تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایقسواری تالاب انزلی؛ تجربهای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکسترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
بهترین سایتهای خرید تیک آبی رسمی اینستاگرام در ایران
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1815809721
خالکوبی «مجید سوزوکیِ» یافتآباد در خانطومان پاک شد +تصاویر
واضح آرشیو وب فارسی:فرهنگ نیوز:
روایت خواهرانه از شهادت داداش مجید
خالکوبی «مجید سوزوکیِ» یافتآباد در خانطومان پاک شد +تصاویر شب آخر همرزمش میگوید: مجید حیف تو نیست با این اعتقادات و اخلاق و رفتار که خالکوبی روی دستت است. مجید میگوید: تا فردا این خالکوبی یا خاک میشود و یا اینکه پاک میشود؛ و پاک شد.
به گزارش فرهنگ نیوز، آن زمان که مسعود دهنمکی بر روی پرده نقرهای سینما مجید سوزوکی را به نمایش گذاشت، شاید باورمان نمیشد امروز هم در حقیقت مجیدی وجود داشته باشد که با غیرت و بامرام باشد. اهل دل و دست و دلباز، لوتی و بامرام که عاقبتش شبیه مجید سوزوکی به شهادت ختم شود. همه با مجید سوزوکی خندیدیم، ناراحت شدیم و بعد در پایان قصه گریه کردیم. و شجاعت مجید را احسنت گفتیم و برایش دست زدیم. و حالا امروز بعد از چند سال داداش مجیدی هست نه شبیه و یا کپی مجید سوزوکی قصه اخراجیها اما شباهتهایی داشت که پلان آخر زندگیاش را به شهادت ختم کرد. شاید در قصه دهنمکی مجید سوزوکی یک تفاوتی با بقیهی همردیفانش داشت، یک گوهری در وجودش بود که این گوهر باعث انتخاب شدنش توسط معبود شد.مشرق نوشت؛ مجید قصه امروز ما در هوای گرم روز آخر مرداد ماه سال 69 در محله یافت آباد تهران به دنیا آمد. تک پسر خانواده و عزیز کرده خانواده و البته کل محل، شاید دلیل محبوبیتش در بین همه اهالی محل به خاطر شوخ طبعی و اخلاق بسیار خوبش بود. بچههای محله دوستش داشتند چون با نیسان آبی پدر هر روز آنها را به زمین بازی میبرد و تا پاسی از شب با آنها فوتبال بازی میکرد. و حالا بچههای محل چندین ماه است به رسم هر روز و هر سالشان سر کوچه جمع میشوند تا با مجید قصه ما به فوتبال بروند، اما مجیدی دیگر حضور مادی ندارد تا با آنها گرم بگیرد و بازی کند. او داداش مجید همه بچههای محله یافت آباد بود. پیران محله مجید را دوست داشتند چون هر کدام را که میدید و به کمک احتیاج داشتند، کمکشان میکرد و حتی خریدهایشان را که توانایی نداشتند با خود به منزل ببرند، آنها را تا پای یخچالشان میبرد تا نکند اذیت شوند. با همه مردم محل دوست و رفیق بود با هر کسی زود دوست میشد و با شوخ طبعیهایش دل هر کسی را میبرد تا ابدیت پیش خودش .
اما مجید قصه امروز ما در چند ماه آخر عمرش در این دنیا حال و هوایش به کلی تغیر کرده بود، پشت همه خندهها و شوخطبعیهایش یک غم بزرگی در چهره و رفتارش بود و البته آرامتر از همه عمرش شده بود.امروز گذری کوتاه از زندگی مجید قربانخانی از زبان یک خواهر عاشق را برای مخاطبان محترم مشرق مینویسیم.مجید هیچ وقت علاقهای به درس خواندن نداشت تا هشتم خواند و برای همیشه کتابهای درسیاش را در قفسههای کتاب به یادگار گذاشت، و کنار پدر در بازار آهن مشغول به کار شد. در آمد روزانهاش را بین من و مادر آن خواهرانم تقسیم میکرد، وقتی معترض این رفتارش میشدیم میگفت روزیرسان اصلی خداوند است. همه خانواده و فامیل آرزویمان بود که دامادی مجید را ببینیم، وقتی میگفتیم برایت آستین بالا بزنیم، میگفت: داماد میشوم، عروسیام خیلی هم شلوغ میشود، ماشین عروسم به جای اینکه گل قرمز داشته باشد، گل سیاه دارد و چون خیلی شوخ طبع بود هیچکدام از ما حرفهایش را اصلا جدی نمیگرفتیم.
مجید هیچ وقت اهل نماز و روزه و دعا نبود، اما سه چهار ماه قبل از رفتن به سوریه به کلی متحول شد، همیشه در حال دعا و گریه بود، نمازهایش را سر وقت میخواند و حتی نماز صبحش را نیز اول وقت می خواند، خودش همیشه میگفت نمی دانم چه اتفاقی برایم افتاده که این طور عوض شدهام و دوست دارم همیشه دعا بخوانم و گریه کنم و همیشه در حال عبادت باشم. در این مدتی که دچار تحول روحی و معنوی شده بود همیشه زمزمه لبش «پناه حرم، کجا میروی برادرم» بود؛ همیشه ارادت خاصی به حضرت زینب (سلام الله علیها) داشت.
بسیار غمگین و ناراحت از اینکه تکفیریها بیرحمانه کوکان و مردم بیپناه را میکشند. و خیلی دوست داشت قدمی در راه این جهاد بردارد. و همیشه پیگیر اخبار سوریه بود و مدام از سوریه و آزاد سازی مناطق و شهدای مدافع حرم صحبت میکرد. به مادرم میگفت: مادر من شهید می شوم و شما نمی گذارید هیچ کس جای من بنشیند و یا اینکه جای من بخوابد، و اگر من شهید شدم پیکرم برگشت من را گلزار شهدای یافتآباد به خاک بسپارید. و مادرم هیچ وقت در باورش هم نمیگنجید که این حرفها یک روز به دست واقعیتهابپیوندد. چون همیشه با شوخی و خنده این حرفها را میزد، حتی یک آهنگ مادر هم داشت که به ما میگفت بعد از اینکه من شهید شدم شما این آهنگ را در مراسم ختم من بگذارید. و ما آن آهنگ را در مراسم یادبود و ختمش گذاشتیم. همیشه هر وقت زنگ در خانه را میزد میگفت : اون پسر خوشکله کیه، داره نیسان آبی، به همه بدهکاره، اون اومده. و مادرم وقتی صدایش را میشنید انگار زندگیاش و روزش تازه شروع شده است. با شادمانی به استقبالش میرفت.
قبل از رفتن به سوریه از همه اهل محل حلالیت طلبید، میگفت شاید ناخواسته دل کسی را شکسته باشم. نمیخواهم حتی ذرهای ناراحتی از من در دل کسی باشد. روز آخر قبل از اینکه برود به مغازه پدر برای خداحافظی رفت، دوست پدرم به او میگوید: مجید نرو تو تنها پسر خانواده هستی و اگر تو بروی پدرت تنها میشود. مجید میگوید: نه من قرارم را با حضرت زینب (سلام الله علیها) گذاشتهام و باید حتما بروم. پدرم گفته: مجید جان میخواهم بعد از اینکه از ماموریت 45 روزهات برگشتی برایت به خواستگاری بروم. و به خانه من آمد و با من هم خداحافظی کرد. گفتم مجید نرو، گفت اینقدر توی تصمیم من نه نیاورید، من تصمیم خودم را گرفتهام. مگر هر کس رفته سوریه شهید شده؛ و رفت و با خود دل و روح و همه ی وجود من را به ابدیت برد. مجید یک هفته قبل از اینکه به سوریه برود خواب شهادتش را دیده بود و یک هفته بعد از رفتن به سوریه هم شهید شد. یک هفتهای که سوریه بود هر روز زنگ میزد، مادرم خیلی بیتابی میکرد، روز آخر که زنگ زد گفت: من تا یک هفته دیگر نمیتوانم زنگ بزنم. و به مادرم گفت یه وقت نروی پادگان بگویی بچه من زنگ نزده و آبروی من را ببری. من خودم هر وقت توانستم به شما زنگ میزنم.
شب آخر جورابهای همرزمانش را میشسته، همرزمش به مجید گفته: مجید حیف تو نیست با این اعتقادات و اخلاق و رفتار که خالکوبی روی دستت است. مجید میگوید: تا فردا این خالکوبی یا خاک میشود و یا اینکه پاک میشود. و فردای آن روز داداش مجید محله یافت آباد برای همیشه رفت. یک تیر به بازوی سمت چپش می خورد، دستش را پاره کرده و سه تا از تکفیریها را میکشد، سه یا چهار تیر به سینه و پهلویش میخورد و شهید میشود و هنوز پیکر مطهرش برنگشته است. محل شهادتش جنوب حلب، خان طومان، باغ زیتون است. و همه محله یافت آباد تهران هنوز منتظر بازگشت پیکر پاک و نورانی مجید هستند.
95/3/19 - 10:49 - 2016-6-8 10:49:13
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فرهنگ نیوز]
[مشاهده در: www.farhangnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16]
صفحات پیشنهادی
طرح خالکوبی فمینیستی ترانه علیدوستی +تصاویر
علامت خالکوبی روی دست ترانه علیدوستی که تصویر آن منتشر شده است نشان مشهور جنبش فمنیستی و یک زیرشاخه شاخص آن است جنبشی که به فعالیت برای کسب حقوق برابر برای زنان در سراسر دنیا فعالیت می کند و آزادی سقط جنین یکی از گزاره های زیرشاخه مذکور به حساب می آید ترانه علیدوستیدر میان تصاوآیا ترانه علیدوستی خالکوبی کرده است ؟!!+تصاویر
انتشار عکس هایی از خالکوبی ترانه علیدوستی برروی دستش که نماد فمینیست ها می باشد حاشیه های زیادی به همراه داشته است اما به نظر می رسد این عکس فتوشاپ باشد خالکوبی ترانه علیدوستیخبری عوامل فیلم فروشنده با حضور اصغر فرهادی شهاب حسینی و ترانه علیدوستی در خانه همایش برگزار شد عکاتمجید مدافعان حرم از بوکسور ایرانی در خط مقدم +تصاویر
مدافعان حرم با دست گرفتن پلاکاردی به سیامک خرمی دست مریزاد گفتند مدافعان حرم هر جا عزت و شرف ما در خطر باشد همه باهم مدافع حرمیم جمله ای که مدافعان حرم در خط مقدم با دست گرفتن آن از اقدام سیامک خرمی تمجید کردند و به او دست مریزاد گفتند سیامک خرمی بوکسور ایرانی برای حمایت از مدشهرزاد عبدالمجید بازیگر 47 ساله کشورمان مدل آرایشی شد!+تصاویر
شهرزاد عبدالمجید بازیگر 47 ساله کشورمان با انتشار عکس جدیدی از خودش صفحه شخصی اش را بروز کرد شهرزاد عبدالمجیدشهرزاد عبدالمجید بازیگر کشورمان عکس جدیدی از خودش منتشر کرده است شهرزاد عبدالمجید در سال 1348 در تهران بدنیا آمده است این بازیگر با انتشار عکس زیر نوشت با تشكر و سپمسجد «شاه جهان» در پاکستان +تصاویر
مسجد شاه جهان در پاکستان تصاویر مسجد شاه جهان در منطقه تهتهه در ایالت سند پاکستان باوجود میراث گرانبهای تاریخی این کشور به دلیل دلیل بیتوجهی در حال فرسایش است به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان به نقل از داون نیوز بزرگان در پاکستان میگویند که در سال 1644 ممرگ هادی پاکزاد نوازنده و خواننده راک در هالهای از ابهام!+تصاویر
نوازنده و خواننده جوان راک به علت نامعلومی در مشهد در گذشت هادی پاکزادهادی پاکزاد پس از حدود ۱۳ سال فعالیت در حوزه موسیقی دو روز پیش و در سن ۳۴ سالگی در بلوار هاشمیه مشهد درگذشت این در حالی است که شایعه خودکشی این خواننده جوان دراخبار رسانه های استان منتشر شده است با این حالسلفی های افسانه پاکرو در خارج از کشور!+تصاویر
عکس هایی جدید از افسانه پاکرو بازیگر کشورمان افسانه پاکروافسانه پاکرو متولد ۱۱ اردیبهشت ۱۳۶۲ در تهران است یک خواهر بزرگتر و یک برادر کوچکتر از خود دارد مجرد است فارغ التحصیل گرافیک است عاشق بازیگری است و از شهرت بیزار است و بازیگری را فقط به خاطر اینکه بتواند نقش یک انسان متبهنوش طباطبایی و همسرش مهدی پاکدل، زوج محبوب بازیگر+تصاویر
عکس هایی جدید از بهنوش طباطبایی و همسرش مهدی پاکدل بهنوش طباطبایی بهنوش طباطبایی و مهدی پاکدلبهنوش طباطبایی متولد ۲۷ اردیبهشت ۱۳۶۰ بازیگر اهل ایران است تحصیلات وی لیسانس مهندسی کامپیوتر است و یک دورهٔ بازیگری در دانشکدۀ هنرهای زیبای دانشگاه تهران گذراندهاست بهنوش طباطبایی درماجرای خالکوبی روی دست ترانه علیدوستی چیست؟ +تصاویر - پایگاه اطلاع رسانی بلاغ مازندران
در نشست فیلم فروشنده برخی کاربران شبکه های اجتماعی تصویری از ترانه علی دوستی منتشر کردند و زیر آن نوشتند خالکوبی عجیب بازیگر زن ایرانی باشگاه خبرنگاران صحت و سقم این موضوع را بررسی کرده است به گزارش بلاغ یکشنبه شب نشست خبری عوامل "فروشنده" با حضور اصغر فرهادی شهاب حمجید صالحی و دردهای مشترک اش با مردم!+تصاویر
مجید صالحی نیاز به تعریف و تمجید ندارد او سالهاست به عنوان یك چهره دوستداشتنی و محبوب در آثار سینمایی و تلویزیونی مختلف درخشیده و همیشه از بالاترین توان خود در كارهایش بهره برده است مجید صالحیمجید صالحی نیاز به تعریف و تمجید ندارد او سالهاست به عنوان یك چهره دوستداشتنی و م-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها