واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها:
نظر محبیان در مورد پیشنهاد روحانی
محبیان گفت:در درون هر جریان سیاسی تعدادی جریانات فرعی وجود دارد که اختلافات آنها با یکدیگر کمتر از اختلافشان با رقیب نیست
سایت روزنامه اعتماد نوشت: محبیان گفت:در درون هر جریان سیاسی تعدادی جریانات فرعی وجود دارد که اختلافات آنها با یکدیگر کمتر از اختلافشان با رقیب نیست.
امیر محبیان فعال سياسي اصولگرا در گفت و گويي به موضوعاتي همچون طرح موضوع همگرايي جناحهاي سياسي از سوي رئيس جمهوري و تعريف انقلاب و انقلابي بودن پرداخت.
اهم اظهارات محبيان به اين شرح است:
*پیشنهاد رییس جمهور برای رسیدن به نوعی همگرایی در خصوص سوژه های ملی مطرح در کشور و ارائه نظر از سوی نخبگان دو جناح از منظر فراجناحی پیشنهادخوبی است اما تا تحقق آن راه بسیاری است.
*(موانع موجود در مسیر هم اندیشی جناح های سیاسی) جناح های سیاسی یکپارچه نیستند، آنها حتی در داخل خود هم این گونه نیستند و در درون هر جریان سیاسی تعدادی جریانات فرعی وجود دارد که اختلافات آنها با یکدیگر کمترازاختلافشان با رقیب نیست و این مانعی برای همگرایی به منظور حضور در چنین گروهی هست. متاسفانه عمق برخی اختلافات در حدی بالاست که ایجاد همگرایی حتی در داخل جریان نیز با دشواری مواجه است.
*پیشنهاد رییس جمهور به عنوان یک مساله طرح شده باید مورد بحث جناح ها قرار گیرد اما برای عملیاتی شدن ابتدا باید مشخص شود که دولت با محصول به دست آمده از این نشست و هم گرایی چه خواهد کرد؟ به عنوان مثال یکی از مسائل مهم سیاست خارجی است آیا این بحث باید در چنین نشستی مورد توجه قرار گیرد؟ بعد از این که گروه های سیاسی با تبادل نظرات مختلف به نتیجه مشترک و راهکار رسیدند، دولت خود را در مقابل این راهکار موظف می داند و یا خیر؟ به عبارتی آیا چنین نشست هایی قرار است اتاق فکر باشد یا فکر و نظری در کنار سایر نظرات و یا اینکه مصوبه ای الزام آور برای دولت باشد؟
* اگر چنین گروهی دور هم جمع شدند و تصمیمی گرفتند، آیا بدنه سیاسی این گروه ها نیز خود را تابع جناح می داند؟ یا به عبارتی نزدیک شدن گروه ها به هم چقدر می تواند مفید باشد؟ اینکه چنین نشست های چقدر می تواند اصلا مفید باشد؟
*ما معتقدیم که در جریان رقابتهای دو جناح سیاسی، دموکراسی خود را نشان میدهد و نمود پیدا میکند. در این بین این سوال مطرح است که آیا با نزدیک شدن دو جناح در نهایت به وحدت گروه ها می رسیم؟
*پیشنهاد من این است که اگر دولت این طرح را جدی می داند یک کارگروهی از نماینده های دولت و در عین حال برخی از چهره های صاحب اندیشه در گروه های مختلف سیاسی گرد هم بیایند، یک طرح اولیه را به صورت ضرب الاجل تهیه کنند و در حد رسانه ها مطرح شود وبه رسمیت برسد. جریانات سیاسی در چنین شرایطی باید بدانند که دقیقا در درون خود به چه مساله ای بپردازند و در این صورت حتی ممکن است خیر گسترده تری از این طرح به دست بیاید. یعنی جریانات سیاسی به جای اینکه در حوزه مسائل کشور و مردم در پی استفاده برای تهدید طرف مقابل باشند، درصدد تحلیل بر می آیند .
*(تعريف مفهوم انقلابي) يك تعريف همان است که رییس جمهور مطرح کرده و به تعریف مقام معظم رهبری هم بر می گردد، افرادی که روی نقاط کلیدی و بر برخی کلید واژه ها در نظر و عمل توافق نظر دارند و خود آقای روحانی نیز مطرح کرد،افراد یا جریاناتی که روی اصل اسلام و انقلاب و امام ورهبری توافق دارند واین تعریف درستی است و می تواند دستمایه یک حرکت باشد اما گاهی از یک واژه و تعریف، دو جریان سیاسی دو تعریف مختلف و متضاد دارند و این می تواند در عمل سبب یکسری تعارضات شود که باید از سطح تعریف اول که خوب هم هست فراتر رفته و مفاهیم مبتنی برآن را یکی یکی تعریف کرد تا ما یک مفهوم مشخص و واضح از مفهوم انقلاب و انقلابی داشته باشیم تا بعد دچار اختلاف نشویم.
*برخی معتقدند انقلاب یک واقعه تاریخی بود که در سال 57 با یکسری تبعات سیاسی رخ داد که به پایان رسیده و ما اکنون یک نظام سیاسی داریم که مانند سایر نظام های سیاسی دنیا برای بقای خود تلاش می کند و نیازی به حرکت ها و تفکر انقلابی نداریم و با تاسیس نظام، تفکر انقلابی منتفی شده است.
*دیدگاه دیگر هم می گوید که انقلاب یک جریان مستمر و دائمی است و این را هم در آرمان و هم رفتار و رویکرد مستمر سیاسی می داند به این معنی که عملا ممکن است که انقلاب یک حرکت مستمراست و قانون را به عنوان یک چارچوب برنتابند و آن را یک عامل راکد کننده انقلاب می داند و درهر زمانی که به یک نتیجه و تصمیمی رسید چار چوب های قانونی را نادیده می گیرد و حرکت خود را انجام می دهد، مانند حمله به سفارت خانه ها که مورد تذکر مقام معظم رهبری قرار گرفت توسط همین دیدگاه صورت گرفت و قانون مداری را نوعی محافظه کاری و حتی حرکت ضد انقلابی می داند .
*وقتی از مدیریت و روحیه جهادی سخن گفته می شود، منظور رهبری این نیست یک مدیر انقلابی قانون را زیر پا بگذارد. بنابراین کسی که قانون را زیر پا می گذارد به این معنی نیست که انقلابی تر است و یا این که یک انقلابی تبدیل به یک باتلاق راکد شود که به حداقل ها کفایت می کند . چرا که وقتی قانون در نظام اسلامی زیر پا گذاشته شود، سبب می شود که هر کسی حرمت انقلاب اسلامی را زیر پا بگذارد و هر توصیفی در این خصوص ارائه دهد.
تاریخ انتشار: ۰۲ تير ۱۳۹۵ - ۱۵:۳۱
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 22]