تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایق‌سواری تالاب انزلی؛ تجربه‌ای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکس‌ترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
بهترین سایتهای خرید تیک آبی رسمی اینستاگرام در ایران
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1815588541
خاطره ای منتشر نشده از آزادسازی خرمشهر
واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: خاطره ای منتشر نشده از آزادسازی خرمشهر
سردار سرلشکر محسن رضایی طی یادداشتی در صفحه اینستاگرام شخصی خود، به ذکر خاطره ای منتشر نشده از سالروز فتح الفتوح خرمشهر پرداخت.
کد خبر: ۵۹۱۶۶۸
تاریخ انتشار: ۰۳ خرداد ۱۳۹۵ - ۲۲:۳۹ - 23 May 2016
سردار سرلشکر محسن رضایی طی یادداشتی در صفحه اینستاگرام شخصی خود، به ذکر خاطره ای منتشر نشده از سالروز فتح الفتوح خرمشهر پرداخت.
به گزارش «پایگاه اطلاع رسانی دکتر محسن رضایی»، فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دوران دفاع مقدس به ذکر خاطره ای از ورود خود ساعتی پس از آزادسازی شهر خرمشهر در صفحه اینستاگرام خود پرداخت.
متن این خاطره کوتاه به شرح زیر است:
ساعت نه صبح احمد آقا فرزند گرامی حضرت امام(ره) زنگ زد، سلام امام را رساند و گفتند صدا و سيما منتظر اعلان آزاد شدن شهر است. گفتم اجازه بدهيد خودم داخل شهر بروم و از جزئیات مطمئن شوم. به سوی خرمشهر رفتم، نرسيده به دروازه شهر راننده فرياد بلندی کشید، صدای غرش هواپيما آمد و بلافاصله دود و گردوخاك غلیظی همراه يك انفجار شديد ماشين را در درون خود فرو برد.
درجلو ماشين گودالی عظيم روی جاده ایجاد شده بود و دركنار آن بسیجی موتور سواری شهيد شده بود کمی آنطرف تر رزمنده دیگری ، آخرین نفسهايش را مي كشيد ، مرا كه ديد گفت به امام بگوييد ما به عهدمان وفا كرديم و از ایشان بخواهید برای ما دعا كند.
محسن رضایی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[مشاهده در: www.tabnak.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 131]
-
گوناگون
پربازدیدترینها