واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: دوشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۳:۰۴
وقتی هنوز آفتاب نزده بود، راه میافتادند سمت مسجد محله و در اتاقک گلدسته جا نگه میداشتند، چون تعدادشان زیاد بود و اصلا بعید نبود که نوبت سحریخوانی به چند نفرشان نرسد. دوست داشتند، مردم با صدای آنها از خواب بیدار شوند. میخواستند با «گلدستهخوانی» ثواب کنند. همان گلدستههایی که امروز دیگر خالی از هر صدایی است. به گزارش خبرنگار سرویس موسیقی ایسنا، در گذشتهای نهچندان دور، آدمهایی بودند که دوست داشتند همزمان با ماه مبارک رمضان، روزهداران را مهمان یک صدای خوش کنند. میخواستند روزهداران با نوای موسیقی در قالب «سحریخوانی» از خواب بیدار شوند و اسباب سحری خوردن را فراهم کنند؛ اما آنچه برای قدیمیها اهمیت داشت، بهرهگیری از تنوع موسیقایی بود که در قالب آوازهای مختلف نمود پیدا میکرد. سحرخوانی افراد خوشصدا بر مبنای یک وظیفه که یکجورهایی میراث اجدادی یا تکلیفی واجب برایشان محسوب میشد، یک یا دو ساعت مانده به اذان صبح مانده، مناجات زیبایی را که اغلب شامل منتخبی از اشعار شاعران پهنهی ادب پارسی بود، بر بام خانهشان با نواهایی خوش اجرا میکردند. مردم هم با این آوازها بیدار میشدند و پای سفرهی سحری مینشستند؛ اما اگر منطقه وسیعتر بود، چند نفر از خوشخوانها به مسجد محله میرفتند و در اتاقک گلدستهی مسجد جا میگرفتند. آن وقت به نوبت، بهصورت تکصدایی یا دوصدایی مناجات سحری را میخواندند. به این کار میگفتند: «گلدستهخوانی». گلدستهخوانها تا نزدیک اذان کار خود را انجام میدادند. نزدیک اذان که میرسید، ابیاتی را میخواندند که پایان هر بیت آن، یک صلوات بود و همین صلوات رمزی محسوب میشد و مردم تازه بیدارشده را آگاه میکرد که دیگر وقت کمی برای خوردن سحری دارند. به این کار «صلواتخوانی» میگفتند. مثلا اینگونه میخواندند: صلوات را خدا گفت ... در وصف انبیاء گفت ... رسول (ص) مصطفی گفت ... علی (ع) مرتضی گفت ... صل علی محمد (ص) صلوات بر محمد (ص) بعد از علی (ع)، حسن (ع) بود ... چون غنچه در چمن بود ... صل علی محمد (ص) صلوات بر محمد (ص) در پایان کار آنها، «دعاخوان» دعای سحر را میخواند و سپس موذن، اذان خود را به گوش مومنان میرساند. مهمترین موضوع در اجرای موسیقی آوازی آنها، مهارتشان در نوع نغماتی بود که ارائه میکردند. مثلا مردم از نوع ملودیای که به گوششان میرسید، میدانستند که آن روز چه روزی است یا اتفاق خاصی افتاده، سوگ است یا حادثه. مثلا «گلدستهخوانی» اصفهانیها در بعضی شبها اینگونه بود: خلاف هر شبم امشب خوشم به حمدالله که آنچه خواستهام، گشته مستجاب امشب عجب نیست که به دورم از شاهد و شراب امشب مرو ای عمر با شتاب امشب سحرخوانی همراه سازکوبی عدهای از جوانان هر محله با دهل و طبلک، یک تا دو ساعت پیش از اذان صبح به کوچه یا خیابان میآمدند و همراه نوازنده، برای بیدار کردن روزهداران با خواندن آوازهای جمعی حرکت میکردند. مردم در پایان ماه رمضان به این جوانان، بهعنوان تشویق کمک نقدی یا کالایی میدادند. این آداب در هر منطقه، نام خاصی داشت. مثل «دمدم سحری» بوشهر یا «الله رمضونی» در سیستان. نواختن سازهای بادی در سحر در برخی مناطق، عدهای موظف بودند همراه ساز بادی خود مانند کرنا، نفیر، دوزله و نواختن نغماتی خاص، مردم را برای تدارک سفرهی سحری بیدار کنند. در بیشتر مناطق ایران این نغمات نام «سحره»، «سحری» و «نوای سحر» داشتند. استاد حسن مصطفیپور (نوازندهی دوزله در مهاباد)، عبدالله شریعتی (نوازندهی سرنا در سنندج)، استاد گنجعلی سلمانیزاده (نوازندهی کرنا در ایل قشقایی)، استاد علیاکبر مهدیپور (نوازندهی کرنا و سرنا در شهرکرد) از جمله استادان بنام کشور هستند که نوای سحری را با مهارت اجرا میکنند. پینوشت: اطلاعات تاریخی این گزارش برگرفته از کتاب «موسیقی رمضان در ایران» اثر هوشنگ جاوید است. انتهای پیام
کد خبرنگار:
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 174]