تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 12 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):آن‏كه خدا را شناخت ، از او ترسيد و آن كس كه از خدا ترسيد ، ترس از خدا او را به عم...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803881159




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

تولد امام زمان (عج) در منابع روایی شیعه (2) - مرکز پاسخگویی به سوالات دینی انوار طاها


واضح آرشیو وب فارسی:انوار طاها: روایت سوم علی بن محمد عن محمد بن علی بن بلال قال: خرج إلی من أبی محمد قبل مضیه بسنتین یخبرنی بالخلف من بعده ثم خرج إلی من قبل مضیه بثلاثة أیام یخبرنی بالخلف من بعده. محمد بن علی بن بلال گوید: دو سال پیش از فوت امام عسکری نامه ای از ایشان به دستم رسید که حاوی خبر از جانشین وی بود. مشابه همین نامه سه روز پیش از رحلت امام هم از سوی ایشان به دستم رسید.[1] مشابه همین نقل را شیخ صدوق نیز آورده: قال: أبو عبد الله الحسین بن إسماعیل الکندی قال: قال لی أبو طاهر البلالی: التوقیع الذی خرج إلی من أبی محمد† فعلقوه فی الخلف بعده ودیعة فی بیتک. فقلت له: أحب أن تنسخ لی من لفظ التوقیع ما فیه. فأخبر أبا طاهر بمقالتی فقال له: جئنی به حتی یسقط الاسناد بینی و بینه. فخرج إلی من أبی محمد† قبل مضیه بسنتین یخبرنی بالخلف من بعده ثم خرج إلی بعد مضیه بثلاثة أیام یخبرنی بذلک.[2] سند حدیث سند حدیث کلینی ، موثق است. علی بن محمد ، همان علی بن محمد بن بندار است که پس از این (ذیل حدیث دوم از احادیث غیر معتبر رؤیت امام) درباره ایشان صحبت خواهیم کرد و محمد بن علی بن بلال هم اگرچه بعدها مرتد شد، ولی چنانچه پس از این خواهد آمد، فردی موثق و قابل اطمینان است. نکته ای که اینجا تذکرش ضروری می نماید اینکه: از آنجا که محمد بن علی بن بلال از کسانی بود که جزء شیعیان دوازده امامی به حساب می آمد و امام زمان را هم از نظر دوازدهم بودن و هم از نظر زنده بودن قبول داشت و بعدها صرفا با نائب حضرت یعنی محمد بن عثمان عمری بر سر مقام نیابت ، به نزاع پرداخت ؛ این گزارش او صراحت در ولادت امام زمان دارد. در سند شیخ صدوق ، هرچند حسین بن اسماعیل می تواند استاد خود مرحوم صدوق باشد ، ولی با توجه به اینکه لفظ «قال» هم پیش از حسین بن اسماعیل آمده و هم بعد از او ؛ بنظر می رسد «قال» اول ، مربوط به شخص دیگری بوده که با توجه به صدر روایت ، به احتمال قوی ، سعد بن عبدالله است. از سوی دیگر از آنجا که ظاهرا خلاف متعارف ادبیات عرب است که فاعل «قال» پیش از فعلش بیاید ، می توان ادعاکرد که «قال» بعد از حسین بن اسماعیل ، زیادیست. چه بسا از همین روست که مرحوم آیه الله خوئی، حسین بن اسماعیل را استاد خود صدوق به حساب آورده. درهرحال ، ایشان ، شخصیتی مجهول الحال است که ظاهرا روایت دیگری هم از ایشان در دست نیست. از همه اینها گذشته مرحوم حلبی در عبارتی که از ایشان گذشت ، تصریح می کند این روایت به چند طریق و سند از محمد بن علی نقل شده. این ، خود ، باعث تقویت روایت می شود. چراکه بعید است روایتی حداقل به سه سند روایت شود و همه آنها ضعیف باشد. روایت چهارم حسین بن محمد الأشعری عن معلی بن محمد عن أحمد بن محمد بن عبد الله قال: خرج عن أبی محمد† حین قتل الزبیری لعنه الله «هذا جزاء من اجترأ علی الله فی أولیائه. یزعم أنه یقتلنی و لیس لی عقب. فکیف رأی قدرة الله فیه؟!» و ولد له ولد سماه «م ح م د» فی سنه ست وخمسین و مائتین.[3] سند حدیث حسین بن محمد اشعری: همان حسین بن محمد بن عامر اشعری است که مرحوم کلینی در بسیاری موارد از ایشان با نام ابوعلی اشعری یادکرده و از مشایخ علی بن ابراهیم نیز بحساب می آید. او را نجاشی توثیق نموده. معلی بن محمد: او همان معلی بن محمد بصری است که در یک جای بصائر الدرجات با لقب اصفهانی از او یادشده. نجاشی از وی اینگونه یادکرده «مضطرب الحدیث و المذهب کتبه قریبة. له کتب..». از آنجا که نام وی در تفسیر علی بن ابراهیم قمی آمده ، قابل اعتماد و ثقه است.[4] مرحوم آقای خوئی در توضیح کلام نجاشی می نویسد: اضطراب در مذهب را اولا برخی نپذیرفته اند و ثانیا منافاتی با وثاقت ندارد. اضطراب در حدیث هم معنایش «قد یروی ما یعرف و قد یروی ما ینکر» است که باز با وثاقت ، تنافی ندارد. نیز نباید تعبیر خود نجاشی دور از نظر بماند که گفته بود«کتبه قریبة». تمامی روایات او بوسیله حیسن بن محمد نقل شده و راوی دیگری ندارد. از جمله کتبی هم که نجاشی برای او نام برده کتاب القائم † است. بنابراین آنچه ماحوزی در اربعین خود در نقد این روایت آورده و بر اساس آن معلی را تضعیف کرده ، صحیح نیست و برداشت نادرستی از کلام نجاشی است. احمد بن محمد بن عبدالله: او همچنان که در برخی روایات هم تصریح شده ، همان احمد بن محمد بن عبدالله انباری است. از او روایات اندکی در دست است که تماما (بجز یک حدیث) غیر فقهی است و عمدتا مربوط به مقام یا کرامات اهل بیت می باشد. می توان او را حتی بر مبنای آقای خوئی توثیق نمود چراکه او از رجال تفسیر قمی است(ذیل آیه )یا ایها النبی جاهد الکفار و المنافقین(). تمامی اندک روایات او را هم فقط معلی بن محمد نقل کرده. البته در روایات معلی ، احمد بن محمد به صورت مطلق ، زیاد دیده می شود ولی از آنجا که معلی ، از احمد بن محمدهای متعددی نقل حدیث دارد(مثل احمد بن محمد بن ابی نصر) لذا نمی توان این موارد را بصورت یقینی از روایات احمد بن محمد بن عبدالله بحساب آورد هرچند اکثر این روایات هم غیر فقهی است و این می تواند قرینه خوبی بر معلوم شدن ماهیت احمد بن محمد مطلق باشد.[5] مرحوم کلینی در جای دیگری از کافی این روایت را با همین سند و اندکی تفاوت در متن آورده: حسین بن محمد الأشعری عن معلی بن محمد عن أحمد بن محمد قال: خرج عن أبی محمد† حین قتل الزبیری«هذا جزاء من افتری علی الله فی أولیائه. زعم أنه یقتلنی و لیس لی عقب. فکیف رأی قدرة الله؟!» و ولد له ولد سماه «م ح م د» سنة ست و خمسین و مائتین.[6] چندنکته 1) در این روایت ، تاریخ ولادت امام زمان† در سال 256 ذکرشده که در اینباره برخی گزارشات دیگر نیز وجود دارد: الف) محمد بن حسن کرخی گوید: از ابوهارون که مردی از شیعیان است شنیدم که می گفت امام زمان را دیده است و می گفت ولادت وی یکی از جمعه های سال 256 بوده.[7] ب) در روایتی دیگر: .... ولادت حضرت هشت شب از شعبان المعظم سال 256 گذشته بود و وکیل او هم عثمان بن سعید نام داشت ...[8] ج) علان هم به سند خود روایت کرده که امام زمان دو سال پس از شهادت امام هادی و در سال 256 به دنیا آمد.[9] د) ... از او پرسیدم: نوجوانی عشاری القد یا عشاری السن؟ چراکه برای ما نقل شده که او به سال 256 به دنیا آمد.[10] ر) .. بر ابوسهل نوبختی این گزارش را خواندم که: ولادت امام زمان در سامراء و بسال 256 بوده. مادرش صقیل و کنیه اش ابوالقاسم بود که پیامبر فرموده بود «نام او نام من و کنیه او کنیه من است.» لقب او مهدی است و او همان حجت و منتظر و صاحب الزمان است. [11] حتی عقیده شیخ طوسی هم این است که حضرت در همین سال بدنیاآمده: فصل فیما ذکر فی بیان عمره†. قد بینا بالأخبار الصحیحة بأن مولد صاحب الزمان†کان فی سنة ست و خمسین و مائتین و أن أباه† مات فی سنة ستین فکانت له حینئذ أربع سنین فیکون عمره إلی حین خروجه ما یقتضیه الحساب و لاینافی ذلک الاخبار التی رویت فی مقدار سنه مختلفة الألفاظ.[12] پس از این لحاظ ، ایراد مهمی بر روایت وارد نیست و از سوی دیگر ، توجیهی که در برخی کتب آمده که منظور از سال 255 هم همان سال 256 است ولی بتاریخ شمسی!! به هیچ وجه قابل پذیرش نیست. 2) هرچند مرحوم مجلسی احتمال داده که منظور از زبیری ، شخصی از نسل زبیر است که بدست خلیفه یا کس دیگری کشته شد نیز این احتمال را از برخی نقل کرده که زبیری (به فتح زاء) بمعنای مصیبت است که از القاب مهتدی عباسی می باشد ولی: اولا با وجود امام در منطقه عسکرسامراء ، اینکه کسی بخواهد نقشه کشتن امام را در سر داشته باشد یا در پی اجرایی کردن آن باشد ، بسیار بعید است. ثانیا در رأس تمامی افراد ، خود خلفای بنی عباس در پی کشتن امام بودند و نیازی نیست که این فرد را بر کس دیگری حمل کرد. ثالثا با جمله (کیف رأی قدرة الله فیه) سازگارتر است. چراکه همین خلیفه ، آنچنانکه در منابع تاریخی ذکرشده با ذلت کشته شد. بر این اساس بنظر می رسد منظور از زبیری یکی از خلفای بنی عباس باشد اما این شخص ، مهتدی عباسی نیست چراکه در منابع تاریخی ، لقبی با عنوان زبیری(به هرمعنایی) برای مهتدی وجودندارد. اما: می توان این عنوان را بر معتز عباسی تطبیق کرد چراکه از یکسو امام هادی هم بدست او و در سال 254 شهید شد پس او انگیزه بسیار بالایی برای کشتن امام عسکری هم داشته تا نسل امامان اهل بیت را نابود سازد. از سوی دیگر در منابع تاریخی(مثل الکامل فی التاریخ و ..) برای او نامهای متعددی ذکرشده که عبارتند از محمد ؛ زبیر ؛ طلحه. پس اینگونه یاد کردن امام ، اشاره به همان نام او دارد که زبیر بوده وتأییدی بر همین نام می باشد. قرینه این احتمال ، روایت تقریب المعارف است که بجای زبیری ، زبیر آورده. در برخی کتب دیگر هم از او با تعبیر زبیر بن جعفر یا زبیری یادشده.[13] درهرحال ، معتز عباسی ، بنابر گزارش همان منابع تاریخی در دوم شعبان سال 255 کشته شده و با این حساب ، از کلام امام در این روایت ، نمی توان حتی بصورت ضمنی یا التزامی ، ولادت امام زمان را حتی اگر در سال 255 بدانیم ، بدست آورد. چراکه در روایت آمده بود (خرج من ابی محمد حین قتل الزبیری). بله اگر دلیلی بر احتمال ذکرشده داشته باشیم که منظور از زبیری ، همان مهتدی است از آنجا که طبق کتب تاریخی ، مهتدی در رجب سال 256 کشته شد می توان بنابر نظر مشهور در ولادت امام زمان ، از کلام امام عسکری ، ولادت را نتیجه گرفت. ولی این هم درست نیست چراکه نقل های معتبری در منابع تاریخی وجود دارد که امام عسکری تصریح دارد امام زمان پس از کشته شدن مهتدی به دنیا خواهد آمد. پی نوشت: ---------------------------------- [1] . کلینی، کافی، ج1، باب الاشارة و النص الی.. ح1 ؛ شیخ مفید، ارشاد، ج2، ص348 ؛ تقریب المعارف426 (روی من عدة طرق عن محمد بن علی بن بلال..) [2] . شیخ صدوق، کمال الدین، باب45، التوقیعات ذیل ح24. [3] . کلنی، کافی، ج1، باب الاشارة و النص الی صاحب الدار†. [4]. تعبیر مرحوم قمی اینگونه است «و نحن ذاکرون و مخبرون بما ینتهی الینا و رواه مشایخنا و ثقاتنا عن الذین فرض الله طاعتهم و اوجب ولایتهم و لایقبل عمل الا بهم و هم الذین وصفهم الله U و فرض سؤالهم و الاخذ منهم.» قمی، تفسیر قمی، ج1، ص4) [درباره میزان دلالت کلام مرحوم قمی ر.ک: حر عاملی، وسائل الشیعه ج30 ؛ خویی، معجم رجال الحدیث، ج1، ص49] [5]. این نقل در کتب دیگری هم روایت شده که عبارتند از: الف/ أخبرنی أبو القاسم عن محمد بن یعقوب عن الحسین بن محمد عن معلی بن محمد عن أحمد بن محمد بن عبد الله قال: خرج عن أبی محمد† حین قتل الزبیری لعنه الله «هذا جزاء من اجترأ علی اللهU فی أولیائه. زعم أنه یقتلنی و لیس لی عقب. فکیف رأی قدرة الله فیه؟!» قال محمد بن عبد الله: و ولد له ولد. شیخ مفید، ارشاد، ج2، باب ماجاء من النص علی امامة صاحب الزمان... این سند هم همانند سند کافی از وثاقت کافی برخوردار است و ابوالقاسم ، همان جعفر بن محمد بن قولویه قمی است که از مشایخ مرحوم مفید می باشد. ب/ رووا من عدة طرق عن أحمد بن محمد بن عبد الله قال: خرج من أبی محمد† حین قتل الزبیر(ی) «هذا جزاء من اجتری علی اللهU فی أولیائه. یزعم أنه یقتلنی و لیس لی عقب. کیف رأی قدرة الله فیه؟!» قال: ولد له ولد سماه باسم رسول اللهˆ و ذلک فی سنة ست و خمسین و مائتین. ابوالصلاح حلبی، تقریب المعارف، (باب نص ابیه علی بالامامة و ..) همچنانکه پیش از این گذشت ، روایت از احمد بن محمد در منابع روایی منحصر به حسین بن محمد از معلی است ولی از این بیان مرحوم حلبی آشکار است که این روایت به سندهای متعدد از احمد بن محمد روایت شده (هرچند به دست ما نرسیده) و این خود تقویتی برای این روایت بحساب می آید. [6]. کلینی، کافی، ج1، ( باب مولد الصاحب† ). این نقل کلینی هم در برخی منابع ذکرشده: الف/ جعفر بن محمد بن مسرور قال: حدثنا الحسین بن محمد ابن عامر عن معلی بن محمد البصری قال: خرج عن أبی محمد† حین قتل الزبیری «هذا جزاء من افتری علی اللهU فی أولیائه. زعم أنه یقتلنی و لیس لی عقب. فکیف رأی قدرة اللهU؟!» و ولد له ولد و سماه «م ح م د» سنة ست و خمسین و مائتین.شیخ صدوق، کمال الدین باب ماروی فی میلاد القائم... در این سند ، استاد صدوق توثیق ندارد و صاحبان رجال هم عمدتا بیش از حسن حال ، چیز دیگری از وی نگفته اند. در پایان سند هم به قرینه روایت کافی و نیز سایر کتب ، مشخص است که احمد بن محمد انباری از سند افتاده. ب/ و روی محمد بن یعقوب عن الحسین بن محمد الأشعری عن المعلی بن محمد عن أحمد بن محمد قال: خرج عن أبی محمد† حین قتل الزبیری «هذا جزاء من افتری علی الله و علی أولیائه. زعم أنه یقتلنی و لیس لی عقب. فکیف رأی قدرة الله؟!» و ولد له ولد و سماه محمدا سنة ست و خمسین و مائتین. شیخ طوسی، الغیبه (و اما تصحیح ولادته من جهة الاخبار فسنذکر فی هذا الکتاب طرفا مما روی فیه جملا و تفصیلا...) سند شیخ طوسی هم به مرحوم کلینی همچنان که خود ایشان در فهرست فرموده: مرحوم مفید از مرحوم ابن قولویه می باشد. [7] . شیخ صدوق، کمال الدین، (همان باب) [8] . شیخ صدوق، کمال الدین، (ح12همان باب) ؛ شیخ طوسی، الغیبه، ص393. [9] . شیخ طوسی، الغیبه،ص245؛ مسعودی، اثبات الوصیه، (بنحو سنتین) [10] . شیخ طوسی، الغیبه، ص259. [11] . شیخ طوسی، الغیبه، ص272. [12] . شیخ طوسی، الغیبه، ص419. [13] . ر.ک: طبری، دلائل الامامه، ص428 ؛ اربلی، کشف الغمه، ج3، ص207 ؛ ابن حمزه طوسی، الثاقب فی المناقب، (باب14؛ فصل3، حدیث9) .


یکشنبه ، ۲خرداد۱۳۹۵


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: انوار طاها]
[مشاهده در: www.anvartaha.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 51]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن