واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: حضرت سیدالساجدین (علیه السلام)، در بخش دیگری از دعای مکارم الاخلاق، از خدای رحمان می خواهد که توفیق حفظِ یقین و تنزیه آن از شک را به ایشان عطا کند: «و صحح بما عندک یقینی». درباره یقین و چگونگی شرایط و انواع آن در گفتار هشتم مطالبی ذیل آیات و روایات بیان کردیم و گفتیم که یقینِ کامل، جز با عنایت و لطف خاص پروردگار حاصل نمی شود. در این گفتار اما از علائم یقین و صحت آن سخن خواهیم گفت. امام صادق(علیه السلام) در قدر و منزلت یقین می فرماید: «ما من شیء اعزّ من الیقین» (کافیر ج۲ر ص۵۰)؛ هیچ چیز از یقین عزیزتر نیست. همچنین پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) از جبرئیل امین درباره تفسیر یقین نقل کرده است که «الموقن یعمل لله کانه یراه» (بحارالأنوارر ج۷۴ر ص۲۰)؛ یعنی انسانِ صاحب یقین به گونه ای برای خدای رحمان کار و فعالیت می کند که گویی معبود را مشاهده است. در توضیح عبارتِ «بما عندک» در این فرازازدعای شریف مکارم الاخلاق، برخی گفته اند که خدا از طریق قدرت و لطف و عنایتش، یقین بندگان را تصحیح کرده و آن را از عیوب تنزیه می کند؛ بعضی دیگرنیزاین عبارت راچنین معنا کرده اند که پروردگار، یقینِ بنده اش را از آنچه از نفع و زیان نزد اوست، تصحیح کند؛ به گونه ای که بنده نه به غیرِ حضرت حق امیدوار باشد و نه به غیرِ او، خشیت ورزد. (ریاض السالکینر ج۳ر ص۲۹۱) در باره معنای «صحت یقین» می توان گفت که مؤمن، اعتقاد راسخ قلبی داشته باشد و برایش مکشوف شده باشد که فاعلِ مطلق و قادرِ تام و مسبب الاسباب خداست و همه اسباب و مسببات به ید قدرت حضرت احدیت بازمی گردد و به این اطمینانِ کامل رسیده باشد که به غیرِ خدا نمی توان التفات و اعتمادی داشت و همه توجه خود را به وجه خدای سبحان معطوف دارد. (ر.ک: ریاض السالکینر ج۳ر ص۲۹۱) باید به این نکته توجه داشت که این گونه عنایات (ایمان کامل، یقین صحیح، اعمال نیکو و…) را فقط در منبع مطلق فیض و ذات مقدس حق می توان دست یافت وفقط از او مسألت کرد؛ همین که مؤمن این حاجات را از حضرت پروردگار بخواهد، گواهی بر این حقیقت است که او فقط خدا را مسبب الاسباب می داند و این حاجتمندی و دستِ نیاز به درگاه خدای سبحان بردن، می تواند نشانی از وجود ایمانِ قوی و یقینِ صحیحِ در انسان مؤمن باشد. امام سجاد (علیه السلام) در بخش پایانی این فراز، از خدا ی رحمان می خواهد که آنچه در وجود او از مسیر مستقیم خارج شده و به فساد گراییده، به قدرت بی کران خود اصلاح فرماید: «و استصلح بقدرتک ما فسد منی ». مرحوم سید علی خان کبیر شارح صحیفه سجادیه در توضیح معنای «استصلح» می گوید:«استصلح در اینجا به معنی طلبِ صلاح نیست. همانگونه که زمخشری می گوید، اوامر و نواهی برای استصلاح بندگان است. پس با ارسال رُسُل و دستورات دینی، طلبِ صلاح برای جمع بندگان از طرف خدا واقع شده است؛ بلکه به این معناست که از خدا درخواست شده تا زمانی که بنده از فساد خارج نشده و به مسیر درست وارد نشده، لطف و عنایتش را در حق بنده دوام بخشد. منظور دعا نیز همین است: خدایا! به من لطف فرما تا آنچه به اشتباه رفته ام، جبران کرده و به راه صحیح بازگردم».(همانر ص۲۹۲) توجه به این نکته ضروری است که این اصلاح می تواند، ترمیم و تصحیح همه کژی و کاستی های جسم و روح انسان را در بر بگیرد و به اِین ترتیب از خدا خواسته ایم که با عنایت خود، در همه احوال مواظب و مراقب و دستگیرمان باشد و لحظه ای ما را به خود وانگذارد. الهی آمین!
یکشنبه ، ۳۰خرداد۱۳۹۵
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 46]