تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 27 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام حسن عسکری (ع):وصول به خداوند عزوجل سفری است که جز با عبادت در شب حاصل نگردد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816149641




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

تذکر شهید ابراهیم هادی به جای انفصال خدمت!


واضح آرشیو وب فارسی:فرهنگ نیوز:
تذکر شهید ابراهیم هادی به جای انفصال خدمت!
تذکر شهید ابراهیم هادی به جای انفصال خدمت! ابراهیم گفت: ببین عزیز من این حکم انفصال از خدمت شماست. آقای رئیس یک دفعه جا خورد. آب دهانش را قورت داد. و با تعجب به ما نگاه کرد. ابراهیم لبخندی زد و نامه را پاره کرد. بعد گفت: دوست عزیز به حرف های من فکر کن.



به گزارش فرهنگ نیوز، مهدی فریدوند می گوید: چند ماه از پیروزی انقلاب گذشت. یکی از دوستان به من گفت: فردا با ابراهیم بروید سازمان تربیت بدنی رئیس سازمان آقای داوودی با شما کار دارد.فردا صبح آدرس گرفتیم و رفتیم سازمان. رئیس به من و ابراهیم گفت: مسؤلیت بازرسی سازمان را برای شما گذاشته‌ایم. ما هم پس از کمی صحبت قبول کردیم. از فردای آن روز کار ما شروع شد.صبح یک روز ابراهیم وارد دفتر بازرسی شد و سؤال کرد چه کارمی‌کنی؟ گفتم: هیچی دارم حکم انفصال از خدمت میزنم. پرسید برای کی؟ گفتم: گزارش رسیده رئیس یکی از فدراسیونها با قیافه خیلی زننده به محل کار می یاد. برخوردهای خیلی نامناسب خصوصا با خانم‌ها دارد. حتی گفته‌اند مواضعی مخالف انقلاب دارد. تازه همسرش هم بی‌حجابه.ابراهیم پرسید: می تونم گزارش رو ببینم؟ گفتم بیا این گزارش این هم حکم  انفصال از خدمت. بعد پرسید: خودت با این آقا صحبت کردی؟ گفتم: نه لازم نیست. همه میدونند چه جور آدمیه!  جواب داد: نشد دیگه، مگه نشنیدی فقط انسان دروغگو هرچه میشنود تایید می کنه!  گفتم: آخه بچه های همان فدراسیون خبر دادند... پرید تو حرفم و گفت: آدرس منزل این آقا رو داری؟ گفتم: بله هست.عصر بعد ازاتمام کار آدرس را برداشتم و با موتور رفتیم به سمت خونه شخص.داخل کوچه ها دنبال منزلش می گشتیم که خودش از راه رسید. از روی عکسی که به گزارش چسبیده بود او را شناختم. اتومبیل بنزجلوی خانه ای ایستاد. خانمی که تقریبا بی حجاب بود از خانه پیاده شد و در را باز کرد. بعد همان شخص با ماشین وارد شد.گفتم: دیدی آقا ابرام! دیدی این بابا مشکل داره؟ گفت: باید صحبت کنیم. بعد قضاوت کن. ابراهیم زنگ خانه را زد. آقا که هنوز توی حیاط بود اومد جلو در. مردی درشت هیکل با ریش و سبیل تراشیده. نگاهی به ما کرد و گفت: بفرمایید؟با خودم گفتم: اگه جا ابراهیم بودم حسابی حالش رو می گرفتم. اما ابراهیم با آرامش همیشگی سلام کرد و گفت ابراهیم هادی هستم و چند سوال داشتم. برا همین مزاحم شدیم. آن آقا گفت: اسم شما خیلی آشناست. فکر کنم تو سازمان بود. بازرسی سازمان درسته؟! ابراهیم خندید و گفت: بلهبنده خدا خیلی دست پاچه شده بود. ابراهیم شروع به صحبت کرد. از همه چیز برایش گفت. می گفت: ببین دوست عزیز همسر شما برای خود شماست. نه برای نمایش دادن جلو دیگران! می دانی چقدر از جوانان با دیدن همسر شما به گناه می افتند. وقتی شما مسئول کارمندان در اداره هستید نباید حرف های زشت و یا شوخی های نا مربوط آنهم با کار مندان زن داشته باشید. بعد هم از انقلاب گفت از شهدا، از امام... آن آقا هم این حرف ها را تایید می کرد.ابراهیم در پایان صحبت ها گفت: ببین عزیز من این حکم انفصال از خدمت شماست. آقای رئیس یک دفعه جا خورد. آب دهانش را قورت داد. و با تعجب به ما نگاه کرد. ابراهیم لبخندی زد و نامه را پاره کرد. بعد گفت: دوست عزیز به حرف های من فکر کن. بعد خدا حافظی کردیم و راه افتادیم.گفتم: آقا ابرام خیلی قشنگ حرف زدی. روی من هم تاثیر داشت. خندید و گفت: ای بابا ما چیکاره ایم. فقط خدا. همه این ها را خدا به زبانم انداخت. بعد ادامه داد: چیزی مثل برخورد خوب نمی تونه رو آدمها تاثیر داشته باشه. مگر نخوانده ای، خدا در قرآن به پیامبرش می فرماید: اگر اخلاقت تند بود همه از اطرافت می رفتند.یکی دو ماه بعد از آن فدراسیون گزارش جدید رسید: جناب رئیس بسیار تغییر کرده. اخلاق و رفتارش خیلی عوض شده. حتی خانم این آقا با حجاب به محل کار مراجعه می کند. من شک نداشتم اخلاص ابراهیم تاثیر خودش را گذاشته بود. کلام خالصانه او آقای رئیس را متحول کرده بود.


کتاب سلام بر ابراهیم – ص 58
زندگی‌نامه و خاطرات پهلوان بی‌مزار شهید ابراهیم هادی

منبع: تسنیم


95/3/17 - 08:24 - 2016-6-6 08:24:54





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فرهنگ نیوز]
[مشاهده در: www.farhangnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 32]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن