تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 10 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):شيعيان ما كسانى‏اند كه در راه ولايت ما بذل و بخشش مى‏كنند، در راه دوستى ما به يكديگر ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1819738492




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

مناسبات دینی و سیاسی حکومت صفوی - بخش اول مستمری و بودجه­ های حکومتی صفوی


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: مناسبات دینی و سیاسی حکومت صفوی - بخش اولمستمری و بودجه­ های حکومتی صفوی
خبرگزاری فارس: مستمری و بودجه­ های حکومتی صفوی
گسترش و ترویج تشیع را می­توان به عنوان بزرگترین دستاورد صفویه تحت عنوان رسمی­ کردن مذهب تشیع، قلمداد نمود.

  چکیده گسترش و ترویج تشیع را می­توان به عنوان بزرگترین دستاورد صفویه تحت عنوان رسمی­کردن مذهب تشیع، قلمداد نمود. این تحول مهم در اندیشه سیاسی حکومت صفوی و زمامداران آن با بیش دو قرن زمامداری (907-1135ق) بی­تأثیر نبود و به ناچار، پیوندی بین دیانت و سیاست فراهم ساخت؛ به طوری که حمایت از روحانیت شیعی، ایجاد مناصب و ساختارهای دیوانی دینی را به دنبال داشت که تا پیش از این وجود نداشت. بدیهی است که این پیوند و رویکرد مذهبی، بدون درنظرگرفتن نهادها و مراکز آموزشی تأثیرگذار در تثبیت و ترویج آموزه­های شیعی، غیر ممکن بود. در این دوره، ساخت و ساز مساجد و مدارس، مورد توجه قرار گرفت و اوقاف و بودجه­هایی بدین منظور به آنها اختصاص یافت. نوشتار حاضر که به مطالعه موردی ارتباط سیاست و دیانت در عصر صفویه می­پردازد، با روشی تحلیلی ـ تاریخی، می­کوشد داده­های لازم را از منابع مختلف تاریخی، حول محور بودجه مراکز و مدارس علوم دینی در صفویه جمع نماید. نتایج به­دست­آمده بیانگر آن است که محل تأمین بودجه این مراکز از وجوهات، موقوفاف، مستمری و بودجه­های حکومتی، هدایا و کمک­های خیّرین و درآمدهای شخصی بوده، امّا در کنار اوقاف و بودجه­های دیگر، تأمین هزینه­های این مراکز توسط حکومت صفوی به این کیفیت و گستردگی، امری جدید و در خور توجه، محسوب می­شود. واژگان کلیدی مراکز آموزشی، حوزه­های علوم دینی، بودجه، وجوهات، موقوفات، هدایا مقدمه بعد از لشگرکشی و خرابی­های دوره تیمور (771-808 ق) با ظهور و روی کار آمدن دولت صفوی و دعوت از علما، دوباره شاهد بهبود وضعیت آموزشی و گسترش مراکز مذهبی و دینی؛ همچون مساجد، مدارس علوم دینی و مکتب­خانه­ها در سراسر کشور می­باشیم که تأسیس چنین مراکز و مدارسی به این اندازه و گستردگی که تا کنون نیز باقی مانده­ و شکوه و عظمت آنها هر انسان منصفی را به وجد می­آورد تا پیش از این کمتر امکان­پذیر نبود. هر چند حکومت صفویان از ابعاد مختلفی مورد بررسی و پژوهش قرار گرفته، ولی هنوز در این دوره زوایایی وجود دارد که کمتر مورد توجه و پژوهش قرار گرفته است. آنچه بحث در رابطه با صفویه را فارغ از گستره زمانی و جغرافیایی حکومت صفویان دارای اهمیت می­کند، رسمیت­بخشیدن به مذهب تشیع است که می­توان آن را از بزرگترین خدمات خاندان صفویه برشمرد، ولی باید توجه داشت که در قرن دهم، بیش از چهار پنجم مردم آناتولی بر عقاید شیعی از نوع غالیانه بوده و بسیاری از آنها در صف مریدان خاندان «شیخ­صفی» متوفای 735ق در آمده بودند (جعفریان، 1379، ج1، ص17).  علاوه بر این، صوفیان قزلباش دارای عقاید و افکار خاصی؛ مانند تفاوت­قائل­شدن بین شریعت و حقیقت (زرین­کوب، 1389، ص162)، پیوندهای الوهیت برای «حیدر» و ادعای معبودیت در «اسماعیل» پسر حیدر (مزاوی، 1363، ص152و 206)، حلول روح خدا در انسان، اختلاف نظر در مسأله امامت و تقلید، توجه به خانقاه (پارسادوست، 1381، ص850)، وحدت وجود (خواندمیر، 1390، ج15، ص398)، عدم پایبندی به واجبات و محرمات (پارسادوست، 1381، ص851) بودند؛ اگرچه مذهب تشیع با جاذبه­های خاص خود و نیز گرایش دولت صفوی در به­کارگیری علما و فقهاء، زمینه حضورشان را در ساختار سیاسی و بدنه حکومت فراهم ساخت، ولی به­رغم واقعیت پیش­گفته نمی­توان از این حقیقت چشم پوشید که این مهم؛ یعنی رسمیت­بخشیدن به مذهب تشیع و ترویج حقایق شیعی در قبال چنین دولتی با گرایشات صوفیانه و عقاید انحرافی، بدون فراهم­ساختن زیرساخت­ها و تأسیس مراکز و مدارس دینی به دست علما و فقهاء غیر ممکن می­نمود. شهید «مطهری» به­ طور اشاره و گذرا در کتاب «خدمات متقابل اسلام و ایران» به نقش فقهای «جبل عامل» در جلوگیری از انحرافات و تأسیس حوزه­های فقهی اشاره نموده است (مطهری، 1377، ج14، ص441). فارغ از اهداف صفویه در دعوت و به­کارگیری علما در مناصب حکومتی، باید توجه نمود مناسبات دین و سیاست در اندیشه سیاسی زمامداران صفویه در این دوره در حمایت­های همه­جانبه از روحانیت شیعی؛ هم به لحاظ اجتماعی، سیاسی و سازمانی و هم به لحاظ توجه و تحول در ساختار مراکز علوم دینی و بودجه­های آنها تا پیش از این به این گستره و ساز و کار متصور نبود؛ به طوری که در این دوره، مستمری و بودجه­های حکومتی بدین منظور تعیین می­شود. «میرزاعبدالله افندی» (1067-1129ق) که از شاگردان علامه «مجلسی» و اسم او جزء اسامی چهار نفر کاندیدای منصب شیخ الاسلامی در سال 1115قمری، بعد از درگذشت شیخ «محمدجعفر کمره­ای» می­باشد، به جوّ خفقان و وضعیت اجتماعی شیعه و روحانیت شیعی، قبل از روی کارآمدن دولت صفویه و خشنودی از تشکیل چنین دولتی به خوبی اشاره نموده است. او در جایی چنین می­نویسد: ظهور سلطنت «تیمور» سنی و سلسله­اش به جهت تسلط پادشاهان سنیان، باز اهل سنت و جماعت در ولایت ایران به غایه­الغایه قوی و شیعیان ایران بی­نهایت عاجز و ضعیف شده­اند و مؤمنان بی پر و بال، سالهای دراز بر آن منوال می­بوده­اند تا حدی که همه ولایات ایران مملو از کفر و ضلالت و مثل ازمنه سابقه، اعدای دین بر همگی مؤمنین تسلط به هم رسانیده بوده که کسی از شیعیان اظهار مذهب خود در ایران نمی­توانست نمود تا آنکه آخر آفتاب عالم­تاب دولت ملوک صفویه از افق آسمان ایمان طلوع و ظهور کرده و نورشان عالم­گیر شده ... (افندی اصفهانی، 1378، ص7، 30 و38).   طبیعی است که چنین دولتی با حمایت­های همه­جانبه خود از روحانیت شیعی و مراکز دینی و حتی تعیین مقرری و بودجه­های عمرانی در جهت ترویج آموزه­های دینی با توجه به اوضاع و شرایط پیش از روی کارآمدن صفویه، مورد خشنودی قرار گیرد؛ گرچه بدیهی است با این همه، اینها مصداق سلطان جور بوده و هرگونه همکاری با آنان نیز در همان دوره، در قالب و شرایط خاصی صورت می­گیرد. به هر حال، در رابطه با شیوه اداره و بودجه مراکز، مدارس و حوزه­های علوم دینی، مهمترین منابع ما برای پاسخگویی به سؤال اصلی این نوشتار که بررسی بودجه این مراکز است، سفرنامه­ها و وقف­نامه­های به­جامانده از این دوره است؛ چراکه متأسفانه در مقالات و پژوهش­هایی که در رابطه با دوره صفویه صورت گرفته، کمتر می­توان به بحث مستقل و منقحی که به صورت یک­جا به این مسأله پرداخته باشد، دست یافت.  یکی از قدیمی­ترین کتابهایی که در این زمینه به نگارش در آمده کتاب «فرائد الفوائد در احوال مدارس و مساجد» از «محمدزمان­بن­کلبعلی تبریزی» است که معاصر با صفویه بوده و سال نگارش آن به 1122قمری باز می­گردد، ولی متأسفانه با اینکه عنوان کتاب در رابطه با مساجد و مدارس است، اما داده­های تاریخی آن کمکی در روشن­شدن موضوع این نوشتار نمی­کند. این کتاب، مشتمل بر دو باب و یک خاتمه است. باب اول بیشتر در زمینه آداب مسجد و معرفی برخی از مساجد مقدس است. مؤلف در باب دوم که مربوط به مدارس می­باشد به علم، علما و متعلمین پرداخته و خاتمه کتاب را به مشاهد شریفه، احکام کنائس و صومعه­ها اختصاص داده است. غالباً در تحقیقات بعدی نیز که مربوط به بحث مراکز آموزشی در دوره صفویه است، به مسأله وقف و موقوفات مساجد و مدارس اشاره نموده­اند. در پژوهش­هایی که اخیراً در رابطه با صفویه صورت گرفته می­توان به آثاری؛ همچون «صفویه در عرصه دین، فرهنگ و سیاست» و یا «سیاست و فرهنگ در روزگار صفوی» از «رسول جعفریان» و یا کتاب «ساختار نهاد و اندیشه دینی در ایران عصر صفوی» از «منصور صفت­گل» اشاره نمود. گرچه زحمات این دست از صفویه­پژوهان جای تقدیر دارد، ولی مبحث و یا عنوان مستقلی در رابطه با بودجه مراکز آموزشی و دینی را نمی­توان در این کتابها پیدا نمود. در مورد تحولات اقتصادی، اجتماعی و دینی و به خصوص در رابطه با نهاد وقف نیز گرچه مباحثی مطرح شده، ولی خود معترفند (جعفریان، 1388، ج2، ص1595؛ صفت­گل، 1381، ص372) که تا کنون بحث جامعی در رابطه با وقف، صورت نگرفته است. این نوشتار به صورت تحلیلی ـ تاریخی بوده و به مطالعه موردی مناسبات دینی و سیاسی در عصر صفویه؛ یعنی بودجه مراکز آموزشی و حوزه­های علوم دینی می­پردازد و همانگونه که قبلاً نیز اشاره نمودیم، پرسش اصلی این پژوهش این است که درآمدها و هزینه­های مراکز و مدارس دینی از کجا و از چه راههایی تأمین می­شده است؟ مراکز دینی ـ آموزشی در دوره صفویه مراکز و نظام آموزشی هر کشوری در تأمین اهداف آن کشور، تأثیرگذار بوده و نقش بسزایی را ایفاء می­کنند. هر دولت و حکومتی برای رسیدن به اهداف کوتاه و یا بلندمدت خود، فارغ از مشروع و یا نامشروع­بودن آن اهداف، بدون توجه و درنظرگرفتن بحث تبلیغات و آموزش مردم، راه به جایی نخواهد برد. قطعاً گسترش و ترویج مذهب تشیع به عنوان بزرگترین دستاورد صفویه، بدون درنظرگرفتن مراکز  تأثیرگذار در تثبیت و ترویج آموزه­های شیعی که می­توانست به­رسمیت­بخشیدن به مذهب تشیع کمک کند، غیر ممکن بود. به نظر می­رسد که در این دوره، مراکزی همچون مساجد، مدارس و مکتب­خانه­ها در کانون توجه متولیان حکومتی و دینی مردم بوده و برای رسیدن به اهداف خود از آن بهره گرفته­اند. در این دوره، حتی قهوه­خانه­ها مورد توجه حکومت مرکزی بوده؛ چراکه بدیهی است احیاناً اگر اشعار آیینی و مذهبی در این قهوه­خانه­ها خوانده می­شد، نمی­توانست با توجه به اندیشه سیاسی حکومت صفوی علناً بر خلاف مذهب رسمی کشور بوده باشد قهوه­خانه ـ همانگونه که در برخی از آثار این دوره ذکر شده ـ جایگاه اهل فضل، ادب، دانش، شعر و موسیقی بوده و هر کسی به آنجا راه نداشته است. «نصرآبادی» که در قرن یازدهم می­زیسته و خانه او محفل ادبی شاعرانی مانند «صائب تبریزی» متوفای 1080قمری می­باشد، در کتاب خود درباره قهوه­خانه این دوره می­نویسد: «در قهوه­خانه، رحل اقامت انداختم تبارک الله از آن مجمع، جمعی باقر علوم نظری و یقینی و گروهی حاوی موسیقی و ترجمان اصول و فروع دینی...» (نصرآبادی، 1378، ص27). در لابلای سیاحتنامه­ها و سفرنامه­های این دوره، نکات قابل توجهی را می­توان دریافت. مطابق گزارشهای تاریخی، مسجد علاوه بر محل عبادت، کارکرد مدرسه نیز داشته و پایگاهی برای تعلیم و تربیت محسوب می­شده است (اولئاریوس، 1363، ص302؛ تاورنیه، 1363، ص589). در مورد تعداد مساجد نیز ذکر شده که هر شهری به تعداد کوچه­های آن مسجد وجود دارد (اولئاریوس، 1363، ص302)؛ گرچه این آمار کمی اغراق­آمیز به نظر می­رسد، ولی بیان­کننده انبوه وجود مساجد و اهمیت دولت به مراکز دینی در این دوره است. «اولیا چلبی» متوفای 1093 قمری  که از سیاحان مشهور دولت عثمانی است، در سال 1050 قمری در زمان سلطنت «شاه­صفی» (1038-1052ق) به آذربایجان و تبریز مسافرت کرده و تمام مشاهدات خود را جزء به جزء نوشته، تعداد مدارس تبریز را 47 مدرسه بزرگ ذکر کرده و در ادامه به توصیف بزرگترین مدرسه این شهر؛ یعنی مدرسه «جهان­شاه» و بیست «دار القرّاء» و آموزش قرآن در آنها و نیز هفت «دارالحدیث» که در آنها به نقل روایات حضرت علی و ائمه: پرداخته می­شود، می­پردازد. همو در ادامه تعداد مکتب­خانه­های تبریز را ششصد باب ذکر کرده و به برخی از اسامی آنها؛ مانند مکتب «شیخ­حسن»، مکتب «حسن میمندی»، مکتب «تقی­خان» و ... اشاره نموده است (چلبی، 1338، ص17) و یا در رابطه با شهر اصفهان نقل شده که 57 باب مدرسه داشته که همگی فعال و دارای طلبه بوده است (شاردن، 1374، ج3، ص939). بودجه نظام آموزشی و حوزه ­های علوم دینی یکی از نکات ضروری در رابطه با مراکز دینی و آموزشی دوره صفویه، بررسی بودجه این مراکز است که به نظر می­رسد بررسی این موضوع در مناسبات دینی و سیاسی صفویه، رابطه تنگاتنگی با منصب صدارت و مجموعه حاکمیت صفویان دارد؛ چرا که تأمین بخشی از بودجه مراکز آموزشی و مدارس علوم دینی زیر نظر «صدر» که بالاترین مقام دینی در صفویه بوده و شرح وظایف متعددی بر عهده او گذاشته شده، بوده است. از جمله کارها و شؤون او رسیدگی به امور مساجد، موقوفات و اماکن متبرکه بود. با توجه به سفرنامه ­های به جامانده از این دوره از جمله کمپر: او حق دارد و دارای این قدرت است که شهریه و حقوق برای متولیان، کارکنان و خدام، مدرسین، طلاب، وعاظ و روحانیون از هر درجه و مرتبه، بنا به نظر و تشخیص خودش بر اساس استحقاق آنها وضع کند، افزایش دهد و یا کم کرده و یا حتی آن را به کلی قطع کند (کمپفر، 1360، ص121). دایره وظایف صدر گسترده است؛ به طوری که تعیین حکام شرع و مباشران اوقاف تفویضی و ریش­سفیدی جمیع سادات و علما و مدرسان و شیخ الاسلامان و پیش­نمازان و قضات و متولیان و حفّاظ و سایر خدمه مزارات و مدارس و مساجد و بقاع الخیر و وزرای اوقاف و نظّار و مستوفیان و سایر عمله سرکار موقوفات و محرران و غسّالان و حفّاران با اوست (میرزاسمیعا، 1368، ص2). البته باید توجه داشت با حضور محقق «کرکی» متوفای 940 قمری، منصب شیخ الاسلامی در کنار مناصب دیگر به وجود آمد (جعفریان، 1379، ج1، ص211) و پس از «شاه­عباس» اول (996-1038ق)، سازمان دولت صفوی تا اندازه­ای با گذشته تفاوت کرد. در این دوره، صدر به عنوان مقامی اداری­تر و شیخ الاسلام با مقامی دینی­تر شناخته شد؛ گرچه هر دو در اداره امور شرعی دخالت داشتند (جعفریان، 1379، ج1، ص220). «فضل­الله روزبهان خنجی» متوفای 927 قمری که دوره صفویه را درک کرده، عبارتی در کتاب خود آورده که به خوبی به تفاوت مقام صدر و شیخ الاسلام و موقعیت اداری­تر صدر و به نقش واسطه­بودن صدور میان اهل علم و پادشاه اشاره نموده است (روزبهان خنجی، 1362، ص95). بنابراین، در دوره صفویه و در ساختار دیوانی حاکمیت با توجه به شرح وظایف و شؤون صدر و یا شیخ الاسلام، یکی از وظایف او نظارت بر مدارس و مراکز آموزشی است. در برخی از سفرنامه­ها چنین آمده است: رؤسای مدرسه از طرف صدر به این سمت انتخاب می­شوند تا زندگی و رفتار و کردار محصلین را دقیقاً تحت نظر بگیرند. رؤسا باید به طلاب تنبل یا سبک­سر اخطار کنند، افراد ناشایست را از مدرسه بیرون بیندازند و مستمعین کوشا و مستعد را تمجید کنند و با کمک­های سالانه پاداش دهند (کمپفر، 1360، ص142). عبارت این مستشرق از دو جهت نامفهوم است. از یک سو معلوم نیست تأمین این کمک­های سالیانه از چه طریقی بوده است. به عنوان مثال، آیا رئیس مدرسه، ردیف بودجه­ای را از طریق صدر برای مدرسه خویش اختصاص می­داده است؟ از سوی دیگر، اگر تأمین این کمک­ها به واسطه صدر بوده آیا تأمین بودجه آموزشی از طریق موقوفات بوده و یا از راه وجوهات و یا از طریق مستمری حکومتی؟ البته باید توجه داشت که گاهی انتخاب مدیر و رئیس مدرسه به دست خیّر و بانی مدرسه­ساز که متولی مدرسه بوده می­باشد، اما در هر حال، در نهایت نظارت بر امور مدرسه به دست صدر بوده است. انتخاب مدیر و مدرّسان مدرسه به عهدۀ متولى و واگذارى حجره به طلاب از جمله وظایف مدیر مدرسه است. پس از فوت بانى،  مدرسه و متعلّقات آن به جانشینى که وى انتخاب کرده و سمت متولى مى‌یابد، واگذار مى‌شود و اگر اتفاق را به سببى کلیۀ دارایى بانى خیرات به نفع پادشاه مصادره شد، صدر که بزرگ‌ترین مقام روحانیت است، امور مدرسه را اداره و بر آن نظارت مى‌کند (شاردن، 1374، ج3، ص939). از عبارت «مصادره دارایی­های متولی مدرسه و واگذاری امور مدرسه به صدر»،  به­خوبی می­توان دریافت که بانی و خیّر مدرسه­ساز بعد از اتمام کار ساخت و ساز مدرسه برای تأمین مخارج مدرسه، املاک و مستغلاتی برای مصارف جاری مدرسه در نظر می­گرفته است، ولی همانگونه که ذکر شد، ساخت مدرسه به دست بانی و خیّر مدرسه­ساز موجب این نیست که در تمام کارهای مدرسه مستقل باشد، بلکه تا اندازه­ای دست واقف در امور آموزشی و اداری مدرسه باز بوده، ولی با این همه، صدر بر مدارس نظارت داشته و البته سعی او بر جلب نظر و موافقت واقف مدرسه­ساز بوده است. «نصب مدرس و استاد از طرف شاه با توافق صدر، عملی می­گردد و این در صورتی است که مدرسه از موقوفات شخص شاه باشد. در سایر موارد، صدر با توافق شخص واقف، مدرس را تعیین می­کند» (کمپفر، 1360، ص141). در کنار موقوفات، از برخی گزارشهای تاریخی استفاده می­شود که علاوه بر موقوفات، وجوهات شرعی دیگر از جمله خمس نیز به دست صدر بوده است. [شاید یکی از قدیمی­ترین گزارشهای تاریخی در رابطه با در اختیارداشتن خمس از طرف صدور، (مقامات صدارت) گزارش تاریخی باشد]. از زمان «سلطان­محمد خدابنده» (985-996 ق) که می­گوید: «هیچ زمانی صدور به این استقلال و شوکت و حشمت نبودند. تمامی نذورات و خمس و وجوهات وقفی که در خزانه عامره بود، تمام به رقم وی به مصرف می­رسید» (منشی قمی، 1383، ج2، ص670). حتی در ادامه نیز نقل شده که مهمات و امور شرعی، بدون اطلاع و کسب اجازه از شاه به مصرف می­رسیده است (همان). در زمان شاه عباس (996-1038ق ) نقل شده که «میرابوالولی انجو شیرازی» که دارای منصب صدارت بوده به دلیل مسامحه و کوتاهی در جمع­آوری و ضبط و ربط وجوه شرعیه از این منصب عزل می­شود (بیک­منشی، 1382، ج2، ص719). داده­های تاریخی دوره صفویه حکایت از آن دارد که پیش از این نیز وجوهات شرعی به دست علما بوده است. در حوادث سال 984 قمری که سال در گذشت «شاه­طهماسب» (930-984ق) است، ذکر شده که او خمس و زکات را در اختیار علما و مشایخ هر شهری قرار داد تا در بین مستحقین تقسیم کنند (منشی قمی، 1383، ج1، ص670). البته در این گزارش که عبارت علما را به صورت مطلق ذکر نموده نمی­توان استفاده نمود که وجوهات شرعی منحصراً در اختیار صدر و متعلق به ساختار دیوانی حکومت بوده است، ولی با توجه به گزارشی که قبل از این از اسکندر بیک­منشی (بیک­منشی، 1382، ج2، ص719) نقل کردیم، به نظر می­رسد که جمع­آوری و تقسیم وجوهات، پیش از اینکه مستقل و جدای از حکومت و ساختار دیوانی باشد، به مناصب حکومتی و صدارت وابسته بوده است. در هر حال، صدر و بعد از آن منصب شیخ الاسلامی و در دوره «شاه­سلطان­حسین» (1105-1135ق) منصب ملاباشی در ساختار دیوانی از جایگاه ویژه­ای برخوردار بوده و منابع مالی زیادی در دست داشته است و او با استفاده از این منابع و اشراف به مراکز دینی و مدارس علوم دینی، به امور آنها رسیدگی می­کرده است. ما در ادامه به برخی از این منابع و بودجه­هایی که در ساختار نظام آموزشی این دوره دخالت داشته و افراد از طریق آن به ادامه تحصیل می­پرداختند اشاره می­کنیم. مستمری و بودجه­ های حکومتی اندیشه سیاسی و رویکرد مذهبی زمامداران صفویه به مذهب تشیع، طبعاً بستر مناسبی را برای تخصیص بودجه و اعتبار مالی برای امور معیشتی و عمرانی حوزه­ های علوم دینی فراهم می­ نمود؛ البته باید توجه داشت که مدارس دوره صفویه به لحاظ درآمدی، به یک شکل اداره نمی­شده، بلکه مدارسی که به نوعی به شاه منتسب بوده، دارای شهریه ثابت و مقرری حکومتی بوده است. به عبارت دیگر، در دوره صفویه مدارس ساخته­ شده زیر نظر شاه، با اعمال نفوذ بیشتری از سوی او مواجه می­شده، بنابراین، به طور طبیعی می­توان گفت که ساختار نظام آموزشی این قبیل مدارس بر خلاف مدارسی که توسط افراد خیّر دیگری ساخته می­شده، بیشتر زیر نظر شاه بوده و عزل و نصب­ها نیز بر همین اساس صورت می­گرفته است. جهانگرد آلمانی «کمپفر» متوفای 1716میلادی در خاطرات خود می­نویسد: «نصب مدرس و استاد از طرف شاه با توافق صدر عملی می­گردد و این در صورتی است که مدرسه از موقوفات شخص شاه باشد. در سایر موارد صدر با توافق شخص واقف، مدرس را تعیین می­کند» (کمپفر، 1360، ص141). همو در رابطه با نحوه زندگی طلاب در این دوره می­نویسد: «طلاب در مدارس زندگی می­کنند، غذاها در آنجا به صورت عمومی و دسته­جمعی صرف نمی­شود، اما به هر یک از آنها مبلغی خیلی جزئی برای گذران زندگی پرداخته می­شود» (همان). از عبارت نقل­ شده محل تأمین این درآمد استفاده نمی­شود، ولی با توجه به جزئی­ بودن مبلغ، بیشتر به نظر می­رسد که محل تأمین این پول از موقوفات بوده، مؤید این مطلب، دنباله این عبارت است: «در مدارس منتسب به شاه این کمک، روزانه به یک عباسی یا دو درهم نقره بالغ می­گردد. در سایر مدارس به طلاب، روزانه یک محمودی یا یک شاهی می­پردازند که عبارت است از نصف یا یک ربع عباسی» (همان، ص142). کمک­ها و بخشش­های شاهانه از همان ابتدای تشکیل دولت صفویه وجود داشته است؛ به طوری که «سیدعبدالحسیب علوی» (متوفای پیش از سال 1054 و 1060 قمری) که از نوادگان محقق کرکی، متوفای 940 قمری و «میرداماد» متوفای 1040 قمری اشاره می­کند که «شاه­اسماعیل» (907-930ق) مبالغی را برای کمک به طلاب در اختیار محقق کرکی قرار می­داده است. او در این باره به نقل از جدّ خود محقق کرکی در کتاب «قواعد السلاطین» می­نویسد: چنانچه در یک سال از آن سالها، مبلغ­های کلی تفویض فرمود که بر طلبه علوم و مستحقین اهل صلاح قسمت نماید و دو دفعه دیگر، هر دفعه یک هزار تومان، از مسکوک به طلبه و ارباب استحقاق رسانیدم و در دفعه دیگر که مزاج شریفش را عارضه رو داده بود، قریب به هزار تومان طلای غیر مسکوک عطیه فرمود که تصدق نمایم. قطعه قطعه طلا به مستحقین می­دادم (علوی عاملی، 1384، ص181). در زمان شاه ­طهماسب (930-984ق) نیز نقل شده که او سالیانه هفتصد تومان از عایدات و سیورغال(1) شهرهای عراق را برای محقق کرکی قرار داد تا در آنچه خود صلاح می­داند به مصرف برساند (افندی، 1401ق، ج3، ص441). در خلال وقفنامه مفصل مدرسه چهار باغ که مدرسه­ای منتسب به شاه بوده و به مدرسه سلطانی و مدرسه مادر شاه نیز شهرت داشته، ذکر شده که حجره­ای یکصد دینار تسلیم ساکنان آن کنند؛ خواه در آن یک نفر یا دو نفر ساکن باشند (سپنتا، 1346، ص169). از این قبیل وقفنامه­ها و مبلغ یکصد دینار، می­توان نتیجه گرفت که آموزش در دوره صفوی، مورد توجه و اهتمام بوده؛ به طوری که گاهی از لابلای گزارشها و سفرنامه­های سیاحان این دوره، کلماتی به چشم می­خورد که نشانگر تعجب و گویای حسرت آنها بوده و به خوبی به تفاوت بین نظام آموزشی ایران با کشورهای دیگر و یا لااقل کشور خودشان اشاره دارد. مثلاً از جمله چیزهایی که مورد توجه آنان واقع شده بحث امور مالی و حقوق اساتید و مدرسان می­باشد. کمپفر؛ مستشرق آلمانی دوره صفوی در این باره می­نویسد: حقوق مدرس کاملاً مکفی است و سالانه پرداخت می­شود. در مدارسی که از طرف شاه وقف شده حقوق مدرس به یکصد تومان بالغ می­شود. در سایر مدارس این حقوق کمتر و غالباً در حدود پنجاه تومان است، ولی باید دانست که این حقوق درست در روز مقرر و بدون کم و کاست تأدیه می­شود. کاش در آلمان نیز به استادان این فروزندگان چراغ دانش چنین موهبتی ارزانی می­شد (کمپفر، 1360، ص141). بعد از اتمام ساخت مدرسه چهارباغ که قدمت آن به سال 1116 قمری می­رسد نقل شده که تدریس آن به علامه «آمیرمحمدباقر»(2) واگذار گردیده و شاه صفوی در ماه ربیع الاول سال 1120 قمری، خانه­ای را برای او از محل خزانه دولتی به مبلغ 300 تومان در حوالی خانه قدیمی ایشان خریداری می­کند (حسینی خاتون­آبادی، 1352، ص556). در رابطه با مدرسه و مسجد «شیخ­لطف­الله» نیز نقل شده که بعد از اتمام ساخت و ساز آن که بنای آن از سال 1011 تا 1028 قمری طول کشیده شیخ­لطف­الله به امامت و تدریس در آن پرداخته و شاه عباس برای او مستمری و مقرری حکومتی قرار می­دهد (هنرفر، 1344، ص404). بنابراین، مدارس و مراکز دینی منتسب به شاه از جایگاه خوبی به لحاظ هزینه­های جاری آن برخوردار بوده و ردیف بودجه خاص حکومتی برای آن در نظر گرفته می­شده و یا همانگونه که ذکر شد، برخی اوقات شهریه و تقسیمی­های شاهانه و گاهی حتی تأمین کتابهای این مدارس وابسته به آنها بوده؛ به طوری که در رابطه با مدرسه چهارباغ نقل شده (تحویلدار اصفهان، 1342، ص81) کتابهایی از علوم مختلف توسط سلاطین صفوی به آن اختصاص می­یافته است. اینها بیانگر آن است که بودجه ها و کمک­های حکومتی نمونه­ ای از بارزترین تعاملات سیاسی و دینی در حکومت صفویه بوده و طبعاً در جهت توسعه فضای شیعی در جامعه کمک شایانی می­نمود. بودجه ­ها و مساعدت­هایی که آنها را می­توان از مهمترین عوامل توسعه نمادهای دینی؛ اعم از مساجد، مدارس و حفظ و نشر مواریث شیعی در این دوره به شمار آورد. پی نوشت: 1. عواید زمینی که پادشاه به جای حقوق یا مستمری به اشخاص می­بخشد» ( فرهنگ فارسی معین). 2.  مراد میرمحمدباقر الحسینی خاتون­آبادی است. مؤید این مطلب گزارش محمدزمان بن­کلبعلی تبریزی، در کتاب خود «فرائد الفوائد» در احوال مساجد و مدارس که در سال 1122 قمری تألیف شده است، میباشد. او در این باره می­نویسد: «... در سال سابق که هزار بیست و یک هجری باشد، روز پنجشنبه دهم شهر رجب المرجب به طلبه عظام حجرات آن را که یک صد و پنجاه و شش حجره باشد به تصدیق مدرس آن افضل فضلای زمان و اعظم علمای دوران... آمیرمحمدباقر حسینی خاتون­آبادی... هر یک را فراخور نصیب و اندازه خود شفقت نموده در جنات عدن، بعضها فوق بعض، ساکن در جنات عدن  فرمودند» (محمدزمان­بن کلبعلی تبریزی، فرائد الفوائد در احوال مدارس و مساجد، ص291). منابع و مآخذ 1. ابن کلبعلی تبریزی، محمدزمان، فرائد الفوائد در احوال مدارس و مساجد، به کوشش رسول جعفریان، تهران: احیاء کتاب، 1373. 2. افندی اصفهانی، میرزاعبدالله، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، قم: خیام، 1401ق. 3. -------------------، گزارشی از کتاب فیروزه شجاعیه به جهت سده سنیه سلطان حسینیه، رسول جعفریان، بی­جا، بی­نا، 1378. 4. اولئاریوس، آدام، سفرنامه آدام اولئاریوس، بخش ایران، ترجمه احمد بهپور، تهران: سازمان انتشاراتی و فرهنگی ابتکار، 1363. 5. بیک­منشی، اسکندر، تاریخ عالم آرای عباسی، محقق: ایرج افشار، ج2، تهران: امیرکبیر، 1382. 6. پارسادوست، منوچهر، شاه­طهماسب اول، تهران: انتشار، چ2، 1381. 7. پولاک، یاکوب­ادوارد، سفرنامه پولاک «ایران و ایرانیان»، ترجمه کیکاووس جهانداری، تهران: خوارزمی، 1361. 8. تاورنیه، ژان باتیست، سفرنامه، ترجمه ابوتراب نوری، تهران: ناشران کتابخانه سنایی و کتابخانه تأیید، چ3، 1363. 9. تحویلدار اصفهان، میرزاحسین­خان، جغرافیای اصفهان، به کوشش منوچهر ستوده، تهران: دانشگاه تهران، 1342. 10. جعفریان، رسول، صفویه در عرصه دین، فرهنگ و سیاست، ج1، قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1379. 11. ----------، سیاست و فرهنگ روزگار صفوی، ج2، تهران: علم، 1388. 12. چلبی، اولیا، سیاحتنامه اولیا چلبی، (قسمت آذربایجان و تبریز) به قلم حسین نخجوانی، تبریز: شفق، 1338. 13.   حسینی خاتون­آبادی اصفهانی، سیدعبدالحسین، وقایع السنین والاعلام، با مقدمه آیهالله مرعشی و آیهالله شعرانی، مصحح: محمدباقر بهبودی، تهران: اسلامیه، 1352. 14. خواندمیر، قیاس­الدین­بن­همام­الدین، رجال کتاب حبیب السیر، تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، 1379. 15. -----------------------، دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج15، تهران: مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، 1390. 16. دهخدا، علی اکبر، لغتنامه دهخدا، تهران: دانشگاه تهران، بی­تا. 17. روزبهان خنجی، فضل­الله، سلوک الملوک، مصحح: محمدعلی موحد، تهران: خوارزمی، 1362. 18. زرین­کوب، عبدالحسین، ارزش میراث صوفیه، تهران: امیرکبیر، چ14، 1389. 19. سام میرزای صفوی، ابونصر، تحفه سامی، مصحح: وحید دستگردی، بی­جا، کتابفروشی فروغی، چ2، 1352. 20. سپنتا، عبدالحسین، تاریخچه اوقاف اصفهان، اصفهان: انتشارات اداره اوقاف اصفهان، 1346. 21. سید مرتضى، على­بن­حسین، رسائل الشریف المرتضى‌، قم: دارالقرآن الکریم‌، 1405ق. 22. ------------------، الانتصار فی انفرادات الإمامیه‌، قم: دفتر انتشارات اسلامى، 1415ق. 23. شاردن، ژان، سفرنامه، ترجمه اقبال یغمایی، ج3، تهران: توس، 1374. 24. صدوق، محمّدبن­على­بن­بابویه‌، المقنع، قم: مؤسسه امام هادی7، 1415ق. 25. -------------------، الهدایه فی الأصول و الفروع، قم: مؤسسه امام هادی7، 1418ق. 26. صفت­گل، منصور، ساختار نهاد و اندیشه دینی در ایران عصر صفوی، تهران: رسا، 1381. 27. طوسی، محمدبن­حسن، فهرست کتب الشیعه و أصولهم و أسماء المصنّفین و أصحاب الأصول، تحقیق: عبدالعزیز طباطبایی، قم: ستاره، بی­تا. 28. علوی عاملی، محمد عبدالحسیب بن احمد، قواعد السلاطین، به کوشش رسول جعفریان، تهران: کتابخانه موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، 1384. 29. کمپفر، انگلبرت، سفرنامه، ترجمه کیکاووس جهانداری، تهران: خوارزمی، چ2، 1360. 30. مزاوی، میشل.م، پیدایش دولت صفوی، ترجمه یعقوب آژند، تهران: نشر گستره، 1363. 31. مجلسی، محمدباقر، زاد المعاد، بیروت: اعلمی، 1423ق. 32. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج14، تهران: صدرا، چ3، 1377. 33. مفید، محمّدبن­محمدبن­نعمان، المقنعه، قم: کنگره جهانى هزاره شیخ مفید، 1413ق. 34. منشی قمی، احمدبن­حسین ، خلاصه التواریخ، مصحح: احسان اشراقی، ج1و2، تهران: دانشگاه تهران، 1383. 35. موحد ابطحی، سیدحجت، ریشه­ها و جلوه­های تشیع و حوزه علمیه اصفهان در طول تاریخ، ج1، اصفهان: دفتر تبلیغات المهدی(عج)، 1418ق. 36. محمدسمیع، میرزا سمیعا، تذکره الملوک، تهران: سپهر، چ2، 1368. 37. تحویلدار اصفهان، میرزاحسین­خان، فرزند محمدابراهیم­خان، جغرافیای اصفهان، به کوشش منوچهر ستوده، تهران: دانشگاه تهران، 1342. 38. نجاشی، احمدبن­علی، رجال النجاشی، قم: نشر اسلامی، 1365. 39. نصرآبادی، محمدطاهر، تذکره نصرآبادی، تحقیق ناجی نصرآبادی، محسن، تهران: اساطیر، 1378. 40. نراقی، حسن، آثار تاریخی شهرستانهای کاشان و نطنز، تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، چ2، 1382 41. هنرفر، لطف­الله، گنجینه آثار تاریخی اصفهان، اصفهان: کتابفروشی ثقفی، 1344. نویسنده: محسن فتاحی اردکانی: سطح چهار حوزه و دانشجوی دکتری شیعه­شناسی دانشگاه ادیان و مذاهب فصلنامه حکومت اسلامی شماره 76. ادامه دارد...

95/01/30 :: 00:20





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 11]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن