واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: حدود 20 ماه از آخرین گفتوگوی ما در روزنامه جامجم با اکبر اکسیر، شاعر و طنزپرداز ساکن آستارا میگذرد. همینکه برای حال و احوال و گپ و گفت بعد از این همه وقت با او تماس گرفتیم، واکنش جالبی داشت. میگفت تیتر مصاحبه قبل با عنوان «گیر کردن شاعر در خم ابروی یار» هنوز هم بین مردم این شهر نقل محافل است. اکسیر در همه مصاحبههایش همین طور است. حرفهایش پر از تیتر است. در همین گپ و گفتی که در زیر میخوانید هم کلی تیتر خوب به ما داد، اما او حرف نمیزند که به ما تیتر بدهد، او درددلهایش را میگوید. دوست دارد جامعه بهتر از این باشد. جامعهای که آنقدر خوب باشد تا طنزپرداز در آن بیکار شود.
آقای اکسیر چه خبر؟ آقا، شما تیتری زدید که هنوز اینجا مردم دارند درباره آن حرف میزنند. «گیر کردن شاعر در خم ابروی یار». این اولین تیتری بود که طنزپردازانه منتشر میشد. آن هم از روزنامهای که متعلق به صدا و سیماست. آن هم با آن صفحه بندی و در آن فضا بیایند یک چنین تیتری از یک شاعر یتیم شهرستانی بزنند که نه پسرخالهای دارد، نه پارتیای چیزی. چرا دیر به دیر کتاب چاپ میکنید؟ خدا شاهد است من آنقدر از ناشران پیشنهاد دارم که نگو. اینها دلشان میخواهد شبانه بنشینم و کار کنم. ولی من هر وقت سوژهای به ذهنم میآید، کار میکنم. نهایت یکی دو شعر در ماه میشود؛ یعنی هر دو سه سال یک کتاب. نمیخواهم از استانداردم پایین بیایم، وگرنه فرمولهای عجیب غریبی دارم که میتوانم فوری برای اینها کتاب دربیارم، اما نمیخواهم سر مخاطب کلاه بگذارم. میخواهم در کتابم تبسم و تفالی باشد. این است که من همیشه جانب مخاطب را میگیرم و میخواهم شعری که از من منتشر میشود در تعریف طنز شریف بگنجد. شما که اینقدر فرصت میگذارید، آیا ناشران هم استانداردها را برای چاپ کتابهای شما رعایت میکنند؟ تاکنون مشکلی پیشنیامده. حتی در مجوز خیلی کم پیش آمده چیزی را حذف کنند. وگرنه هر چی دادم چاپ شده. توانستم به شعری رندانه در طنز برسم که هم بتوانم گاهی از خط قرمزها بپرم و هم به درددل مردم بپردازم. من فرق فکاهه و طنز را در این میدانم که فکاهه تاریخ مصرف دارد، اما طنز شریف به انسان نظر دارد، به مسائل فراموش شدهاش و به شجاعت اخلاقی پنهان ماندهاش. این شعر برای بازیابی عنصر حقیقت آمده است. شما اصولا شاعر شاکی هستید؟ من به عنوان طنز پرداز همیشه شاکی هستم، انشاءالله روزی برسد که تمام طنزنویسان ما بیکار بنشینند و تمام مسائلی که باعث طنز میشود از بین برود. چشمها را بشوییم و با دید باز به جامعه نگاه کنیم. جامعه دهه 60 نیست که دشمن ما بعثیها باشد. عصر شبکههای اجتماعی و استیلای موبایلهای قطع کاشی است. اینها آمدند و خانوادهها را از بین بردند. اینها خانوادهها را به جمعیتی یک نفره تقسیم کردند. الان خانوادهها معنای گرم خود را از دست دادند. ریا و فساد و تباهی باید در جامعه از بین برود. وقتی از بین رود، ما طنزنویسان میتوانیم نفس راحتی بکشیم و به مرخصی برویم. هرچقدر این پلیدی و پلشتی از بین رود دیگر نیاز به طنزنویس نداریم. نهتنها به طنزنویس، بلکه به پلیس و قاضی و زندانبان هم نیاز نداریم. ما که راحت به مرخصی برویم، تمام پلیس و قاضی و دادستان هم میتوانند به مرخصی بروند، چون در جامعه سرمنشا اینها ریاکاری است. ریاکاری همان چیزی است که حافظ را اذیت میکرده. همان طور که حافظ میگفت: از این سموم که بر طرف بوستان بگذشت/ عجب که بوی گلی هست و رنگ نسترنی. این بوی باستانی شعور با آمدن مغول در ایران از بین نرفت. با چهار تا جوانی که اشتباهی را مرتکب میشوند، جامعه ما از بین نمیرود. آنچه جامعه ما را از بین میبرد، ریاکاری است که میتواند ما را از اعتقاداتمان باز دارد. ما ملتی هستیم صلحطلب و 70 میلیون شاعر طنزپرداز داریم که کارشان صلحطلبی و زندگی مسالمتآمیز و خنداندن و خندیدن است. یک گلایه هم از دوستان فکاههنویس و کمدینها دارم. خندهگیری به هر وسیلهای، تاراج شعور انسانی است. نه توصیه خنده. این غارت فهم است. اشاره به فرد خاصی دارید؟ نه. فقط گاهی میبینم بهوسیلهای میخواهند ما را بخندانند که ربطی به طنز ندارد. لگدپراکنی و قلقلک دادن وظیفه طنز نیست. این لودگی و مسخره بازی است. این است که همکاران ما دقت کنند در طنز مکتوب در صدا و سیما در سینما و نمایش از وجود طنزنویس و طنزپرداز و کمدین به عنوان دلقک دربارها و کریم شیرهایها استفاده نکنند. طنزپرداز امروز والاترین ایرانی است که خوب میبیند و خوب مینویسد. کسی اگر بیاید لودگی کند، میشود کریم شیرهای دربار. این توهین به تمام شاعران و نویسندگان طنزپرداز است. همین مهران مدیری در هر کشوری بود، میتوانست عالیترین منبع تولید خنده و نشاط باشد. یا رامبد جوان با خندوانه یا رضا رفیع با قندپهلوی خودکاری کردند کارستان. تازه اینها گوشه رقیقی از طنز بود که نشان میداد مردم طنز واقعی را از هزل و هجو تشخیص میدهند. سجاد روشنی
یکشنبه 16 خرداد 1395 ساعت 03:41
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 124]