تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 4 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):خدا را نشناخته آن که نافرمانی اش کند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1833153422




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

انگیزه تازه عروس از ازدواج با یک محکوم به اعدام


واضح آرشیو وب فارسی:الف: انگیزه تازه عروس از ازدواج با یک محکوم به اعدام

تاریخ انتشار : چهارشنبه ۲ تير ۱۳۹۵ ساعت ۱۵:۵۰
هنوز چند ساعت نشده كه پرستو از كنار سفره عقدش بلند شده. در كنار ميلاد پسري كه هشت سال است به اتهام قتل خواهرزاده‌اش در زندان است. خودش مي‌گويد كه اسمم پرستو نيست اما شما بنويسيد پرستو. پدر پرستو پيمانكار است و مادرش پرستار بيمارستان. خودش هم فوق ليسانس تربيت‌بدني دارد و در باشگاه ورزشي‌اش مشغول به كار. مي‌گويد بعد از آشنايي با ميلاد روزهاي زيادي به فكر فرو مي‌رفتم و درباره اينكه با او ازدواج كنم يا نه با خودم كلنجار مي‌رفتم. اما وقتي اميد به زندگي ميلاد را در هر يك از صحبت‌هاي تلفني مان مي‌ديدم انگيزه‌ام براي ازدواج با او بيشتر مي‌شد.به گزارش اعتماد، پرستو ديروز در مراسم عقدش براي دومين‌بار ميلاد را ديد و مثل تمام آن هشت ماه عزمش را براي نجات او از زندان و زندگي در كنار او جزم كرد. صداي پرستو از پشت تلفن هنوز مي‌لرزد و هيجان چند ساعت پيش را با خود دارد. گاهي با صداي بلند قهقهه مي‌زند و گاهي آرام و ساكت صحبت مي‌كند. پرستو خوشحال است و همين برايش بس كه ديگر ميلاد در روزهاي سه‌شنبه به اعدام فكر نمي‌كند و آرزوي بخشش دارد.‌ حالا كه چندساعت از مراسم عقدت با ميلاد مي‌گذرد چه احساسي داري؟با اينكه پدر و مادرم زياد به اين ازدواج راضي نبودند و حتي به مراسم هم نيامدند اما من از ته دلم خوشحالم. در تمام مدتي كه عاقد خطبه عقد را مي‌خواند ميلاد به من خيره شده بود و تماشايم مي‌كرد. قبل و بعد از آن هم به من خيره شده بود. مي‌گفت مي‌خواهم تو را ببينم، مي‌خواهم اين لحظه‌ها را تا جايي كه مي‌توانم در ذهنم ثبت كنم. من آنقدر استرس داشتم كه نفسم بيرون نمي‌آمد. وقتي بله را گفتم تمام بدنم مي‌لرزيد. روي پاهايم بند نبودم. با تپش‌هاي قلبم تمام بدنم تكان مي‌خورد. نگاه‌هاي پر از شك و ترديد آدم‌ها را مي‌ديدم و بعد ميلاد را تماشا مي‌كردم. چشم‌هايش آرامم مي‌كرد. من هيچ توقعي از ميلاد براي زندگي‌ام ندارم و به خاطر همين مي‌دانم كه خوشبخت مي‌شويم.‌ گويا مراسم عقد شما در دومين ملاقات‌تان برگزار شد. آشنايي شما و ميلاد از كجا شروع شد؟همه‌چيز از هفت ماه پيش شروع شد. دفعه قبل فقط يك ربع از پشت شيشه‌هاي زندان با هم صحبت كرديم و من در همان يك گفت‌وگوي كوتاه عاشقش شدم. برادرم با ميلاد هم‌سلولي بودند. او هم درباره ميلاد به من گفت جواني هست كه هيچ ملاقاتي در زندان ندارد و هميشه سه‌شنبه‌ها منتظر است تا اسمش را صدا بزنند و به او بگويند كه فردا قرار است اعدامش كنند. وقتي برادرم اينها را گفت تصميمم را گرفتم كه ميلاد را از اين وضعيت بيرون بياورم. بعد از آن روز صحبت‌هاي تلفني من و ميلاد شروع شد. ما روزي چند ساعت با هم صحبت مي‌كرديم. در اين ساعت‌ها من هر لحظه بيشتر به او علاقه‌مند مي‌شدم تا اينكه يك روز به او گفتم كه اين صحبت‌هاي تلفني نمي‌تواند جوابگوي محبت ما به هم باشد. به او پيشنهاد ازدواج دادم و او خيلي زود قبول كرد.‌ مقدمات مراسم‌تان را خودت به تنهايي انجام دادي؟از آنجايي كه خانواده‌ام زياد موافق ازدواجم با ميلاد نبودند كسي براي خريد همراهم نيامد. من و مادر ميلاد دو نفري با هم مقدمات مراسم را انجام داديم. از ديروز صبح كه از خواب بيدار شدم تا الان هنوز چشم‌هايم را روي هم نگذاشته‌ام. صبح زود به دادسراي جنايي رفتم و از قاضي شهرياري مجوز ورود به زندان را براي برگزاري مراسم عقدمان گرفتم و بعد از آن به خانه آمدم و همراه با مادر ميلاد براي خريد حلقه‌هايمان به بازار رفتيم. بعد هم براي خريد پارچه سفيد چادري رفتيم.‌ برخورد مردم در مقابل شنيدن خبر ازدواجت با يك متهم محكوم به اعدام چه بود؟متاسفانه همه خيال مي‌كنند در زندان زندگي وجود ندارد اما اينطور نيست. آدم‌ها در زندان هم كه باشند احساسات دارند و اميد به زندگي در آنها وجود دارد. حتي آن كسي كه مي‌داند فردا قرار است اعدام شود با اميد به بخشش شب را مي‌گذراند. پدر خودم هنوز كه هنوز است از اين ازدواج راضي نيست و نمي‌تواند آن را بپذيرد. روزهاي اول حتي حرف ميلاد را هم در خانه نمي‌توانستم بزنم اما آنقدر به او اصرار كردم تا بالاخره قبول كرد. اما حالا كه مراسم‌مان برگزار شده باز هم خوشحال نيست.‌ ماجراي قتلي كه ميلاد مرتكب آن شد چه بود؟ظهر يكي از روزهاي سال ٨٨ ميلاد با صداي داد و فرياد برادر و خواهرزاده‌اش كه به خاطر يك جفت كفش كتاني با هم درگير شده بودند از خواب بيدار شد. ميلاد به قصد جدا كردن آنها از هم وارد دعوا مي‌شود كه خواهرزاده‌اش با چاقو ضربه‌اي به او مي‌زند. ميلاد هم چاقو را از دستش مي‌گيرد و يك ضربه به او مي‌زند. همين ضربه باعث قتل خواهرزاده‌اش مي‌شود.‌ آيا تا به حال با خواهر ميلاد تماس گرفته‌اي تا از او حلاليت بخواهي؟من يك‌بار با خواهر ميلاد تماس گرفتم و به او گفتم مي‌دانم چه درد و رنجي مي‌كشد اما التماسش كردم كه ميلاد را حلال كند. يكي از برادرهاي ميلاد در اين هشت سال حتي يك‌بار هم براي ديدن برادرش نرفته بود. آنها چند ماه پيش ادعاي ديه ٥٠٠ ميليوني داشتند اما حالا كه ميلاد ازدواج كرده در مقابل ٢٠٠ ميليون حاضرند از قصاص ميلاد صرف نظر كنند.‌ به جور كردن اين ٢٠٠ ميليون فكر كرده‌اي؟كار سختي است. اما من همه تلاشم را مي‌كنم كه اين مبلغ را جور كنم و ميلاد را از زندان آزاد كنم.‌ زندان بعد از مراسم اجازه ملاقات خصوصي را به شما داد يا نه؟نه، زندان اين اجازه را به ما نداد. من هم نمي‌خواستم. حتي اگر بخواهند به ما براي ديدارهاي خصوصي اجازه بدهند من قبول نمي‌كنم. به همين تماس‌هاي تلفني راضي هستم.‌ در مواقع دلتنگي چه مي‌كني؟ماشين را برمي‌دارم و مي‌روم جلوي زندان. ساعت‌ها مي‌نشينم و تماشا مي‌كنم تا بالاخره يك روزي اين در باز و ميلاد آزاد شود.







این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: الف]
[مشاهده در: www.alef.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 39]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن