واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها:
احضار نماینده حقوقی شهرداری به دادسرا
مرگ تلخ کودک پنجساله در آبنمای پارک جنوب تهران، واکنشها و جنجالهای زیادی در پی داشت. این کودک که برای بازی همراه مادرش به پارک رفته بود، در یک لحظه داخل پمپ آب سقوط کرد و بدنش تکهتکه شد.
روزنامه شهروند: مرگ تلخ کودک پنجساله در آبنمای پارک جنوب تهران، واکنشها و جنجالهای زیادی در پی داشت. این کودک که برای بازی همراه مادرش به پارک رفته بود، در یک لحظه داخل پمپ آب سقوط کرد و بدنش تکهتکه شد.
پس از این حادثه دردناک، مسئولان زیادی نسبت به این خبر واکنش نشان دادند و تلاش برای شناسایی مقصر اصلی این ماجرا آغاز شد. تا جایی که نماینده حقوقی شهرداری منطقه ١٥ برای ارایه توضیحات صبح دیروز به دادسرای جنایی تهران احضار شد.
سهشنبه هفته گذشته بود که این حادثه تلخ رخ داد. آن روز فاطمه به همراه مادرش برای بازی به پارک شهدای گمنام در منطقه خاوران رفت. دخترک مشغول بازی بود که در یک لحظه ناپدید شد. مادر که همان لحظه دلش لرزیده بود، بیآنکه بداند چه حادثه دردناکی برای دخترش رخ داده است، به نگهبان پارک خبر داد. این زن اما در دلش حس کرده بود که دختر پنجسالهاش دچار حادثه هولناکی شده است.
او به ماموران و نگهبانان پارک گفت: «وقتی با دخترم از کنار آبنمای پارک رد میشدیم، ناگهان او ناپدید شد. برای همین حس میکنم او درون این آبنما افتاده باشد.»
ماموران پارک اما این موضوع را غیر ممکن دانستند و به جستوجوی کودک گمشده پرداختند؛ اما هیچ ردی از او در پارک وجود نداشت تا اینکه در نهایت حدس مادر نگران درست از آب درآمد و دمپایی این کودک روی آب داخل آبنما پیدا شد. این زن با داد و فریاد از ماموران کمک خواست و سرانجام با حضور نیروهای آتشنشانی جسد بیجان دختر پنج ساله که اعضای بدنش به خاطر روشن شدن پمپ آبنما تکهتکه شده بود، از داخل آبنما خارج شد. بررسیهای بیشتر این حادثه نشان میداد که فاطمه پس از افتادن به داخل آبنما به علت فعالیت پمپهای مکش آب به سمت پرههای این دستگاهها کشیده شده و جانش را از دست داده است.
پس از این حادثه تلخ بود که مشخص شد پمپهای آب حفاظ نداشته است و همین موضوع موجب مرگ دختر پنجساله شده است. حالا با تشکیل پرونده در دادسرای امور جنایی و تکمیل تحقیقات نخست صبح دیروز به دستور محسن مدیر روستا، بازپرس ویژه جنایی تهران، نماینده حقوقی شهرداری منطقه ١٥ برای تکمیل تحقیقات و ارایه توضیحات به دادسرای جنایی احضار شد. قرار است پس از بررسیهای نخست و ثبت اظهارات نماینده حقوقی شهرداری و ارایه مستندات، سایر مقصران این پرونده نیز به دادسرای امور جنایی احضار شوند.
هر روز در پارک راه میروم
این در حالی است که مادر فاطمه درباره آنچه که برای دخترش رخ داده است، میگوید: «سهشنبه عصر بود که به مناسبت نیمهشعبان با دخترم به جشنی در مزار شهدا رفتم. حدود ساعت ٧ شب جشن تمام شد و با هم به پارک رفتیم. فاطمه سرگرم بازی شد؛ اما ناگهان دیدم دخترم نیست، دنبالش رفتم؛ پیدایش نکردم تا به آبشار رسیدم. قسمت انتهایی آبشار دمپاییهای فاطمه را پیدا کردم که روی آب شناور بود. به مامور پارک گفتم، دخترم در آب افتاده است اما مسخرهام کرد و گفت امکان ندارد.
وقتی ماموران رسیدند، هنوز هم باور نمیکردند که بچه من داخل آب افتاده باشد. مامور پارک هم همچنان اصرار داشت که بچه در این آب کمعمق خفه نمیشود و اصلا به محفظه پمپ که درپوشی نداشت، توجه نمیکرد. تنها شاهدان من دمپایی فاطمه و آبی بود که هر لحظه گلآلودتر میشد که این موضوع باعث شد تا ماموران موضوع را باور کنند.»
او ادامه میدهد: «من دخترم را برای آسایش وتفریح به پارک بردم. اما او این چنین دلخراش جانش را از دست داد؛ چرا وقتی مسئولان شهرداری و پارک دیدند سرپوش محفظه دزدیده شده، آبشار را خاموش نکردند؟ چرا ماموری نگذاشته بودند تا جلوی نزدیک شدن مردم به آبشار را بگیرد؛ حتی اگر این اتفاق برای بچه کس دیگر یا حتی یك حیوان میافتاد، باز هم برایم خیلی دردناک بود. برای همین میخواهم از نگهبان پارک و شهردار شکایت کنم. فاطمه من قرار بود مرداد ماه تولد ششسالگیاش را جشن بگیرد؛ اما قربانی غفلت مسئولان و بيتوجهي آنها به نبود سرپوش محفظه پمپ آبشار شد. دختر من نه سر داشت، نه دست و نه پا؛ اصلا جسدی نداشت. موقع دفن نتوانستیم شانههایش را تکان دهیم؛ چون شانهای نداشت.
برای همین این روزها آنقدر عصبانی هستم که هر روز صبح به پارک میروم و فقط راه میروم. پدرش هم حال و روز بدی دارد. شوهرم بیماری دیابت دارد و با این اوضاع شب و روز گریه میکند و اصلا حال و حوصله هیچ کاری را ندارد. همسرم کارگر روزمزد ساختمانی است که بهمن ماه هنگام کار افتاد و پایش شکست و از آن روز بیکار شد؛ البته چون بیمه است، هزینه او در طول درمان پرداخت میشود. روز حادثه هم همسرم به گیلاوند رفته بود، بعد از چند ماه کاری پیدا کرده و نخستين روز کاریاش بود.
با این اتفاق او دوباره بیکار شده تا پرونده دخترمان را پیگیری کند.» او میگوید: «حالا تنها منبع درآمد خانواده دستمزد پسر ١٧سالهمان امید است که یکسال است بهدلیل مشکلات مالی ترک تحصیل کرده و کارگر ساختمانی شده است. یک پسر ٢٠ ساله دیگر نیز دارم که معلول ذهنی و کر و لال است و به دلیل تشنج نتوانسته بیشتر از شش کلاس را در مدرسه باغچهبان بگذراند.»
بررسی حادثه در شورای شهر
اینها همه در حالی است که صبح دیروز برخی از اعضای شورای شهر از بوستان کوهسار بازدید کرده و پیگیریهای خود را در این رابطه انجام دادند. آنها اعلام کردند اینکه چگونه این بچه در این گودال افتاده و چه کسانی در این اتفاق اهمال کردهاند، نکاتی است که قوه قضائیه باید به آن رسیدگی کند. گزارشات محلی، گزارش آتشنشانی از محل حادثه و غیره تهیه شده است و به مراجع ذيصلاح نیز ارسال میشود.
تاریخ انتشار: ۱۰ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۹:۴۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 40]