تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 20 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هر كس يك روز ماه رمضان را (بدون عذر)، بخورد - روح ايمان از او جدا مى‏شود
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1814732326




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

گفتمانی نو برای پیشرفت بوکان / محمد احمدنژاد* - آژانس خبری تحلیلی زریان


واضح آرشیو وب فارسی:زریان: *این یادداشت به قلم «محمد احمدنژاد» دانشجوی ترم آخر کارشناسی ارشد معماری نوشته شده و در اختیار زریان قرار گرفته و محتوای آن بیانگر دیدگاه نویسنده است.این مقال؛ خطاب به دانش آموختگان امر معماری و شهرسازی و متصدیان امر مدیریت شهری است . * هر شهر؛ بنابر موجودیت خویش به مثابه یک موجود زنده است که دوران های زندگی متفاوتی را تجربه می کند .* شهرها همانند عمر انسان ها دارای دوران های زندگی متفاوتی هستند. دوران ها و مراحلی که می توان تعبیر به پوست اندازی کرد. این بلوغ و پوست اندازی حتماً با تغییرات همراه خواهد بود؛ اما نه هر تغییری. تغییری که مصادف با روحیات موجود زنده نباشد نتیجه عکس خواهد داد. شهر ما نیز در حال حاضر، در دوران گذار از نابالغی به بلوغ است. دوران حساسی که بعضاً شهر و جامعه را در مقابل هم قرار خواهد داد؛ که البته می توان با مدیریت درست، این دوران را به خوبی پشت سر نهاد. شهری که دارای پی ریزی درستی باشد، ادامه مسیر را هم درست طی خواهد کرد. در ادامه پیگیری این مسیر باید اشاره کنم که مسئله اصلی، بر سر مناسب بودن یا نبودن پروژه فرمانداری یا پارکینگ طبقاتی یا امثالهم نیست، بلکه مسئله اساسی، در عدم درک درست صورت مسأله، عدم تشخیص اولویت ها و عدم معالجه درست دردهاست که نتیجه آن عجله کاری و ناپختگی در به انجام رساندن پروژه هاست. این ناپختگی از آنجا به وجود آمده است که ما به جای عمل گرایی واقع بینانه، قائل به عمل گرایی تئوریک هستیم و در تقلید صرف از بروکراسی و ادبیات مرکزنشینان به سر می بریم و خود؛ دارای گفتمانی مستقل و منطقه گرایانه نیستیم. عمل گرایی تئوریک به چه معناست؟ بدان معناست که متصدیان امر شهرسازی؛ معتقد به عمل نکردن نیستند، اما مبنای آغاز عملی کردن فعالیت هایشان نادرست است؛ که همین امر؛ باعث دستپاچگی و تزلزل در دستبرد به برخی پروژه ها شده است. به پیشنهاد بنده؛ دانستن این امر که شهرهای ما در چه مرحله ای از رشد و سلسله مراتب شهری قرار دارند؛ بسیار در یافتن این کلاف سردرگم مفید خواهد بود. ما در طبیعتی زندگی می کنیم که اصل سلسله مراتبی بودن؛ یکی از اصول خُفیه آن است. نگاه به تجلیات طبیعت، گواهی بر همین امر است. حال چرا شهرهایمان؛ که ساخته های دست بشری اند باید از این قاعده مستثنی شوند؟ ! از طرفی باید آن روی دیگر سکه را هم واکاوی کنیم و این سؤال به ذهن متبادر می شود که اینکه مردم در مقابل تغییرات بنیادین فرمانداری واکنشی مثبت یا منفی نشان نمی دهند در این است که مردم نسبت به تغییرات بی تفاوت اند یا فرمانداری و سایر پروژه ها به فضاهایی بی هویت تبدیل شده اند؟ همچنانکه «لئون کریر» معماربرجسته بحث می کند که: مکان عمومی مسئولیت های اخلاقی شهروند را نمادین می سازد. آیا ما هم مسئولیت اخلاقی خویش را در قبال شهر انجام داده ایم؟ که نه مردم در واکنش به این تغییرات نامیمون آنچنان انتقادی می کنند و نه مدیریت شهری مسیر شایسته ای را طی می کند . باید گفت که تا زمانی که مردم و مدیریت شهری به این درجه از تجربه ی شهرنشینی نرسند که غرور و تعصب شهری برایشان مهم باشد، وضع به همین منوال خواهد بود. چراکه این مردم و مدیریت شهری هستند که به امثال فرمانداری، هویت می بخشند یا آن را به زوال می کشانند . برای تبیین بیشتر و روشن شدن موضوع، ناچار به ارائه تعریفی جدید از شهرمان هستیم. در تعریفی از بوکان می توان گفت که بوکان؛ یک شهر نوساختار نیمه مدرنی است که می خواهد خود را از توهم گذار به پست مدرن برهاند و به واقع خود را تبدیل به شهری باهویت تر و متعالی تر گرداند تا بتواند افتخارات دوران سنتی خود را در این دوران بازیابی کند. این تعریف؛ ویژگی اصلی شهرهای جهان سومی است که در کنش دیالکتیک فضا و جامعه در حال نوسان هستند. همچنانکه کالبد شهرهایمان نیاز به سلسله مراتب دارد تا به رشد مورد انتظار برسد، فرهنگ شهرهایمان هم باید چنین روندی را طی کند. رابطه کالبد شهر با فرهنگ مردمان شهر غیر قابل انکار است. آیا شهر را ابتدا فرهنگ؛ زیبا می کند یا کالبد آن؟ و ما باید بدانیم در بسط و توسعه شهرها؛ توسعه کالبدی شهرها (expansion) در اولویت است یا توسعه غیرکالبدی (development) ؟ در پاسخ باید گفت؛ هر دو دارای اهمیت هستند؛ و لذا در تشخیص اینجانب از جدال مابین تمدن و تجدد که این شهر بدان مبتلاست، علاقه مندم تمدن را در فرهنگ ببینم و تجدد را در کالبد . مجموعه مدیریت شهری هم باید بدانند که اولاً دنباله روی از این تفکر که کار زیاد فیزیکی می تواند تشویق مردم را به دنبال داشته باشد؛ رویکردی کاملاً مدرنیستی و ضد منطقه گرایی است و توجه به مبلمان صرف شهری، بدون توجه به کلیدواژه های هویت، احترام، اصالت و زیبایی شناسی؛ شهر را به محیطی فجیع و بی بندوبار و عجیب الخلقه تبدیل خواهد کرد و بر سر زبان انداختن پروژه های دهن پرکن؛ تنها به کلیدواژه های تقلید، پرهزینه و کم بهره می انجامد. در حالیکه به نظر می رسد زیبایی شناختی کردن زندگی روزمره و گسترش محیط های طراحی شده راه بهتری نسبت به رویکرد کنونی مدیران شهری باشد؛ و ثانیاً ایشان ابتدا باید می دانستند که بوکان؛ در چه مرتبه ای از مراتب پیشرفت شهری قرار دارد؟ دانستن اینکه شهر ما چیست؟ کیست؟ چه می خواهد؟ تغذیه آن چیست؟ آیا کودکی است که به غذای کودکانه نیاز دارد یا بزرگسالی است که رژیم غذایی آن متفاوت است؟ بسیار کارگشا خواهد بود؛ و آیا آن تجویزی که به شهرهای همجوار می شود، باید همان را بدون واکاوی و کارشناسی قبلی، به بوکان تزریق کنیم؟ و آیا فرمانداری، با آن همه حساسیت مکانی، باید اولین سوژه مدیریت شهری برای تغییر باشد؟ شهر؛ که به قول آلدو رُسی با خاطره جمعی معنا می یابد و فرمانداری که به مثابه همان خاطره جمعی است؛ باید تغییر کند؟ این را باید بدانیم که پس از به بلوغ رسیدن بوکان، فرمانداری مهمترین مکان شهری است. فرمانداری؛ می تواند به عنوان بهترین و مهمترین بهانه برای برخاستن از خواب بی تفاوتی مردمان و نخبگان شهر ما باشد که به زعم اینجانب نه قلب تپنده بوکان، بلکه سرِ بوکان است؛ و ایجاد تغییرات در این عضو حیاتی از شهر نه اینکه انجام آن مشکل، بلکه نباید انجام پذیرد. نه اینکه احتیاج به کاردان و متخصص دارد، بلکه اگر متخصص هم باشد؛ این چنین جراحی ای، امری انقلاب گونه و زیروروگرانه است که تنها وضع را وخیم تر می کند. بگذارید مثالی را از تجارب برخی از شهرهای اروپایی بیاوریم. پس از جنگ جهانی دوم و ویرانی های گسترده ای که در شهرها به وجود آمد، متصدیان شهرسازی به دنبال بازسازی شهرهای خود رفتند؛ اما آیا آنان شهرهای نیمه ویران خود را کامل ویران کردند و دوباره از نو ساختند؟ خیر بلکه آن دوران که با آغاز پست مدرنیته مصادف بود، فرصت را غنیمت شمرده و در پاسخ به شهرسازی سرد و بی روح مدرنیته، به ترمیم شهرهای خود پرداختند و دست به تغییر نبردند؛ و لذا پیاده محوری را به جای ماشین محوری و ماشینیزم؛ سمبل کار خود قرار دادند. به طور مثال در لندن، به خاطر اینکه سرعت بالای ماشین در خیابان، صدای زیادی تولید نکند از سنگ فرش به جای آسفالت استفاده می کنند، به این دلیل که اتومبیل؛ اگر بخواهد هم نمی تواند سریع برود. یا کمربندی؛ موسوم به سبز را به شعاع دو کیلومتر از مرکز شهر ایجاد کرده اند که عبور هر نوع وسیله چرخدار را به داخل آن غیرممکن می کند و کسانی که در آن مناطق؛ زندگی می کنند، این فاصله را پیاده به خانه می روند. این کار؛ هم ترافیک سنگین مرکز شهر را به صفر رسانده و هم وجود انسان در این عرصه های شهری؛ به لندن جلوه متمکنانه ای داده است. شاید این موضوع مطرح شود که ما با لندن تفاوت داریم. اتفاقاً باید گفت که ما باید الگوهای موفق را سرلوحه کار خویش قرار دهیم؛ و باید اضافه کرد که آیا پیاده محور کردن عرصه های پر اهمیت شهر و جایگزین کردن نزدیک ترین معابر برای تردد اتومبیل ها؛ آنچنان پیچیده است که تنها از عهده لندنی ها برمی آید؟ ما باید به این بلوغ فکری برسیم که طراحی شهری از همین موارد ساده ولی فکر شده به وجود می آید نه لزوماً سخت و پیچیده؛ و این چنین تمهیدات ساده و ارزان قیمت است که به توسعه پیاده محوری کمک می کند نه چنین جراحی های زیر زمینی پر هزینه؟ تمامی مباحث ذکر شده، ما را به این مهم سوق می دهد که شهرسازی پست مدرن طی چند دهه اخیر توانسته هم به نیازهای مادی و کالبدی انسان در بحث شهری پاسخگو باشد و هم به دغدغه های فکری و هویتی انسان قرن بیست و یکمی جامه عمل بپوشاند؛ بنابراین چرا باید به جای پروژه های سودمندتر و البته کم هزینه تر باید به پروژه های پرریسک و کم بهره دست بزنیم؛ و جالب تر اینکه در این پروژه ها، این تجاری سازی است که در اولویت است نه توجه به مسائل فرهنگی و طراحی شهری.  آیا نباید راه دیگری جز پر کردن این فضاها با مغازه داشته باشیم؟ آیا با این اوضاع بد اقتصادی و اشباع مجتمع های تجاری، باید واحدهای تجاری بیشتری را به شهر تحمیل کنیم و بودجه مردم را نه در ارائه فکری جدید بلکه در راه های طی شده قدیمی صرف کنیم؟ آیا این نابجا بودن پروژه ها را نمی رساند که جز اندکی، جایی برای امور هویتی و فرهنگی ندارند؟ به نظر می آید، شورا و شهرداری محترم؛ در این پروژه خاص؛ دست به ریسک بزرگی زده اند که شاید موفقیتی برای آن پیش بینی نشود. آنان باید قبل از تغییرات در شهر، به تغییر در منش و خط مشی خویش بپردازند؛ و این را هم باید بدانند که تمامی انتقاداتی که به کاستی های شهر می شود؛ قطعاً به پیشرفت فکری شهر کمک خواهد کرد و این خنجر به خود زنی؛ بسیار سودمندتر خواهد بود. باید تا از این دوران بلوغ زیاد دور نشده ایم، کاری کنیم وگرنه مهار این موجود زنده، غیر قابل کنترل خواهد شد. البته برای کنترل آن، راه های زیادی وجود دارد که با فکر جمعی؛ قابل اجرا خواهند بود. راه هایی که حتماً مفید خواهند بود . * بهتر است بر روی زمین بمانیم و ترمیم کنیم نه به زیرِ زمین برویم و تغییر دهیم .*


پنجشنبه ، ۱۳خرداد۱۳۹۵


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: زریان]
[مشاهده در: www.ziryan.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 131]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن