واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: روایتی تلخ از سکانسخوری مدیران «میز ترس» از جلالالدین
انتشار خبر ساخته شدن فيلمي هاليوودي با موضوع «مولانا» به يك بحث تكراري دامن زده است؛ اينكه چرا در كشورمان درباره اين چهره فاخر ملي و ساير چهرههاي ادبي و تاريخي فيلم ساخته نميشود، اما افشاگري جديد كارگردان سريال «جلالالدين» درباره موانع ساخت اين قبيل آثار در ايران آب پاكي را روي دست همه اين منتقدان ريخت.
نویسنده : الناز خماميزاده
چند سالي است كه هاليوود مسير فيلمسازي خود را روي افق ايران باستان و قلمرو پارس تنظيم كرده است. از فيلم «پرنسس ايراني» تا فيلم «پزشك» كه درباره ابوعليسينا ساخته شد و حالا هم نوبت «مولانا» است كه زندگياش دستخوش تحريف هاليووديها قرار بگيرد.
با اين حال هر چقدر كه هاليوود درباره شخصيتها و مفاخر ايراني فيلم بسازد و واقعيات را تحريف كند، باز هم در ايدهپردازي و نگرش فيلمسازي كشورمان تغيير محسوسي به وجود نميآيد. حالا مشخص شده است كه به غير از مشكلات مالي و بياهتمامي برخي فيلمسازان و كارگردانها عوامل ديگري نيز در اين بي توجهي و كوتاهي دخيل هستند.
شهرام اسدي كارگردان بخش اول سريال «جلالالدين»، در گفتوگو با «آيسينما» به بخشي از اين مشكلات اشاره كرده كه نشان ميدهد ساخت اثر درباره مفاخر تاريخي در ايران، تا چه اندازه كار سخت و دشواري است.
به گفته او در فرآيند ساخت اين سريال، مديران مسئول فيلمنامه «جلالالدين» آنقدر محتاط و ميزترس بودند كه با گفتن يك جمله ساده «سري را كه درد نميكند دستمال نبنديم» دهها سكانس اثرگذار از شخصيت مولانا را در كمال بيرحمي قلع و قمع كردند در حالي كه آن سكانسها كاملاً منطبق با شأن و عرف دين و شريعت ما بود و مطلقاً ارتباطي با خطوط قرمز جامعه اسلامي ما پيدا نميكرد. اين سكانسها حذف و كنار گذاشته شدند و سرايش سليس يك شخصيت يگانه را ابتر كردند، صرفاً محض احتياط و صد البته محض نگهداري ميز و موقعيت.
ظاهراً اسدي تجربه تلخي از حضور در سريال «جلال الدين» دارد. او كه پيش از «جلالالدين» تجربه ساخت سريال موفق شيخبهايي را در كارنامه داشته است، در ابتداي دهه 90 كار ساخت سريال «جلالالدين» را آغاز ميكند. اما از ميانه راه از پروژه كنار ميرود و آرش معيريان جايگزين او ميشود. با اينحال، اين سريال در 11 قسمت 48 دقيقهاي با حضور بازيگراني چون علي نصيريان، لادن مستوفي، عليرضا خمسه، محمد فيلي، علي دهكردي، شبنم مقدمي، آرش مجيدي، آتش تقيپور، داود فتحعلي بيگي و اسماعيل خلج ساخته ميشود و در ديماه 1393 نيز از شبكه يك سيما روي آنتن رفت، اما در جذب مخاطب موفق عمل نكرد.
اسدي در اين گفتوگو از بيتوجهي مسئولان وقت سيما به كيفيت سريال در دست ساختش و نگاه سياسي آنها به اين اثر تلويزيوني گلايه كرده و گفته است: «مشكلات عديدهاي قبل از شروع تصويربرداري در مرحله نگارش و بازنويسي فيلمنامه داشتيم كه گاه طي برخي مجادلات آنقدر طولاني و مداوم بود كه احساس ميكرديد پاياني نخواهد داشت. يا فكر ميكرديد بهترين كار براي شما در آن لحظات اين است كه از مولانا عذرخواهي كنيد و كنار بكشيد و كوشش در كشف اين رمز كنيد كه چرا در اين همه سال كسي سراغ خلق اثري دندانگير در باب مولانا نرفته؟»
اسدي ادامه داده است : «اي كاش ماجرا به همين توافقات قبل از تصويربرداري ختم ميشد كه متأسفانه اين طور نبود. پيش ميآمد كه ماهها بعد در سرصحنه، بعد از برداشت دوم از يك پلان گوشي موبايل را به دستتان ميدادند كه مثلاً در جملهاي كه بهاءالولد پدر مولانا دقيقهاي پيش ايراد كرد فلان كلمه به بهمان كلمه تغيير كند. و هلم جرا يعني بر اين منوال بگيريد و برويد. يعني اينگونه ميشود كه به خاطر ترسها و احتياطهاي كاملاً غيرضروري يك يا چند مدير، كه ابداً نه ربطي به من دارد نه به مولانا نه به بيننده نه به دين نه به فرهنگ، اثري خلق ميشود كج و معوج و ناساز و نامربوط كه تنها سايهاي است از ايدهاي كه روزي ايدهاي بود كه شش سال از عمر شما را خريده و به آب روان سپرده، بيهيچ حاصلي.»
افشاگري اسدي درباره پشت پرده پر نشيب و فراز سريال «جلالالدين» نشان ميدهد كه كارگردانان اين قبيل آثار ادبي و فرهنگي و تاريخي در جريان كار با چه مشكلات ريز و درشتي دست به گريبان هستند. مشكلاتي كه مواجهه با آنها نياز به صبر و تحمل بسياري دارد. شايد به همين خاطر در اين روزها بيشتر كارگردانها ميل به ساخت سريالهاي دم دستي و كليشهاي خانوادگي و فيلمهاي اجتماعي محور دارند تا آنكه بخواهند ايدههاي روي زمين ماندهاي چون «مولانا»، «كوروش»، «ابو علي سينا» و «پورياي ولي» را از روي زمين بردارند و آثار فاخر و ماندگار بسازند.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۶ خرداد ۱۳۹۵ - ۲۰:۳۷
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 109]