واضح آرشیو وب فارسی:تیتر امروز: گرچه بعضی از حامیان شورشی صدر در زمان اشغال پارلمان شعارهای ضد ایرانی سر دادند، اما بعضی از اعضای شورای عالی اسلامی عراقی گفتند که نفوذی ها و بعثی ها مسئول این کار بودند و اینکه حامیان واقعی صدر ضد ایرانی نیستند. خود صدر هم حامیان خود را از سر دادن شعار های ضد ایرانی در خیابان ها منع کرده است. المانیتور نوشت: نخستین فصل از زندگی سیاسی مقتدی صدر با حمله ی آمریکا به عراق گشوده است. در سال های پس از آن، او فعالیت های خود را کاهش داده و با دولت مالکی همکاری کرد. با این حال، او تاکید داشت که نیروهای امریکایی باید عراق را ترک کنند. فصل بعدی زندگی صدر با اگوست سال 2015 آغاز شد. در آن زمان، صدهزار نفر از عراقی ها در اعتراض به فساد دولت حیدر العبادی، به خیابان ها ریختند. این حکایت از بازگشت مقتدی به میدان سیاست بود. چند هفته بعد، روز ١٨ مارس، صدر و حامیان او در بیرون از منطقه سبز - جایی که نهاد های دولتی، از جمله پارلمان، و سفارتخانه های خارجی قرار دارند، تحصن کردند. صدر منطقه سبز را « دژ حمایت از فساد» نامید و از حامیان خود خواست به تحصن و اعتصاب های خود ادامه دهند تا پارلمان و عبادی در برابرتقاضای آنها که اصلاحات سیاسی بود، تسلیم شوند. بهر روی، او در سخنرانی تحریک آمیز روز ٣٠ آوریل، به صراحت از حامیان خود خواست تا پارلمان را تصرف کنند، کاری که آنها انجام دادند. و این بدین معنا است که عبادی با سه چالش بزرگ مواجه است: مبارزه با داعش، انجام اصلاحات و تعامل با صدر و پیروان او. در کل، برای تشخیض اینکه چگونه یک حرکت سیاسی، موجه، سودمند یا پذیرفتنی است، باید بر اساس عقلانیت، مشروعیت، مصلحت و اجماع نسبی نخبگان ارزیابی شود. تا جایی که مساله عقلانیت سیاسی مطرح است،پر واضح است، وقتی باد بکارید، طوفان درو خواهید کرد. با روی آوردن به اقداماتی مانند خرابکاری و خشونت، همچون اشغال پارلمان، صدر در حال تحریک جناح دیگر، از جمله دولت است، که به اقدامات سرکوبگرانه ای علیه او دست زند. این قبیل اقدامات چرخه ناآرامی و بی نظمی را در عراق به حرکت در خواهد آورد و در نتیجه، همه رنج خواهند برد. تا جایی که به مشروعیت مربوط می شود، دوباره آشکار است که دولت عبادی و نمایندگان پارلمان عراق - که هر دو از طریق فرایند قانونی و دمکراتیک انتخاب می شوند- در بین سیاسی ترین گرو ه ها در عراق از جذابیت خاضی بر خوردارند. در نتیجه، وقتی قواعد دمکراسی را در نظر می گیریم، دولت عبادی و پارلمان را باید از طریق کانال های قانونی مانند احزاب سیاسی، جناح بندی های پارلمانی و گروه های لابی و نه تظاهرات و تحصن و یورش به پارلمان تحت فشار قرار داد. در اقدامات صدر مصلحت سیاسی نیز وجود ندارد. او تصمیم به یورش گرفته است، درست آنطور که داعش تمامیت ارضی عراق را تهدید می کند، همانطور که رهبران کردها، مانند مسعود بارزانی از کردها می خواهد که جدا شوند و همانطور که عربستان به درگیری های قومی و مذهای در عراق دامن می زند. چنین به نظر می رسد که صدر بدترین زمان و مکان را برای تحصن و اعتصاب و فلج ساختن فعالیت های طبیعی دولت عبادی انتخاب کرده است. نکته مهمتر اینکه، از جنبه اجماع، او فاقد حمایت احزاب اصلی غیر خودی است و علاوه بر این این واقعیت وجود دارد که هیچ کارشناس و مرجعیت مذهبی سرشناس و معروف از اقدامات صدر حمایت نکرده است. در واقع، آیت الله العظمی سیستانی بارها به طور تلویحی به او درباره درگیرشدن در ماجراجویی های خطرناک هشدار داده است. بعد از اشغال عراق به دست امریکا و مقاومت در برابرنیرو های اشغالگر، تهران از صدر حمایت کردو البته، اینک، تهران اقدام او را محکوم نکرده است ولی از آنها حمایت هم نکرده است. حسین جابر انصاری، سخنگوی وزیر امور خارجه، در اواسط ماه مه ٢٠١٦ ، بعد از اینکه حامیان صدر به پارلمان عراق یورش بردند، به واکنش ها در بار شایعات مربوط به دیدار صدر از ایران گفت، دیدار صدر دیداری رسمی نبود و بین او و مقامات ایران هیچ دیدار و گفتگوی رسمی صورت نگرفته است. و این گفته بیانگر آن است که صدر شاید به دلایل شخصی تصمیم به سفر به ایران گرفته است و اینکه تهران که نمی خواهد نشان دهد که اقدامات او را مشروع جلوه می دهد، در این سفر نشستی بین او ومسئولان رسمی کشور برگزار نکرد. علی اکبر ولایتی تنها مقام ایرانی بود که به طورعلنی به یورش به پارلمان عراق واکنش نشان داد و عنوان کرد، مردم عراق در برابر هر گونه تهدید به امنیت و حکوت قانون، مقاومت خواهند کرد و در ضمن در برابر هرگروهی که به فعالیت های غیر قانونی متوسل شود، مقاومت خواهند کرد. آشکار است، ولایتی در گفتار خود، به شکل غیر مستقیم به تظاهرات صدر اشاره کرد. بنابراین، چنین به نظر می رسد، تهران در صدد دنبال کردن یا نزدیک شدن به صدر یا عبادی نیست. به عبارت دیگر، ایرانی ها می خواهند بین صدر و دولت عبادی پیوند برقرار سازند. از طرف دیگر، ایران به طور قاطع از دولت عبادی حمایت می کند. بنابراین، سیاست کلان تر ایران این است که از دولت مشروع عراق حمایت کند. همزمان، ایران به خوبی آگاه است که اگر نفوذ خود بر جنبش صدر را از دست دهد، پیامد های آن غیر قابل پیش بینی خواهد بود. در واقع، در زمانی که صدر ماجراجویی های خود را در بغداد دنبال می کرد، قاسم سلیمانی، فرمانده نیرو های قدس، در خلال عملیات بازپس گیری فلوجه که به دستور عبادی آغاز شد، در اتاق فرماندهی در نزدیکی فلوجه حضور داشت. گرچه بعضی از حامیان شورشی صدر در زمان اشغال پارلمان شعارهای ضد ایرانی سر دادند، اما بعضی از اعضای شورای عالی اسلامی عراقی گفتند که نفوذی ها و بعثی ها مسئول این کار بودند و اینکه حامیان واقعی صدر ضد ایرانی نیستند. خود صدر هم حامیان خود را از سر دادن شعار های ضد ایرانی در خیابان ها منع کرده است. تهران می داند که آغتشاش و هرج ومرج در کشور همسایه[عراق] برای ایران پیامد های منفی خواهد داشت، به ویژه همسایه ای که بعد از سال ها خصومت اینک به متحد سیاسی ایران تبدیل شده است. بنابراین، سیاست کلی ایران این است که از دولت عبادی حمایت کند و در عین حال گروه های شورشی همسو و همدل با خود، مانند صدر و پیرواناش، را کاملا از خود بیگانه نسازد.
شنبه ، ۱۵خرداد۱۳۹۵
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تیتر امروز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 62]