاه جهانی بر جای نگذاشته است.با این تفاصیل، امروزه نوعی نگاهی تازه به سهم و حق و حقوق دیگر جانداران برای بهره بردن از مواهب طبیعی و زیستی در جامعه بشری پدیدار شده و رفته رفته این نگاه مترقی در ذهن بشر شکل گرفته که درست به همان اندازه که ما از طبیعت و محیط زیست خود سهم داریم، گنجشگ ها و کلاغ هایی هم که هر روز روی سیم های برق و شاخسار درختان می نشینند و قطار مورچگانی که برای ادامه حیات خود می کوشند و خلاصه هر موجود زنده ای که با چشم قابل رویت است یا نیست و ما بسادگی از کنارشان می گذریم، به اندازه ما سهمی از این خوان گسترده الهی دارند. حقیقت ماجرا این است که انسان بخاطر روح طماع و زیاده خواهش به حریم جامعه زیستی جانواران و گیاهان وارد شده و با راحت طلبی و خودخواهش هر روز عرصه حیات را بر آنها تنگ و تنگتر کرده، تا جایی که یا بخش قابل ملاحظه ای از گونه های جانوری و گیاهی را به ورطه نیستی کشانده یا امکان ادامه حیات دیگر موجودات باقی مانده در نظام زیستی را با خطر انقراض مواجه کرده است. همین روحیه نخوت و کبر انسانی باعث شده است که در سال های اخیر هیچکس بعد از بسته شدن آب زاینده رود بر روی فلامینگوهای مهمان در باتلاق گاوخونی، پرنده های مهاجر، ماهی های رودخانه و دیگر موجودات فنا شده در این آبراه، به فکر سرنوشت تراژیک آنها نیفتد. ما آدمها برای شادی و تفریح به کنار رودخانه ها، دریاها، جنگل ها و دل طبیعت می رویم تا خوش باشیم اما بواقع با دود سیگار و قلیان خود یا ریختن زباله، تیشه برداشته و به ریشه طبیعت و حیات دیگر موجودات ذیحق در آن می زنیم.ما برای برای سرگرمی خود، حیوانات را شکار می کنیم و به خانه هایمان می بریم و با ترفندهای مختلف به آنها می آموزیم که چگونه رفتار مورد انتظار ما را فرا بگیرند اما نمی دانیم که درواقع با این کار خود چه بر سر خصلت های طبیعی این موجودات می آوریم. در عصر مغشوش زیستی حاضر، انگار دیگر نغمه دلاویز طبیعت مانند گذشته به گوش نمی رسد، آیا هیچ دقت کرده اید که دیگر مانند قبل صدای چهچهه شورانگیز پرندگان همچون گنجشک ها در آسمان شهرهای آلوده شنیده نمی شود و در تاق کبود سپهر شهرها جز زنگار سیاه آلودگی ها و ریزگردهای خفه کننده چیزی به چشم نمی آید. ما در مقام بزرگداشت آیین ها و سنت های خود از جمله در جشن ها و اعیادمان به فکر همه گونه ریخت و پاشی هستیم اما آیا هیچ به این موضوع می اندیشیم که زباله های ناشی از این آیین های جشن و سرور که بدون هیچ قید و بندی در گوشه و کنار طبیعت رها می کنیم، چه بر سر محیط زیستمان می آورد. براستی در زمانه ای که برای رسیدن به آمال دور از دسترسمان یا اجابت دعاهایمان و یا رستگاری در آخرتمان دست به همه جور نذر و نیاز می زنیم چرا هیچکس نذر نمی کند کیسه ای بدست گیرد و زباله های ریخته شده در سطح شهرها، پارک ها، معابر و مکان های طبیعی را جمع آوری کند و با این کار فرهنگ محیط زیستی را به دیگران بیاموزد، کاری که طبعاً هم مرضی رضای خداست و هم شرایط بهزیستی در محیطی مطلوب را برای خود و دیگران به ارمغان می آورد.شک نیست که فرهنگ داشتن محیط زیستی پاک و بدور از هر آلاینده ای را اول از همه باید در فکر و ذهن و عمل خود نهادینه کنیم تا این کار پسندیده نسل به نسل به آیندگان هم منتقل شود. با روند بلاهای مبتلابه جامعه بشری بخصوص آلودگی های مهلک در زادبوم بشری، بی شک فرزندان و نسل های آینده ما بیشتر و پیشتر از هر چیزی به محیط زیستی سالم و طبیعتی پیراسته از آلودگی ها برای زیستن خود نیاز دارند. فرهنگ داشتن محیطی پاک برای خود و همه آفریدگان خدا به انقلابی در فکر و عمل آحاد جامعه نیازمند است، پس برای رسیدن به زیستگاهی ایده آل، هر کس باید ابتدا از خود شروع کند. خبرنگار ایرنا در اصفهان
24/03/1395
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 40]