واضح آرشیو وب فارسی:باشگاه خبرنگاران: اندر احوالات این روزهای دبیرکل ضدبشریترین سازمان بشری
دبیر کل سازمان ملل، بار دیگر شان سازمان ملل را زیر سوال برد.
به گزارش خبرنگار سیاست خارجی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان؛ دبیرکل سازمان ملل تنها پس از گذشت 5 روز از صدور گزارش سازمان ملل در مورد عربستان و عملکرد ائتلاف ظالم عربی به سرکردگی سعودیها در قبال یمن مظلوم، حرفش را پس گرفت و نام شوم عربستان و ائتلاف کذایی فریب خورده جاهلان قرن را از فهرست نقض کنندگان حقوق کودکان در یمن حذف کرد. اقدام حماقتباری که در اولین قضاوت، گویای تسلیم بیچون و چرای اقای دبیرکل در برابر ددمنشیهای رژیم منحوس و منکوب عربی است.
این قبیل اقدامات مهوع آقای دبیرکل البته بیسابقه نیست. بان کیمون، قبلاً نیز در قضایای مختلف آنگونه که وظیفه داشت عمل نکرد و لااقل بسیاری از تکالیفی که به سبب سمت دبیرکلیاش و طبق منشور ملل متحد عهدهدار ایفای آنهاست را مسکوت و معطل گذاشته است.از آقای بان البته به سبب همین قِسم ناکارآمدیهای آشکار، در بسیاری از محافل سیاسی به عنوان فردی فاقد صلاحیتهای لازم یاد میشود؛ همین مدت پیش بود که انجمنی غیردولتی در آمریکا موسوم به "فردای سبز دنیا" که در زمینههای مختلف از جمله حفظ محیط زیست، حقوق قربانیان غیرنظامی جنگ، حقوق کودکان و زنان گرفتار خشونت و... به فعالیت مشغول است، بان کیمون را به عنوان "بیعرضهترین سیاستمدار جهان" معرفی کرد و از اعضای سازمان ملل، خواستار تغییر وی از منصب دبیرکلی بزرگترین و مهمترین سازمان بینالمللی و جایگزینی فردی شایستهای پس از او در این جایگاه شد.
اینکه بان کیمون دقیقاً به چه دلیل نمیتواند و یا شاید اصلاً نمیخواهد به مهمترین و مبرهنترین وظایفش در قبال جامعه جهانی جامه عمل بپوشاند، البته قابل واکاوی است. موضوع را شاید بتوان از حیث فردی و ویژگیهای شخصیتی آقای دبیرکل بررسی کرد. از این منظر، ظاهر امر آن است که آقای بان، فردی کاملاً منفعل، تأثیرپذیر و فاقد اراده قوی و مستقل برای حل و فصل معضلات بینالمللی یا لااقل زمینهچینی برای رفع این مشکلات و چالشهاست.آقای دبیر کل بارها ثابت کرده، بیش از آنکه منافع بلند مدت جامعه جهانی امروزی را مورد نظر قرار دهد، دل به تعریف و تمجیدهای نه چندان صادقانه دولتهایی چون ایالات متحده و رژیم غاصب صهیونیستی بسته و بیشتر سعی در تطبیق خود با خواستههای کسانی دارد که رویکردی ارباب منشانه با سازمان ملل و تمام ساختارهای آن دارند تا با مطالبات افکار عمومی آزاده و عدالتخواه جهان.با توجه به مواضعی که دولتهای استکبار پیشه در برابر حوادث ریز و درشت دنیای امروز گرفتهاند، دیگر تردیدی نمیبینیم که جبهه استعمار ، سازمان ملل را که بر اساس ماده اول منشور ملل متحد باید در راستای صلح و امنیت پایدار بینالمللی گام بردارد، دستخوش هوسبازیهای مقطعی خود قرار داده و با استفادهای کاملاً ابزاری از ساختار معیوب این سازمان، آرمانهای انسانی بشریت را به سخره گرفته است.در این میان، بان کیمون، آلت دست کسانی شده که با رفتار و کردار خود، مفاهیم متعالی چون حقوق بشر را از کُنه واقعی و معنای حقیقی خود خالی کردهاند. آقای دبیر کل در قبال بسیاری از مظالم غیرانسانی و ضداخلاق دنیای امروز به "محکوم میکنیم" بسنده کرده و خود را متعهد به بیش از آن نمیداند.اقدام اخیر وی در خارج کردن نام عربستان و ائتلاف پوچ عربی به سرکردگی سعودیها از فهرست نقض کنندگان حقوق کودکان یمن ولو به صورت موقت هم که باشد، رفتاری مشمئز کننده از جانب کسی است که طبق نص صریح مقدمه و مواد متعددی از منشور ملل متحد، وظیفه پیگیری جریان صلح و امنیت پایدار بینالمللی را به عهده دارد. اینک، این آقای بان کیمون است که در برابر نگاه پرسشگر کودکان یمنی قرار گرفته که از او دلیل این اقدام وقیحانه و مغایر با انسانیت را میپرسند و البته بعید هم هست که دبیرکل، بتواند پاسخ قانعکنندهای برای کار خود ارائه نماید.
هرچند آقای بان در بیانیهها و اعلامیههای مثلاً حقوق بشری و بشردوستانه، بارها خود را متعهد به تکالیف مصرح و منشور ملل متحد کرده اما واقع امر با آنچه وی ادعا میکند فاصله بسیار دارد. حقیقت این است که طبق تجربه تاریخی که اینک از دوران دبیرکلی بان کیمون به دست آمده، باید گفت وی کمترین صلاحیتی برای تصدی این پست مهم و خطیر نداشته و باید در قبال اهمالها و غفلتها و تقصیراتش در قبال جامعه بشری پاسخگو باشد. این فقدان صلاحیت، خیلی وقت پیش برای وجدانهای بیدار آشکار شد اما چه سود که دنیای امروز، سوار بر ارابه "زر و زور و تزویر" است نه "عقل و منطق و عاطفه" و سواران بر این توسن سرکش، کمترین اهمیتی برای قضاوت افکار عمومی جهان قائل نیستند و حضور کسانی چون بان کیمون در مسند قدرت، از تجلیات بارز این قبیل جفاها بر انسانیت است.پر بیراه نیست اگر از آقای دبیرکل بپرسیم قبل از حضور در کسوت دبیرکلی سازمان ملل، واقعاً چه تصوری از این جایگاه داشته و برای جلب اعتماد مردم ستم کشیده جهان معاصر به این تشکیلات پرمدعا اما بیخاصیت، چه اقدام قابل توجهی صورت داده و آیا پس از دوران مسئولیتش، میتواند به عملکرد خود افتحار کند یا خیر؟
به هر حال، امید است دولتهای عضو سازمان ملل که تعیین کنندگان اصلی دبیرکل سازمان ملل متحد هستند، برای انتخاب بعدی خود دقت بیشتری به خرج دهند و در برابر جامعه بشری که امروزه از دهشتناکترین مظاهر ظلم و جور در سرتاسر گیتی رنج میبرد، رویکرد مسئولانهتری اتخاذ نمایند تا مبادا حکایت دبیر کل سازمان ملل که میآید برای صلح و امنیت نه جنگافروزی و خشونتطلبی، بشود حکایت "از قضا سرکنگبین صفرا فزود".
گزارش از حمیدرضا حیدرپور
۲۰ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۷:۴۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: باشگاه خبرنگاران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 15]