تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 17 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):نابودى جوانانتان را آرزو نكنيد ، گرچه بدى‏هاى بسيار در آنان باشد، زيرا آنان با ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826991257




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

گشتی در کلینیک‌های زیبایی مردان


واضح آرشیو وب فارسی:الف: گشتی در کلینیک‌های زیبایی مردان

تاریخ انتشار : يکشنبه ۱۳ تير ۱۳۹۵ ساعت ۱۲:۱۰
«مرد جوان می‌گوید: آشنایان گفته‌اند این دکتر تخصص ویژه‌ای دارد که با کمی تغییر در حالت فک، لبخند فرد، چندین برابر زیباتر و دلنشین‌تر می‌شود و جراحی‌اش هم سخت نیست. حالا آمده‌ام شرایط را بپرسم!»«مشرق‌» نوشته است: واقعیتش را بخواهید نه اینکه دلمان بتپد برای مردهایی که با "پیلی" بیشتر شلوار حال می‌کردند و نه آنکه بخواهیم حرف از آنها بزنیم که اگر اشتباهی به جای اینکه "شارب" را کمی کوتاه کنند، کمی به طرف انتهای سبیل متمایل می‌شدند، چند روزی بیرون از خانه آفتابی نمی‌شدند، اما دلمان برای مردهای مردانه کمی تنگ شده.فکر می‌کردیم بکُش و خوشگلم کن، پیر و جوان و زن و مرد می‌شناسد و قرار نیست روزی، بین بحث‌های مردانه، جملات طولانی از معرفی دکترهای زیبایی و عمل‌های جدید بشنویم.قدیم‌ترها مشتری‌های مطب دکترهای زیبایی و جراحان پلاستیک دختران جوانی بودند که یا می‌خواستند بینی‌شان را کوچک و سربالا کنند یا گردی گونه‌هایشان را به رخ هم سن و سال‌ها و دوست و آشنا بکشند و این قدیم‌ترها که می‌گوییم، به سن و سال همه خوانندگان قد می‌دهد.اما حالا حکایت برابری رقابت گونه مرد و زن در جامعه، آنهم وقتی پای خوشگلی به میان می‌آید بیشتر نمود پیدا می‌کند و مردهایی که تا دیروز یک تار سیبیلشان ارزش گرو گذاشتن داشت حالا به مشتری‌های پر و پا قرص مطب‌ها و کلینیک‌های زیبایی تبدیل شده‌اند تا صفت نوکیسه، بیشتر برای عده‌ای از آنها قابل لمس باشد.نمی‌خواهیم بگوییم، اکثریت مردان جامعه اینگونه‌اند - که قطعا نیستند - اما رشد این مسابقات و این دغدغه‌ها، جای نگرانی و پرداختن دارد. با اینکه آمارهای گاه و بیگاه و البته غیر موثق از برخی جراحان زیبایی حکایت از رشد بی‌رویه اینگونه جراحی‌ها در مردان ایرانی دارد - تا جاییکه گفته شده ۳۵درصد از مراجعان به کلینیک های زیبایی را مردان تشکیل می‌دهند - اما وقتی پا به میدان بگذاری و سری به بازار داغ عمل‌های جراحی زیبایی بزنیم خیلی از چیزها برایمان روشن می‌شود.در این شرایط سخت اقتصادی که خانواده‌های بسیاری برای گذران زندگی خود بامشکلات معیشتی دست و پنجه نرم می‌کنند عده‌ای از پسران نوجوان و جوان تا انهایی که به قول قدیمی‌ها سن و سالی هم از سر گذرانده اند و باید به فکرسر و سامان دادن بچه هایشان باشند، در مطب های زیبایی به دنبال خوشگل تر شدن هستند.از قدیم گفته‌اند شنیدن کی بود مانند دیدن. اینکه در خبرها بخوانیم و بشنویم بخشی از مردهای کشورمان برای اینکه از جمعیت خانم‌ها کم نیاورند مطب‌های زیبایی را قرق کرده‌اند یک بحث است و دیدن آدم هایی که برای خوشگل تر و جوان شدن حاضرند با پرداخت هزینه‌های سرسام‌آور خودشان را زیر تیغ جراحی بسپارند بحثی دیگر است.به یکی از کلینیک‌های زیبایی در حوالی بلوار میرداماد می روم. جائیکه که صفر تا صد خدمات زیبایی را ارائه می‌دهد و با چندساعت وقت گذاشتن خیلی راحت می‌شود آدم‌هایی را پیدا کرد که برای کمی زیباتر شدن زیر تیغ جراح می‌روند.پیدا کردن مردی که از وضعیت ظاهری‌اش چندان دل خوشی ندارد و برای تغییر در شرایط ظاهری اش دنبال راه چاره می گردد، آنهم در کلینیکی در شمال تهران چندان کار سختی نیست. امیر جوانی ۳۲ساله است و در یک شرکت مهندسی برای خودش برو بیایی دارد. درهمان نگاه اول ایراد خاصی در چهره اش نمی بینم و بالاخره دل را به دریا می‌زنم و بی‌رو‌دربایستی می‌پرسم شما می‌خواهید چه جراحی انجام دهید؟رنگ صورتش عوض می شود و با اندک تاملی می‌گوید: اتوپلاستی.نام این عمل را تابحال نشنیده‌ام. تعجبم را که می‌بیند حرفش را تکمیل می‌کند و می‌گوید از بچگی از اینکه گوش‌هایم کمی بزرگتر و رو به بیرون بود، ناراحت بودم. شاید برای بقیه چندان مهم نبود و به چشمشان نمی آمد ولی خودم از این موضوع ناراحت بودم. حالاکه از لحاظ مالی در شرایطی هستم که می توانم جراحی کنم، می خواهم گوش‌هایم را از این حالت درآورم.با اینکه هرچقدر دقت می‌کنم، چنین مشکلی را در صورتش نمی بینم، ادامه می دهد: راستش با اینکه از تحصیلات بالا و سطح درآمدی خوبی هم برخوردار هستم اما اعتماد به نفس کافی برای خواستگاری رفتن را ندارم. حالا می خواهم عمل کنم و تنها چیزی که برایم مهم است خوش فرم شدن گوش هایم است و شاید در مرحله بعد فک پایینم.برای اینکه جمله ای گفته باشم، می پرسم: خطر ندارد؟ با اندکی تامب می گوید: دکتر گفته ممکن است در قسمت سر یا گوشم احساس بی حسی دائمی داشته باشم ولی برایم مهم نیست و به هر طریقی که شده این کار را انجام خواهم داد.جراحی بینی با وام قرض‌الحسنهنیم ساعتی هست که پیرمردی حدودا ۶۰ ساله توجهم را به خودش جلب کرده. سر و وضع ظاهری‌اش نشان می دهد پولدار است و مشکلی برای پرداخت هزینه های جراحی ندارد. پرسنل کلینیک آقای دکتر صدایش می زنند و خیلی ویژه دنبال کارهای آقای دکتر هستند.کمی کنجکاوی را چاشنی کار می کنم تا بالاخره متوجه می شوم آقای دکتر برای لیفت یا همان بالا کشیدن ابروها مراجعه کرده است. تمام تلاشم را می کنم تا کمی با دکتر گرم بگیرم تا بفهمم چرا با این سن و سال و شرایط اجتماعی و اقتصادی که دارد به فکر جراحی افتاده است.با لبخند میگویم شما که ماشالله جوان مانده اید و نیاز به جراحی ندارید.با خوشرویی نگاهم می کند و میگوید آدم باید در هر سن وسالی به خودش برسد. من فقط می خواهم به چهره ای که چند سال قبل داشتم برگردم و قصدم از جراحی، زیبایی نیست! با لحنی فیلسوفانه ادامه می دهد: راستش را بخواهی تاثیر پیری چهره ام را روی ذهنم می بینم.برای آنکه بحث را تلطیف کنم، با خنده می گویم نکند قصد تجدید فراش دارید؟ ظاهرا به خال زده ام، چون از حرفم چندان خوشش نمی آید و پس از نگاهی در آینده و بالا دادن ابروهایش، می گوید: اگر داشته باشم مشکلی دارد؟!مرد و زن های زیادی اینجا در رفت و آمدند. البته همچنان بیشتر مراجعین خانم ها هستند و البته در بینشان می توان مردهایی را هم پیدا کرد که کاندیدای انجام اعمال زیبایی شده اند.پسری تقریبا سی ساله با سری پانسمان شده از اتاق بیرون می آید. سر پانسمان شده اش جای هیچ سوالی باقی نمی گذارد چون مشخص است برای کاشت مو آمده است.می‌پرسم راستی چقدر هزینه‌تان شد؟ می‌گوید: فقط شش میلیون تومان.به یکی دیگر از کلینک‌های زیبایی در همین محدوده می روم و به بهانه وقت گرفتن برای یکی از نزدیکان چند دقیقه ای را در سالن انتظار می‌گذرانم. حسابی سرشان شلوغ است و مشتری پشت مشتری در رفت و آمد. از خانم ها و آقایان جوان و بینی عمل کرده گرفته تا سن و سال دارهایی که برای بوتاکس و کشیدن پوست آمده اند.از بین تمام کسانی که روی بینی هایشان چسب زده اند و نشانی از بینی جراحی شده را با خود حمل می کنند، پسری حدودا بیست ساله توجه ام را جلب می کند. هنوز خون مردگی های پای چشمش از بین نرفته و حسابی درد دارد.وقتی می پرسم از عمل راضی هستی یا نه؟ می گوید:نمی دانم چه از آب دربیاید ولی همه از این دکتر تعریف می کردند. برای جراحی پنج میلیون و ۳۰۰هزار تومان داده ام. تقریبا گرانتر از همه جا.از سن و سال و کار و بارش می پرسم و اینکه چه شد که تصمیم به عمل گرفتی؟ می گوید بیست و یک ساله ام و گرافیک می خوانم. راستش حس می کردم بینی ام بزرگ است. تو دانشگاه هم اعتماد به نفس نداشتم و فکر می کردم بین دوستانم یک چیزی کم دارم. بالاخره تصمیم خودم را گرفتم و با وجود مخالفت خانواده به خصوص پدرم، عمل کردم.به کنایه می‌گویم حتما اندازه پول تو جیبی‌ات خرج کرده‌ای که پاسخش مرا به فکر فرو می‌برد: با قرضی که مادرم از صندوق قرض‌الحسنه‌ای که با دوستانش راه انداخته، عمل کرده‌ام و بعد از کمی خوب شدن، باید دنبال جور کردن قسط هایش باشم که خیلی هم زیاد است؛ ماهی ۴۵۰ هزار تومان!رقابت مردانه برای رسیدن به تیپ بهتر!یک جستجوی کوتاه در میان تبلیغات متعدد این کلینیک ها آنهم با کلید واژه تناسب اندام در کوتاهترین زمان، نتایج جالبی به همراه دارد. لیست بلند بالایی از کلینیک های زیبایی و لاغری که لاغر کردن موضعی شما برای رسیدن به تناسب اندام تخصصشان است و حتی برای چند نوبت مراجعه اول حاضرند تخفیف های خوبی هم ارائه دهند.به یکی از این کلینیک ها یا بهتر بگویم مطب ها در حوالی میدان ونک می روم. در این مورد خاص خیلی راحت می توانم از خودم مایه بگذارم و برای یکبار هم که شده از چاق بودنم احساس پولداری کنم!باورش سخت است اما وقتی وارد مطب می‌شوم با صحنه جالبی مواجه می‌شوم. از شش نفر مراجعه کننده‌ای که منتظر نشسته‌اند ۴ نفرشان مرد هستند و این یعنی اینکه با اعتماد به نفس قدم بردار، تو تنها نیستی.همان ابتدای کار خانم منشی می‌پرسد: لاغری موضعی برای شکمتان می‌خواهید؟ به سبک همان پولدارها، جوابش را با بله‌ای کوتاه می‌دهم و منتظر می‌مانم تا توضیحات بیشتری بدهد.دلداری می‌دهد که تا دلتان بخواهد مشتری آقا داریم و اکثرا هم برای لاغری شکم و پهلو می‌آیند. «هزینه هر جلسه "کویتیشن با امواج اولتراسوند" ۱۶۰هزار تومان است به نظر می رسد شما برای لاغری نیاز به ده تا ۱۵جلسه دارید. البته بازهم دکتر باید ببیند و نظرش را بدهد.»از یکی از مراجعه کننده ها که مردی حدودا ۴۵ ساله است درباره لاغری موضعی می پرسم و اینکه آیا راضی هست یا نه ؟ می گوید راستش را بخواهی شکم بزرگ برایم معضل شده بود، وقت ورزش کردن و همت رژیم گرفتن هم نداشتم تا اینکه یکی از اقوام اینجا را معرفی کرد. امروز دومین جلسه است که می آیم. امیدوارم خوب باشد و بتوانم از شر این شکم بزرگ خلاص شوم.چند طبقه آنطرف‌تر، دکتر مهربان، تخصص ویژه‌ای دارد و آنهم درست کردن فک است. اعتماد به نفسم وقتی بیشتر می‌شود که می‌بینم آنهایی که در صف نشسته اند، وضعیت صورتشان بهتر از من است اما احساس می‌کنند نیاز به کمی بالا و پایین شدن دارد.کنار دستی‌ام حسابی ساکت است اما بالاخره از کسی باید حرف کشید. صحبت را اینگونه آغاز می‌کنم که «شما هم حس می‌کنید فک من از کنار، کمی انحنا دارد؟» با کمی دقت، جوابی خنثی می دهد و وقتی می‌گویم برای شما که ایرادی ندارد ظاهرا، می گوید: «آشنایان به من گفته اند این دکتر تخصص ویژه‌ای دارد که با کمی تغییر در حالت فک، لبخند فرد، چندین برابر زیباتر و دلنشین‌تر می‌شود و جراحی‌اش هم سخت نیست. حالا امده ام شرایط را بپرسم!»هوای گرم روزهای ابتدایی تابستان، فرصت فکر کردن را در خیابان را از انسان می‌گیرد اما می‌توانم جلوی یک مغازه بایستم، در شیشه ویترینش لبخندم را قیمت کنم و ابروهایم را بالا و پایین. قرار بود دکتر همین ها را برایم ۲۰ میلیون فاکتور کند!







این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: الف]
[مشاهده در: www.alef.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 14]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن