واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: نظر رئیس قوه قضائیه سرنوشت زن متهم به قتل را مشخص میکند. ناهید که در زندگی خود سختیهای بسیاری کشیده، حالا در مرز میان قصاص و بخشش قرار دارد. اولیای دم او را بخشیدهاند اما به دلیل اینکه یکی از فرزندان مقتول صغیر است باید صبر کند رئیس قوه قضائیه درباره آن تصمیم بگیرد. او متهم است پس از قتل مردی، جسدش را تکهتکه کرده بود.
این پرونده از چهارم خرداد سال 90 و همزمان با ناپدید شدن مرد میانسالی به نام محسن به جریان افتاد. همسر او در توضیح شکایتش گفت: شوهرم دیشب از خانه بیرون رفت اما تا امروز هنوز برنگشته است. هرچه با تلفن همراهش هم تماس میگیرم، گوشی او خاموش است. ماموران همزمان با آغاز تحقیقات، از کشف جسد مثلهشده مردی کنار اتوبان صیاد شیرازی باخبر شدند. در بررسیها از سوی عوامل تشخیص هویت و پزشکی قانونی مشخص شد که اعضای بدن جسد کشف شده شامل دو دست، دو پای بریده شده و سر کاملا سوخته متعلق به یک مرد میانسال است. آزمایشهای پزشکی قانونی نشان داد جسد متعلق به محسن است که چند روز قبل ناپدید شده بود. چند روز بعد از کشف جسد، ماموران خودروی مقتول را حوالی پاسداران پیدا کردند. از سوی دیگر ماموران در تحقیقات میدانی دریافتند محسن از مدتی پیش با زن میانسالی به نام ناهید رفت و آمد داشته و آخرین بار در نزدیکی خانه او مشاهده شده است. کارآگاهان ناهید را به عنوان مظنون به قتل بازداشت کردند. متهم در نخستین بازجوییها در ادعایی گفت: مدتی پیش با محسن آشنا شدم. او قرار بود برای من وام قرضالحسنه تهیه کند و به این بهانه از من پول گرفت اما بعد از آن، غیبش زد و دیگر از او هیچ خبری نشد. ماموران در بازرسی از خانه متهم موفق به کشف آثار خون شدند که مشخص شد ناهید با تناقضگویی قصد فریب پلیس را دارد. در بررسیهای سوابق متهم معلوم شد او از اعضای سابق گروهک تروریستی منافقین بوده است. پس از ماهها سکوت ناهید لب به اعتراف گشود و گفت: مدتی بود که در کار قاچاق عتیقه بودم که با محسن آشنا شدم. بعد از اینکه مدتی با هم کار کردیم، احساس کردم قصد دارد از من کلاهبرداری کند. به همین دلیل با هم درگیر بودیم تا موفق شدم پس از چند روز اصرار و به بهانههای مختلف او را به خانهام بکشانم. وقتی به خانهام آمد، یک شربت مسموم به او دادم. وقتی از هوش رفت با چکش چند ضربه محکم به سر او زدم تا اینکه جان باخت. بعد جنازه او را به حمام بردم و مثله کردم و در دو نوبت اعضای بدنش را از خانه بیرون بردم. متهم بعد از تحقیقات تکمیلی و بازسازی صحنه جنایت پروندهاش با قرار مجرمیت به شعبه اظهارنظر ویژه قتل دادسرای جنایی فرستاده شد. پس از آن دادیار شعبه اظهارنظر با بررسی اوراق پرونده متهم را مجرم شناخت و کیفرخواست پرونده را به جرم قتل عمد مرد میانسال و جنایت بر میت صادر کرد. در ادامه جلسه رسیدگی به این پرونده در شعبه 74 دادگاه کیفری و به ریاست قاضی عبداللهی برگزار شد. در ادامه این جلسه اولیای دم در جایگاه قرار گرفته و برای قاتل درخواست قصاص کردند. رئیس دادگاه با تفهیم اتهام به ناهید از او خواست به دفاع از خود بپردازد که زن میانسال پس از قرار گرفتن در جایگاه گفت: من پیش از جنایت در کار ساختمانسازی بودم و با همسر صیغهای خود زندگی میکردم. تمام اتهامات را قبول دارم اما ترجیح میدهم از خود دفاع نکرده و سکوت کنم. قصاص را هرچه سریعتر انجام دهید و هرچه در برگههای بازجویی نوشتم قبول دارم. یک بار فریب خوردم و به اینجا رسیدم و این برایم بس است. زندگیام به تاراج رفته و هیچ دفاعی از خود ندارم. رئیس دادگاه: دو فقره سابقه کیفری داری درباره آن توضیح بدهید . متهم به قتل: سال 59 در حالی که 17 سال سن داشتم به اتهام فعالیت در گروهک منافقین دستگیر و پنج سال در زندان بودم. به دلیل اینکه همزمان برخی از دوستانم که دستگیر شدند در گروه اشرف دهقان بودند فعالیت در این گروه نیز جزو اتهاماتم قرار گرفت. این در حالی است که این دو گروه با هم مخالف هستند و نمیتوان همزمان با هردو آنها کار کرد. رئیس دادگاه: درباره نحوه آشنایی خود با مقتول توضیح بدهید. متهم به قتل: من در چهارراه ولیعصر دفتری داشتم که در آن کارهای گرفتن وامهای کلان را انجام میدادیم. محسن به آنجا آمد و خودش را به اسم دیگری معرفی کرد و قرار بود برای ما اسناد بیاورد. از سال 84 کار با یکدیگر را آغاز کردیم و او به دروغ گفته بود که زن و بچه ندارد. از سال 89 او مدعی شد که به من علاقهمند شده و از من خواست از همسرم طلاق گرفته و با او ازدواج کنم. در ابتدا قبول نکردم اما وقتی اصرارهای او را دیدم قبول کردم، در صورتی که شرایطم را بپذیرد با او ازدواج کنم. شب حادثه او به خانهام آمد تا درباره شرایط من صحبت کنیم. من از او خواستم تا تمام شرطهایم را روی یک کاغذ بنویسد و زیر آنها را امضا کند اما ناگهان محسن به طرفم حمله کرد و من با چکشی که روی کابینتها بود چند ضربه به سرش زدم. رئیس دادگاه: ماجرای خودکشی و اعتصاب غذایت در اداره آگاهی برای چه بود؟ متهم به قتل: یک مامور زن در پلیس آگاهی بود که همیشه مرا ترور شخصیت میکرد. برای اینکه صدای اعتراضم را به مسئولان پلیس آگاهی برسانم این کار را انجام میدادم. رئیس دادگاه: بعد از قتل چه کردی؟ متهم به قتل: یک سیگار کشیدم تا اعصابم آرام شود بعد جسد را با چاقو تکهتکه کردم. در ادامه این جلسه رئیس دادگاه از وکیل متهم خواست به دفاع از موکلش بپردازد که وکیل تسخیری ناهید دفاعیات خود را ارائه داد. پس از آخرین دفاعیات متهم، قضات دادگاه برای تصمیمگیری وارد شور شده و زن میانسال را به قصاص محکوم کردند. با اعتراض متهم، پرونده برای ادامه رسیدگی به دیوانعالی کشور فرستاده شد اما رئیس قوه قضائیه اعلام کرد اجرای حکم تا زمانی که فرزند صغیر قربانی به سن قانونی نرسیده متوقف میشود تا نظر فرزند صغیر نیز درباره مجازات قاتل پدرش گرفته شود. با طرح این ایراد، حکم صادره در دیوانعالی کشور شکست و پرونده به شعبه همعرض فرستاده شد. در این مدت ناهید توانست با پرداخت دیه 110 میلیون تومانی رضایت اولیای دم را جلب کند. قرار بود ناهید در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران و با حضور اولیای دم از جنبه عمومی جرم محاکمه شود، اما چون فرزند قربانی هنوز صغیر است و به سن قانونی نرسیده، هیات قضایی تصمیم گرفت تا قبل از محاکمه دوباره این زن، نظر رئیس قوه دراینباره استعلام شود. امیرعلی حقیقتطلب - ضمیمه تپش
پنج شنبه 20 خرداد 1395 ساعت 18:04
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 182]