واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: نیمهشب دوم خرداد جنایت هولناکی در مشهد رخ داد که طی آن مادری 40 ساله و دو دختر 3 و 6 سالهاش به طرز فجیعی به قتل رسیدند.
جنایت هولناک در مشهداگرچه پیگیری سریع این پرونده جنایی با صدور دستورات ویژهای از سوی دادستان مشهد و تلاش شبانهروزی قاضی ویژه قتل عمد و کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی، تنها طی 24 ساعت به دستگیری عاملان این جنایت مخوف منجر شد اما وقوع این جنایت هولناک افکار عمومی را جریحهدار کرد و شهروندان در تماسهای مکرر خود با گروه حوادث این روزنامه خواستار برخورد قاطع دستگاه قضایی با عوامل این جنایت شدند.خبرنگار «خراسان» نیز در ادامه پیگیری این پرونده کمسابقه جنایی گفتوگویی با عاملان قتل فجیع سه عضو یک خانواده انجام داده است. آنچه میخوانید بخشهایی از این گفتوگوی سه ساعته است اما به دلیل وحشتناک بودن چگونگی ارتکاب قتل، ضمن عذرخواهی از خوانندگان خوب خراسان از ذکر جزئیات آن معذوریم. نامت چیست و چند سال داری؟حمزه ج هستم و 21 سال دارم.
سابقه کیفری هم داری؟بله به خاطر اعتیاد به مواد مخدر زندانی شدهام. ازدواج کردهای؟نه؛ مجردم. چه نسبتی با افشین (طراح جنایت و عامل دیگر قتل) دارید؟پدر من، پس از مرگ مادرم با مادر افشین ازدواج کرد. در واقع او برادر ناتنی من است. نقشه قتل را چگونه طراحی کردید؟من در روستا بودم که افشین تماس گرفت و تلفنی از من خواست به مشهد بیایم. او گفت با من کاری دارد ولی من سوال نکردم که چهکار داری؟ فکر کردم حتما برای من شغلی پیدا کرده است. بعدازظهر شنبه (روز جنایت) در پارک منطقه قلعه خیابان او را دیدم که با احمد و سهراب (دو متهم دیگر پرونده) بودند. افشین گفت: برویم به خانه مادرم! من میخواهم با او صحبت کنم! چگونه وارد منزل مادر افشین شدید؟ما در اطراف منزل آنها بودیم. احمد (شوهر خواهر افشین) به منزل آنها رفت و آمد داشت. او که به خانه مقتولان رفته بود، خبر آورد که کسی در منزل نیست و فقط آمنه و دو دختر کوچکش در خانه هستند. او درِ حیاط را هم باز گذاشت که من و افشین و سهراب وارد شدیم. افشین از کولهپشتی خودش تبر را بیرون آورد و من هم بلافاصله صدای تلویزیون را بلند کردم سپس چوبدستی که پشت تلویزیون قرار داشت را برداشتم که اگر همسر آمنه آمد او را بزنم. دختران کوچک جیغ میکشیدند که نجمه دختر سه ساله را من گرفتم و دختر شش ساله دیگر را هم سهراب گرفت. وقتی افشین مادرش را داخل اتاق خواب با تبر میزد دختر کوچک هم وحشتزده فریاد میکشید. سهراب وقتی این صحنه را دید حالش بد شد و نغمه (دختر شش ساله) را رها کرد و داخل حیاط نزد احمد رفت. من هم ابتدا با چوبدستی به سر دختر سه ساله زدم و مقابل چشمان خواهرش او را روی زمین انداختم و با چاقو کشتم! چاقو را از کجا تهیه کردی؟آن را از خانه آمنه برداشته بودم که بعد از قتل هم داخل کوچه انداختم. چرا به صورت موازی ضربات چاقو را کشیده بودی؟به خاطر اینکه من گوسفندان زیادی را سر بریده بودم؛ آن لحظه هم ... مشروب هم میخوردی؟نه من اهل مشروب و مواد مخدر صنعتی مانند شیشه نیستم ولی شیره میکشم! چرا صدای تلویزیون را بلند کردی؟بچهها و مادرشان سروصدا میکردند و احتمال داشت همسایگانشان متوجه موضوع شوند! دلت به حال دختران کوچک نسوخت؟نه! آنها وحشتزده بودند و از ترس میلرزیدند اما بعد از آن کمی دلم سوخت!! چرا پیکر نیمهجان نغمه زیر جسد مادرش افتاده بود؟وقتی او را با چاقو زدم سروصدا میکرد به همین خاطر جسد مادرش را بلند کردم و او را زیر جسد انداختم. وقتی وارد خانه شدید، مادر افشین چیزی نگفت؟چرا، سوال کرد برای چه آمدهاید؟ که افشین گفت: من پسرت هستم، آمدهایم تا با تو صحبت کنیم!! خون مقتولان به در و دیوار منزل پاشیده بود، لباسهای شما خونی نشد؟چرا! من از قبل یک دست لباس به همراه خودم داشتم! لباسهای خونآلودم را عوض کردم. بعد از آن هم من و افشین سروصورت و دستهای خونآلودمان را در سرویس بهداشتی شستیم. سند منزل را چه کسی سرقت کرد؟وقتی مادر افشین تبر را دید خودش به اتاق رفت و سند منزل را به افشین داد ولی بعد با هم جروبحث کردند. آمنه قصد داشت تبر را از افشین بگیرد ولی او مهلت نداد و ضرباتی را به سر و صورت مادرش زد. تبر را چه کردید؟افشین داخل کوچه آن را از کولهپشتی خودش بیرون آورد و به پشت بام یکی از همسایگان انداخت. گفتوگو با طراح و عامل قتل مادر 40 سالهاسمت چیست و چند سال داری؟افشین ج هستم و 21 سال سن دارم. چه زمانی نقشه قتل مادرت را کشیدی؟من از 8 سال قبل مادرم را ندیده بودم. فقط میخواستم او را ببینم و با هم صحبت کنیم. پس چرا با چاقو و تبر و چند نفری به سراغش رفتید؟از شوهرش میترسیدم.
چرا از چند روز قبل از جنایت به دنبال آدرس منزل مادرت بودی؟فقط میخواستم او را ببینم!! چرا از مشهد نقل مکان کردید؟وقتی دو هفته قبل خواهرم به طرز مشکوکی جان سپرد پدرم گریه میکرد به همین خاطر از مشهد به روستا نقل مکان کردیم. انگیزهات از ارتکاب این جنایت فجیع چه بود؟ذهنیت بدی از مادرم داشتم اما نمیخواستم او را بکشم. وقتی او ما را رها کرد و رفت، زخم زبانهای دیگران را نمیتوانستم تحمل کنم! از منزل مادرت چه چیزی بردی؟مادرم فکر کرد برای سند رفتهام، به همین دلیل سند منزل را به من داد ولی من برای سند نرفته بودم اما فقط سند را با خودم بردم. این جنایت هولناک چگونه رخ داد؟حدود ساعت 23 شب بود که احمد (نامزد خواهرم) زنگ زد که بیایید کسی در خانه نیست. ما هم که همان اطراف بودیم حرکت کردیم. احمد در حیاط را باز گذاشته بود. وقتی با مادرم صحبت کردم، او تبر را از دستم گرفت که تیغه آن کف دستم را خونی کرد من هم عصبانی شدم و ابتدا یک ضربه به پای او زدم و سپس بقیه ضربات را به سر و صورتش وارد کردم. الان چه احساسی داری؟هیچی! پشیمانم! اگرچه دلم برای دخترها میسوزد، چون دختر بزرگتر شبیه خواهرم بود! منبع: ایسنا
1395/03/09
###12##12###
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 23]